عباس بهارلو، پژوهشگر و منتقد سینما، معتقد است: سینمای ایران در پاره‌ای از زمینه‌­ها به جوان نابالغی می‌­ماند که به تنهایی از پسِ بسیاری از مشکلات­ش برنمی‌­آید و با وجود حضور هنرمندانی بزرگ، به لحاظ مناسبات حرفه­‌ای هنوز جوان است.
پایگاه خبری تئاتر:  سینمای ایران طبق برخی روایات به 120 سالگی خود نزدیک می‌شود و در بعضی رویدادها مثل جشنواره جهانی فجر امسال هم برای این مناسبت برنامه ویژه‌ای با مرور 120 سال عکس سینمای ایران تدارک دیده شد اما همین 120 سالگی هم تاحدودی محل تردید است. به همین بهانه با عباس بهارلو ـ منتقد، محقق و پژوهشگر سینمایی ـ که کتاب‌های متعددی را در زمینه سینما تالیف کرده است، گپ‌وگفتی کوتاه داشتیم که در آستانه 21 شهریور ماه روز سینما از او درباره‌ی سن و سال این سینما پرسیدیم که متن این مصاحبه در ادامه می‌آید. بهارلو در پاسخ به اینکه آیا مبنای تاریخی درنظر گرفته شده برای سینمای ایران درست است و واقعاً حدود ۱۲۰ سال از عمر این سینما می‌گذرد؟ ضمن اینکه اصلاً برچه اساسی ۲۱ شهریور به نام روز ملی سینما نام­گذاری شده است؟ بیان کرد: من پیش از این هم چند بار در این‌باره گفته و نوشته‌­ام. راستش را بخواهید انتخاب این روز، بویژه 21 شهریور، هیچ مبنای درست و دقیقی ندارد؛ روزی است که ظاهراً به شکل «سمبلیک» به­ عنوان روز ملی سینما در ایران انتخاب شده است زیرا در این روزِ بخصوص در سینمای ایران هیچ اتفاق خاصی رخ نداده که مبنایی برای روز ملی سینما باشد. توضیح بیش­ترش این است که ظاهراً قرار بوده روزی که میرزا ابراهیم‌­خان عکاسباشی برای بار نخست پشت دوربین فیلم­برداری قرار گرفت و مراسم «جشن عید گل» را فیلم­برداری کرد، یعنی شنبه 21 ربیع‌الثانی 1318 قمری برابر با 27 اسد (مرداد) 1279 شمسی یا 18 آگوست 1900 میلادی، به ­عنوان «روز ملی سینمای ایران» در نظر گرفته شود و مسؤلانی که برای نام­گذاری روزهای خاص تصمیم می­‌گیرند، ظاهراً به دلیل خلوت بودن 21 شهریور این روز را به ­عنوان روز ملی سینمای ما تعیین فرموده­‌اند؛ به همین سادگی و سهولت. او ادامه داد: به­ عبارت دیگر، می‌­توان عرض کرد که سینمای ما «همین­جوری» صاحب روزی به ­عنوان روز ملی سینما شده است، که نه مبنایش روز فیلم­برداری جناب عکاس­باشی از «جشن عید گل» است و نه هیچ چیز دیگر. تا آن­جا که کتاب «روزشمار سینمای ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه»، که من سال­‌های پیش تألیف و منتشر کرده‌­ام، نشان می‌­دهد در سال‌­های آغازینِ آشنایی و ورود سینما به ایران در شهریورماه هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است؛ نه تولید فیلم داشته‌­ایم و نه نمایش فیلم و نه اصولاً هیچ چیز دیگر. بنابراین عده‌­ای فرض گرفته‌­اند که 21 شهریور روز ملی سینمای ایران است، دست­شان درد نکند. وی درباره اینکه بنابراین می‌­شود فرض گرفت که سینمای ایران 120 ساله شده است؟ گفت: اگر مبنا را روز فیلم­برداری از «جشن روز عید گل» در نظر بگیریم، همین حدودها می‌­شود و اگر مثلاً ساخته شدن نخستین فیلم ظاهراً داستانی سینمای ایران، یعنی «آبی و رابی» (آوانس اوگانیانس، 1309) را مبنا قرار دهیم، عمرش به 90سال هم نمی‌­رسد. بهارلو همچنین در پاسخ به اینکه الان سینمای ایران به لحاظ سنی چه دوره­‌ای را می‌گذارند؟ آیا به دوره میانسالی خود رسیده؟ یا هنوز در مرحله جوانی است؟ بیان کرد:‌ به این بستگی دارد که مبنای رشد و سن و سال این سینما را چه چیزی قرار بدهیم. کمیت و کیفیت فیلم­‌هایش؟ قوانین­‌اش؟ صنعتی­ بودن یا نبودنش؟ شمار افرادی که در این سینما فعال­ هستند؟ مسایل مربوط به بیمه و درمان و بازنشستگی­‌ دست­‌اندرکارانش؟ سرمایه در گردش سالانه‌­اش؟ مستقل بودن یا نبودنش؟ چه چیز؟ میانگین پاسخ به این پرسش­‌ها موقعیت امیدوارکننده‌­ای را نشان نمی‌­دهد. سینمای ایران در پاره‌­ای از زمینه‌­ها به جوان نابالغی می‌­ماند که به تنهایی از پسِ بسیاری از مشکلات­ش برنمی‌­آید. هنوز قیّم و آقابالاسر دارد، بسیاری از فعالانش مشکلات عمده معیشتی دارند، انبوهی از تولیداتش امکان نمایش عمومی ندارد، سرمایه درگردش­‌اش اندک است و چه و چه­‌ها. این سینما، به‌رغم حضور هنرمندانی بزرگ، به لحاظ مناسبات حرفه­‌ای هنوز جوان است. انتهای پیام