ما همه...» تجربه جالبي است، فيلمي كه در 10 سالگي وقايع سال 1388 به نمايش درآمده و شايد به چشم آيندگان (كه قطعا از ما باهوش‌تر و باسوادترند) با ديدي ديگر نگريسته شود.

پایگاه خبری تئاتر: نوشتن درباره جديدترين فيلم كمال تبريزي به اندازه كافي مشكل شده است؛ با تمامي حواشي پيش‌آمده نوشتن نقدي ساختاري بر فيلم بدون موضع‌گيري در باب همه اين حواشي بيشتر به يك شوخي مي‌ماند؛ از نام سرمايه‌گذار تا حضور رضا ميركريمي به عنوان تهيه‌كننده، از نام فيلم حتي كه موضوع اعتراضات عده‌اي شده تا سياست‌هاي تبليغاتي فيلم، «پربازيگرترين فيلم سينماي ايران»، از جنجال‌هاي فضاي مجازي كه به هر اتهامي متوسل مي‌شوند تا عنوان كمدي سياسي كه قاعدتا بخشي از شيوه پخش و بازاريابي فيلم است.

«ما همه با هم هستيم» اين روزها هم به موضوع اختلافات قديمي در شاكله سينماي ايران تبديل شده و هم تبديل به فرصتي شده تا بسياري از موضوعات روز سينماي ايران كه بسياري ادامه همان دعواهاي قديمي‌ترند، حل و فصل شوند و البته «ما همه با هم هستيم» علاوه بر اينها فرصتي است مغتنم براي تسويه‌حساب‌هاي شخصي. نتيجه اين درگيري‌ها احتمالا راه به جايي نخواهد برد، يعني بعيد است كه منجر به نتيجه ملموسي شود، مگر قدرت گرفتن جريانات سينمايي كه از اين فرصت بهتر و بيشتر استفاده كنند.

آمار فروش هفته اول فيلم البته خوب بوده، ولي هنوز نمي‌توان با استناد به فروش هفته اول درباره ميزان موفقيت تجاري فيلم صحبت كرد، پس در حال حاضر نمي‌توان درباره ميزان تمايل تماشاگران به «ما همه...» نظري داد تا از اين طريق به موضوع شكاف ميان تماشاگران و مخالفان فيلم پرداخت، ولي اين موضوع مي‌تواند در آينده و پس از پايان نمايش فيلم، موضوع بررسي جالبي باشد.

اما به نظر مي‌رسد كه تلاش كمال تبريزي در جديدترين فيلمش، با حضور رضا ميركريمي به عنوان تهيه‌كننده و يك سرمايه‌گذار كه به داشتن روابط نزديك با ميركريمي منتسب است، تلاشي است جهت احياي آنچه تبريزي به ساختنش مشهور است؛ تمامي آن فيلم‌هايي كه بسياري از «متأسف‌هاي» اين روزهاي سينماي ايران با نگاهي نوستالژيك از آنها ياد مي‌كنند. به نظر مي‌رسد كه تبريزي كوشيده تا با «ما همه...» بازهم وضعيت كنوني اجتماعي را وصف كند. لااقل تجمع آدم‌ها از اقشار و طبقات مختلف در يك هواپيما اين فكر را تقويت مي‌كند و موقعيتي تمثيلي به فيلم مي‌بخشد، همان چيزي كه از آن به عنوان كمدي سياسي نام برده مي‌شود (طبيعتا كساني كه اين اصطلاح را به كار مي‌برند، معني‌اش را هم نمي‌گويند!) همچنين تلاش تبريزي براي نزديك شدن به فانتزي از يك‌سو و سوق دادن فيلم به سمت گروتسك هم عناصر كنايي فيلم را تقويت مي‌كند و هم تلاشي است براي نمايش توانايي قصه‌گويي تبريزي. با اين ‌حال به نظر مي‌رسد كه فيلم بيشتر بر صحنه‌پردازي، بازي هنرپيشه‌ها و چند ايده كارگرداني استوار باشد كه تا حدودي بار فيلم را بر دوش مي‌كشند. با اين‌ حال مي‌توان گفت كه اگر تلاش رسيدن به يك كمدي گروتسك با كنايه‌هاي اجتماعي و احيانا سياسي بوده باشد، فيلم با اين تعداد شخصيت به مدت زمان بسيار بيشتري نياز داشته تا هم شخصيت‌ها را قوام دهد، هم داستان‌هاي متعدد آنها را تعريف كند و هم تكليف تمثيل‌ها و كنايه‌ها را معلوم.

از همه اينها گذشته، اما «ما همه...» تجربه جالبي است، فيلمي كه در 10 سالگي وقايع سال 1388 به نمايش درآمده و شايد به چشم آيندگان (كه قطعا از ما باهوش‌تر و باسوادترند) با ديدي ديگر نگريسته شود.