در این مجال به نقد و بررسی نمایشی می‌پردازیم که شاید میانگین سنی کارگردان وعواملش از نوزده سال تجاوز نکند. برای من بسیار مهم و قابل تامل است که در این وضعیت اسفبار فرهنگی و اجتماعی که ابتذال از در و دیوار کشور فرو می‌ریزد و روز به روز در کمال وقاحت سخیف‌تر و سطحی‌تر می‌شود، چند جوان گرد هم می‌آیند و تلاش می‌کنند نمایشی آبرومند خلق کرده و به روی صحنه بیاورند. درست است که این نمایش از نظر من بی‌ارزش تلقی شده است اما قطعا این ارزش‌گذاری با برخی نمایش‌هایی که ممکن است پیشتر چنین نمره‌ای از منتقدان اگزیت گرفته باشند تفاوت دارد.
پایگاه خبری تئاتر: چه بسا آثاری داشته‌ایم که با پشتوانه‌های به اصطلاح هنری خلق شده‌اند اما برای اینجانب نمایش «اسلحه آمریکایی» از آن‌ها جلوتر و مترقی‌تر است. این مساله را هم یادآور شوم که اثری که به خودی خود، مورد نقد (به ویژه مورد نقد منتقدان اگزیت) قرار می‌گیرد، برای خود یک نوع امتیاز و ارزش محسوب می‌شود که عوامل آن نمایش مذکور باید قدر چنین وقت، انرژی و موهبتی را بدانند.

و اما نقد.

نمایش «اسلحه آمریکایی» به شکلی عجیب و غریب و به معنای واقعی کلمه یک مسخره بازی تمام عیار است. این مسخره بازی تا آن‌جا ادامه می‌یابد که مخاطب باور نمی‌کند که شاهد اجرای این دست خزعبلات روی صحنه تئاتر است. (تصور کنید نام دو خرده گانگستر تهرانی نمایش طاها و احسان است، خودتان تا انتهای ماجرا را حدس بزنید) نمایش می‌توانست صفتی همچون تئاترهای آزاد به خودش بگیرد اما کارگردان به شکلی این مضحکه بازی را هدایت کرده که همه اتفاقات روی صحنه مانند یک خواب و رویا شده است. برای همین است که به نوعی نقاط منفی و ضعف نمایشنامه، ایفا و کارگردانی خیلی جدی گرفته نمی‌شود و نمایش را از بند ابتذال رهایی می‌بخشد. این تنها نکته مثبت اثر است که این ارزش و لیاقت را به خود بخشیده تا درباره‌اش نقد و بررسی صورت گیرد.

و اما برسیم به بحث شیرین و گاه تلخ کمدی. متاسفانه دراغلب مواقع از منظر برخی مخاطبان و هنرمندان بزرگوار نمایش‌هایی که به ظاهر در بستری شاد و مفرح ساخته و پرداخته شده‌اند و یا در جهت خلق یک فضای خنده‌آور تلاش می‌کنند، عنوان «کمدی» نام می‌گیرند. اما آیا به واقع استفاده از لطیفه‌های رایج و متداول در جامعه در یک نمایش برای گرفتن خنده از مخاطب به ما می‌دهد کمدی؟ آیا استفاده از الحان مختلف با گریم‌های مضحک به ما می‌دهد کمدین؟ به طبع پاسخ منفی است. اصل کمدی بر اساس یک تضاد است. به عنوان مثال تضاد یک شخصیت با مختصات خاص خود با موقعیت از تکنیک‌های صحیح و درست کمدی است. تضادی که بین دو دنیای درون و برون رخ می‌دهد و آن را نمایشی می‌کند، کمدی‌ای می‌سازد که اگر همسو با مشکلات و مسائل اجتماعی باشد تبدیل به طنز نیز می‌شود. به همین دلیل است که ساخت یک موقعیت کمدی به تجرب زیادی در این زمینه نیاز دارد و به طور قطع یکی از دشوارترین ژانرهای هنرهای نمایشی است. وقتی به هر قیمتی بخواهیم از مخاطب خود خنده بگیریم، همه چیز حول محور این پدیده سخیف فدا می‌شود. میزانسن امری بی‌اهمیت جلوه می‌کند و سایر عناصر بصری کارکرد درست و واقعی خود را از دست می‌دهند. شاید باورتان نشود که چرا عنوان اثر «اسلحه آمریکایی»ست که اگر بدانید به عمق مطلبی که عارض شده‌ام پی می‌برید. نمایش تلاش دارد تا ماجرای قتل یک فرد در یک مهمانی را با زبانی کمیک‌وار روایت کند. در اواخر نمایش، صحنه‌ای داریم که کارگردان در برابر یک بازبین مرکز هنرهای نمایشی قرار می‌گیرد و برای این که مجوز نمایشش برای اجرا صادر شود، اذعان می‌کند اسلحه‌ای که از آن شلیک می‌شود و فرد مذکور به قتل می‌رسد آمریکایی بوده است. بازبین به شور می‌آید و چند بار شعار مرگ بر آمریکا را با صدای بلند فریاد می‌زند و بدین صورت نام نمایش فاخر ما «اسلحه آمریکایی» قرار می‌گیرد. اما فارغ از این مباحث باید متذکر شد که همه عناصر شکل دهنده در این نمایش مانند پارتی با عرق و ماست و پفک، دخترانی جلف و به تعبیر عوام پلنگ، پسرانی بادی‌بیلدینگ‌کار، معتاد و خالی‌بند و قص علی هذا دنیا و زیست نویسنده و کارگردان اثر را شکل می‌دهند. گویی مولف تا چشم باز کرده افراد دیگری جز این افراد را در زندگی خود ندیده یا به آن‌ها توجهی نداشته است. اگر نمایشش ناقص است به این خاطر است که دنیایش نیز لنگ می‌زند و کاملا تک‌بعدی و یک‌طرفه است. ابزارش برای ساخت یک اثر نمایشی محدود است و گویی تاکنون ارتباطی با سایر اقشار جامعه با دغدغه‌ها و مسائل گوناگون نداشته است. بهانه‌هایی همچون این که متاسفانه این روزها زیست اکثر جوانان ایرانی بدین صورت است نیز قابل پذیرش نیست، چرا که اتفاقا هنرمند جزو معدود افراد جامعه‌ست که می‌تواند به حد و اندازه خود، این فضای مسموم را بشکند و مورد نقد قرار دهد. اگر امانی کمی عمق دید و نگاه خود به این دست پدیده‌های اجتماعی را گسترش دهد و با نگاهی نقادانه با مسائل روبه‌رو شود، نه تنها می‌تواند رابطه محکم‌تری با مخاطب خود پیوند دهد بلکه حتی می‌تواند تاثیرگذار نیز باشد. با این همه کار احسان امانی تازه شروع شده و با پایان نمایش «اسلحه آمریکایی» به اتمام نمی‌رسد.