مسئله تالیف و ترجمه همواره از مسائل مهم عرصه ادبیات نمایشی و تئاتر بوده و طی سالهای گذشته تاثیر بسزایی در کیفیت آثار نمایشی روی صحنه داشته است. اتفاقی که سویه‌های مختلفی از جمله نبود نویسندگان خوب، بی اعتنایی ناشران به نویسندگان مستعد و جوان و همچنین اقبال کارگردان به آثار غربی را شامل می شود.
پایگاه خبری تئاتر: مسئله تالیف و ترجمه همواره از مسائل مهم عرصه ادبیات نمایشی و تئاتر بوده و طی سالهای گذشته تاثیر بسزایی در کیفیت آثار نمایشی روی صحنه داشته است. اتفاقی که سویه‌های مختلفی از جمله نبود نویسندگان خوب، بی اعتنایی ناشران به نویسندگان مستعد و جوان و همچنین اقبال کارگردان به آثار غربی را شامل می شود.
طی سال‌های گذشته عرصه نمایشنامه نویسی بیش از آنکه به معرفی مولفان بپردازد تمام تمرکز خود را روی آثار ترجمه گذاشته است. با نگاهی گذرا در غرفه‌های نمایشگاه بین المللی کتاب تهران مخاطب اهل کتاب به راحتی با انواع و اقسام مترجمان آشنا می‌شود.
کته قابل توجه در صنعت ترجمه آنجاست که یک کتاب واحد به عنوان مثال یک نمایشنامه خارجی توسط چندین نشر و چندین مترجم به صورت همزمان ترجمه و چاپ می‌شود. آثار نمایشنامه نویسانی همچون نیل سایمون و ساموئل بکت، سم شپارد و شکسپیر در عرصه نمایشنامه نویسی بار‌ها و بار‌ها توسط مترجمان مختلف ترجمه شده است.
این همزمانی و وحدت در ترجمه آثار یکسان تنها به این دو رشته ختم نشده و رشته‌هایی همچون روانشناسی، فلسفه، عرفان، شعر و تاریخ درگیر ترجمه همزمان بسیاری از مترجمان هستند.
حال مخاطب اهل کتاب کمی در انتخاب اثر مورد علاقه اش دچار سردرگمی شده و با انبوهی از ترجمه‌ها روبرو می‌شود، اما مسئله اصلی فراتر از این موضوع است. میل شدید نشریات و اهالی صنعت نشر به عرصه ترجمه به نوعی سد محکمی در برابر نویسندگان و مولفان داخلی ایجاد کرده است.
اگر به عنوان مثال در عرصه نمایشنامه نویسی به صنعت تالیف و ترجمه نگاهی کوتاه بیندازیم متوجه می‌شویم که نسبت نمایشنامه‌های داخلی به نمایشنامه‌های ترجمه شده یک به ده یا حتی کمتر است. این در حالی است که همان درصد کم آثار داخلی را آثار نمایشنامه نویسان قدیمی تشکیل می‌دهد.
ناشران در اولین گام تمام تمرکزشان بر آثار ترجمه شده است. در گام بعدی به سراغ آثاری از داخل کشور می‌روند که حداقل یکبار چاپ شده و فروش خوبی داشته اند. صاحبان نشر این آثار موفق داخلی را کنار نگذاشته و حتی تا چاپ بیستم تا سی‌ام یک کتاب نیز پیش می‌روند. انتشار یک اثر برای چاپ صدم هم حتی اتفاق بدی نیست و نشان از موفقیت آن اثر می‌دهد، اما باید دید نشریات و صنعت نشر تا چه حد به جوانان میدان می‌دهد. نسل جوان نویسنده که به اذعان اکثریت اهالی کتاب پتاسنیل بالایی برای درخشش دارد به طور معمول نمی‌تواند اثر خود را به چاپ برساند.
اکثریت نشریات قدیمی و با سابقه با بی میلی به نسل جوان نگاه می‌کنند و در کل راهی برای ارتباط نسل جوان با این نشریات وجود ندارد. به طور مثال اگر نویسنده جوانی بخواهد اثرش را برای چاپ به انتشارات تحویل دهد در اولین گام با پاسخی مبنی بر عدم چاپ آثار جدید روبرو می‌شود. در این میان برخی شبه نشریات نیز وجود دارند که بدون جهت گیری خاصی در فعالیت خود به چاپ و نشر هر نوع کتابی اقدام می‌کنند. در این نشریات از کتب آشپزی تا رمان و کتاب فلسفه به چاپ می‌رسد. این نوع از نشریات به راحتی کتاب نسل جوان را به چاپ می‌رسانند، اما در ازای چاپ پول دریافت می‌کنند و در زمینه پخش نیز به دلیل اینکه نشر معتبری نیستند همواره با مشکل روبرو می‌شوند.
نویسنده جوان پس از پرداخت هزینه به این نشریات و چاپ اثرش با تعداد زیادی کتاب از خود روبرو می‌شود که باید به صورت حضوری به کتابفروشی‌ها ببرد و یا شخصاً در کنار خیابان آن‌ها را بفروشد. در این میان اگر از مدیران نشر درباره عدم ریسک پذیری آن‌ها در قبال چاپ نویسندگان تازه کار را بپرسیم با پاسخی به نام هزینه بالای تولید و کاهش در خرید مواجه می‌شویم. البته این ادعای مدیران نشر کاملاً درست است، زیرا در کل سرانه خرید کتاب به شدت افت داشته است.
حال باید دید در دوره‌ای از ادبیات و کتاب ایران که همه از کاهش سرانه مطالعه سخن می‌گویند کدام نهاد و یا مسئول فرهنگی می‌تواند وضعیت نابسمان عرصه نشر و چاپ را بهبود بخشد. بدون شک کتاب و کتابخوانی که بار‌ها از سوی پژوهشگران و اهالی کتاب اصل بنیادین فرهنگ سازی محسوب می‌شود در حال حاضر وضعیت خوبی ندارد و در این میان هنوز راهکاری کابردی برای بهبود این وضع ارائه نشده است. شاید بها دادن به نسل جوان و انتشار آثار تازه از نویسندگانی که در دهه چهارم انقلاب اسلامی ایران زیسته اند بتواند راهگشایی عملی و خوب برای تغییر در روند سرانه مطالعه کتاب باشد، اما این امر بدون شک تنها با حمایت مسئولین فرهنگی از نویسندگان و همچنین ناشران میسر خواهد شد.