اینکه یک سالن خصوصی، در وضعیت اقتصادی که کشور گرفتارش هست و در مشغله های فراوانی چون تخلف در تبلیغات تئاترهای وابسته به باندهای قدرت و سایر گرفتاری‌های این‌چنینی، دغدغه فرصت دادن به جوانان و جستجوی تئاتر فردا را دارد، اتفاق ارزشمندی است.

پایگاه خبری تئاتر: با وجود اینکه طی دهه‌های گذشته، در تئاتر ما تولیدات قابل‌توجهی انجام شده و آثار درخشانی روی صحنه رفته؛ اما متاسفانه تئاتر ایران طی همین دهه‌ها بسیار کم توانسته یک جریان اندیشه ای در ارتباط با خود، جامعه خود و گفتمان لازم بین این دو را به وجود بیاورد.

این نقصان شاید به این دلیل بوده که اجراهای موفق، در دوران زیست خود بر صحنه، تنها ماندند و حیاتشان محدود بوده به همان صحنه و تعداد تماشاگرانی که جذب کرده‌اند.

این در حالی است که با نگاه به تاریخ هنر، می‌توانیم مشاهده کنیم که هر کجا اثری یا مجموعه آثاری توانسته‌اند در بستر زیستی خود و حتی فراتر از آن، جریانساز بشوند، در کنارشان، منتقدان، فیلسوفان، جامعه‌شناسان و پژوهشگران زیادی، پیرامون اثر قلم زده‌اند و از زوایای مختلف، وجوه پیدا و پنهان اثر را شرح داده‌اند و باعث شدت گرفتن امواج تاثیر گذار آن شده‌اند.

تئاتر ما اکنون خالی از گفتمان شده است. به همین دلیل است که جریان‌های مخربی چون باندهای گیشه‌محور، و آنان که تئاتر را فرصتی یافته‌اند برای پولشویی و یا رانت‌خوارهای کوچک، طی سال‌های گذشته موفق شده‌اند چیره‌ترین جریان در تئاتر ما یا بهتر است بگویم بر تئاتر ما باشند.

اکنون بخش زیادی از مشغله فکری و عملی تئاتری‌های ما، درگیری با چنین آسیب‌های روزافزونی است و این بزرگترین ضربه‌ای است که تهیه‌کنندگانِ یک روزه، رفیق‌بازانی که در میهمانی‌های شبانه Cast می‌بندند و برای گیشه‌های تئاتر نقشه می‌کشند و باندهای رانت‌خوار، دارند به پیکر تئاتر ایران وارد می‌کنند.

اگر چه دورانِ سواری اینها بر خَرِ مراد؛ خیلی زود زیر نعل‌های آهنینِ اسبِ تیزپای هنر، به سر می‌آید؛ با این وجود در این مقطع زمانی، فضای تئاتر ایران را تا حدود زیادی خالی از اندیشه و مملو از گیشه‌پرستی، باج دادن به مخاطب، باندبازی و سطحی‌نگری و میانمایگی کرده‌اند.

باری، در این میان، افرادی هستند که برهم‌زننده نظمِ مخربِ موجود‌اند. تلاششان این است که در این هیاهو، تئاتر را جستجو کنند. در این آشفته بازار، فراموش نمی‌کنند که اگر تئاتر از سویه‌های تجربی تهی شود، نابودیش زودتر رخ می‌دهد و بقای جریانِ مسلطِ مخرب، بیشتر تضمین می‌شود.

تئاتر مستقل تهران، از جمله سالن‌هایی است که با وجود آنکه بیشتر از سالن‌های دیگر دغدغه پرداخت اجاره ملک و ... دارد، با این وجود همچنان دغدغه تئاتر دارد و تلاش می‌کند ضمن اداره شرافتمندانه سازمان خود، رسالت فرهنگی و هنری خویش را نیز فراموش نکند.

برگزاری عصر تجربه به همت تئاتر مستقل تهران، از آن دست حرکت‌هایی است که در آشفتگی امروز تئاتر ایران، یادآور می‌شود جوان‌هایی هستند که هنوز به مسائلی مهمتر و اساسی‌تر از گیشه فکر می‌کنند. جوان‌هایی هستند که در این هیاهو دارند فراموش می‌شوند و اینها همان نسل فردای تئاتر ایران هستند. جوان‌هایی هستند که با افق‌های بازتری به میدان می‌آیند تا بلکه از شدنِ تلاششان، یورشی اتفاق بیافتد به شیوه‌های تولیدیِ مبتذل. تا بلکه پایه‌های تئاتر بی‌خاصیت و تجاری شده برخی از به اصطلاح بزرگان، بلرزد و فرو بریزد.

مصطفی کوشکی و مجموعه تئاتر مستقل تهران، با وجود مشکلات فراوانی که می‌دانم گرفتارش هستند، رسالت اصلی خود را فراموش نکرده‌اند و آنان که همچنان دغدغه تئاتر و هنر به معنای خالصش را دارند، باید این پایگاه را بشناسند و در تجربه  گروه‌های حاضر در عصرِ تجربه تئاتر مستقل تهران، همراهشان شوند.

این دومین رپورتوار عصر تجربه تئاتر مستقل تهران است و حاصل رصد این مجموعه خصوصی در میان نسل جوانی است که همچنان با مولفه‌هایی تئاتر خود را می‌سازند که می‌توان به اثرگذاری هنری و اجتماعیش بیشتر امیدوار بود. شور جوانی، شجاعت، جسارت، تن ندادن به قواعد گیشه، باج ندادن به مخاطب و ذهن خلاق و جستجوگر، از جمله مولفه‌هایی است که در مجموع اجراهای عصر تجربه تئاتر مستقل تهران می‌توان جستجو کرد. اینکه یک سالن خصوصی، در وضعیت اقتصادی که کشور گرفتارش هست و در مشغله های فراوانی چون تخلف در تبلیغات تئاترهای وابسته به باندهای قدرت و سایر گرفتاری‌های این‌چنینی، دغدغه فرصت دادن به جوانان و جستجوی تئاتر فردا را دارد، اتفاق ارزشمندی است که در این هیاهوی بسیار برای هیچ، نباید. بگذاریم بی‌خبر بر ما بگذرد.