محامدی تلاش کرده است با میزانسن‌ها و بازیگردانیش کمی از قالب مستند متن «تبرئه شده» خارج شود و کمی به نمایش بار دراماتیک دهد و در نهایت بگوید قانون برای بی‌گناه چیزی را جبران نمی‌کند.
پایگاه خبری تئاتر: جسیکا بلنک و اریک جنسن در سال 2002 نمایشی در آف‌برادوی روی صحنه می‌برند که به رکورد 600 اجرا دست می‌یابد. نمایش به شدت مورد توجه قرار می‌گیرد و در حوزه تئاتر تجربی جوایز متعددی از آن خود می‌کند. نمایشنامه «تبرئه شده» محصول تحقیقات وسیع این زوج تئاتری درباره عاقبت تبرئه‌شدگان در دادگاه‌های آمریکا بود. در طول تابستان 2000 جنسن و بلنک با مسافرت و مصاحبه با 40 تبرئه‌شده به متن کنونی دست می‌یابند تا توسط باب بالابان کارگردانی شود. متن بارها تا 2018 بازاجرا می‌شود و در این مدت بازیگرانی چون ریچارد دریفوس، دنی گلاور و مایک فارل نقش تبرئه‌شدگانشان را بازی کرده‌اند.

دلیل محبوبیت متن بلنک و جنسن در پرسش‌هایی بود که ذهن و فکر و خاطر این زوج هنرمند را درگیر کرده بود: آیا قانون می‌تواند عمر از دست رفته بی‌گناه تبرئه‌شده را جبران کند؟ آیا قانون در برابر اشتباه خود حاضر به عذرخواهی است؟ آیا قانون مصون از خطاست؟ آیا تبرئه‌شده در جامعه نیز تبرئه‌شده به حساب می‌آید؟

پرسش‌های این زوج کمتر مورد توجه ما قرار گرفته است، شاید چون ما درگیر مقولاتی نشده‌ایم که شخصیت‌های نمایش آن را بیان می‌کنند. شاید ما هیچگاه خود را در چنین موقعیتی متصور نبوده‌ایم یا آنکه همواره با بیگناه فرض کردن خویش در جامعه‌ای آزاد، نگرشی نسبت به بیگناهی با برچسب گناهکار نداشته‌ایم.

نمایشنامه «تبرئه‌شده» شش شخصیت از میان 40 شخصیت مورد مصاحبه را برمی‌گزیند و آنان را در برابرمان عریان می‌سازد. شخصیت‌ها سعی می‌کنند با جزییات از آنچه تجربه کرده‌اند سخن بگویند و این بیان صادقانه تنها با واسطه‌ای به نام بازیگر در حال صورت گرفتن است. شکل اجرا در این نمایشنامه نیز متکی به مواجهه مستقیم تماشاگر و بازیگر است. بازیگران رو به مخاطب، نشسته بر صندلی، همان فضایی را می‌آفرینند که عموماً برای دادگاه قائلیم. عموم اجراهای این متن نیز همین منوال را دنبال می‌کنند: چند صندلی با یک پس‌زمینه متفاوت برای استقرار نیروهای قانون یا گناهکار واقعی.

منیژه محامدی نیز در اقتباس خود چنین می‌کند. او ابتدا قسمت دوم نام نمایشنامه را حذف می‌کند تا عنوان ساده‌تر شود و ما آن را در تک‌واژه «تبرئه» جستجو کنیم. سپس دکورش را کمی متفاوت می‌کند؛ ولی نه در پیش‌زمینه که در پس‌زمینه دست به تغییر می‌زند. او قفسی عظیم می‌سازد که نماد بر زندان و گذشته اسارت‌وار شش شخصیت باشد. بر فراز زندان‌ها، مردان قانون نشسته‌اند تا برای این گروه بی‌گناه تصمیم بگیرند و آینده آنان را به چالش بکشند. محامدی شخصیت‌های زخم‌خورده خود را رها در پیش‌زمینه قرار می‌دهد. آنان می‌توانند آزادانه حرکت کنند؛ اما نمی‌کنند. آنان درون خویش زندانی را احساس می‌کنند که نمی‌توانند از آن خارج شوند. حتی شخصیتی چنان به صندلی خویش چسبیده که تصوری از رهایی برای خود ترسیم نمی‌کند.

محامدی به دنبال موقعیت روانی برای شخصیت‌هاست و از همین رو میزانسن‌هایش را به سمت خلق همذات‌پنداری با مخاطب پیش می‌برد. برخلاف رویه مستند نمایشنامه که مبتنی بر تئاتر ورباتیم (واژه به واژه) است، محامدی در پی خلق اتمسفری احساسی است. در تئاتر ورباتیم، ما با مستندی مواجه می‌شویم که براساس واژگان دقیقاً گفته شده از جانب مصاحبه‌شوندگان حقیقی آفریده شده است و ممکن است توسط نویسنده و کارگردان دراماتیزه شده باشد. هدف نیز رسیدن به یک رویکرد چندصدایی بابت یک رویداد است که در «تبرئه شده» ما با رویداد مواجه نیستیم؛ بلکه هدف یک موضوع است.

محامدی تلاش می‌کند وجه دراماتیک ماجرا را بیشتر کند، پس از بازیگرانش می‌خواهد یک گزارشگر یا واسطه صرف در انتقال پیام نباشند. او از آنان می‌خواهد با مخاطبان ارتباط چشمی بگیرند و نقش تبرئه‌شده را بازی کنند. در جستجوهایم دریافتم کمتر کارگردانی برای این متن چنین رویکردی برگزیده است. اصولاً بازیگران نمایش گزارش‌گونه مونولوگ‌هایشان را بیان می‌کنند تا مخاطب بی‌واسطه‌تر با ماجرا دست و پنجه نرم کند.

در چنین وضعیتی بار احساسی نمایش افزایش پیدا می‌کند و ضربه نهایی نیز در حلقه بازیگران در پایان نمایش زده می‌شود که اساساً نمایش از بار مستندگونه خود خارج می‌شود و حتی ابعادی سانتی‌مانتال به خود می‌گیرد. محامدی حتی به سمت ساخت معنا در ابعاد دکور نیز پیش می‌رود. فارغ از آن میزانسن پیش‌زمینه و پس‌زمینه، حضور مردان قانون بر فراز زندان و جایگاه عرش آنان – نسبت به جایگاه فرش تبرئه‌شدگان – به نوعی قضاوت دست می‌زند. در چنین شرایطی او نشان می‌دهد مردان قانون از جایگاه خداوار خویش پایین نمی‌آیند و پاسخ پرسش‌های نمایش نیز منفی است. قانون عذرخواهی نمی‌کند و چیزی برای جبران کردن زوال یک شخصیت بی‌گناه ندارد.