شاید اگر چند سال قبل حدود ساعت یازده شب شبکه چهار تلویزیون را تماشا می‌کردید، گاهی می‌توانستید تله‌تئاترهایی را ببینید که بازیگرانش در فضایی غریبه، جغرافیایی ناآشنا و با اسم‌های اروپایی داستانش را جلو می‌بردند. گروهی که امروز دهه سوم زندگی را پشت سر می‌گذارند اغلبشان شاید با همان تله‌تئاترهای شبکه چهار با مفهوم کلی هنر نمایش آشنا شده باشند. این تصویر اما نمای آن روزهای تئاتر در ایران نبود. هرچند تلویزیون تمایل زیادی به ضبط و پخش تله‌تئاترهای ایرانی نداشت و تئاتر برایش با خارجی بودن معنا می‌شد اما فعالان عرصه تئاتر می‌دانستند تصویر ارائه شده از هنر نمایش در رسانه ملی همه آنچه واقعیت و امکانات انسانی ایران آن روز است، نیست. امروز اما اوضاع با آن روزها تفاوت کرده است. اغلب نمایش‌های روی صحنه یا چندمین اجرا از نمایشنامه‌‌ای خارجی است یا با عناوینی همچون بازخوانی، بازنویسی یا بازآفرینی آثار غربی به اجرا می‌رسند. فعالان عرصه تئاتر هم با این گزاره که جریان غالب این روزها در تئاتر چنین راهی را در پیش گرفته موافقت دارند اما دلایل شکل‌گیری این نگاه از نظر آنان با هم تفاوت دارد.

 

پایگاه خبری تئاتر- روزنامه همدلی:

اقبال تئاترهای خارجی در ایران

محمد یعقوبی یکی از نویسنده-کارگردان‌های امروز تئاتر ایران است که از سال‌های پایانی دهه شصت با آثار متفاوتش بین اهالی تئاتر نامی دست و پا کرد و در طول سه دهه گذشته هرچند پر کار نبود، وجه استمرار را در فعالیتش حفظ کرد. «یک دقیقه سکوت» یکی از تئاترهای اوست که به قول خودش بعد از روی صحنه رفتنش، عده‌‌ای او را به موج‌سواری روی جریان اجتماعی و سیاسی جامعه متهم کردند:«بعد از اجرای «نوشتن در تاریکی» هم حرف‌هایی شبیه حرف‌های عده‌‌ای بعد از «یک دقیقه سکوت» را شنیدم». نکته قابل توجه درباره دلایل اقبال نمایشنامه‌های خارجی در این روزهای تئاتر ایران، افزایش شانس موفقیت مالی است. به نظر می‌رسد مخاطبان عمومی«نه بینندگان متخصص تئاتر» از حضور در تئاتری که نام‌های خارجی و شناخته شده تئاتری را در تبلیغاتش پررنگ کرده است، احساس خوبی دارند. بدون تعارف جذابیت نام‌های خارجی نه فقط در تئاتر که در تمامی عرصه‌های فرهنگی و غیرفرهنگی را نمی‌شود کتمان کرد. به تعبیر عده‌‌ای این آثار شیک‌‌‌تر و مهم‌‌‌تر به نظر می‌رسد؛ البته در نگاه مخاطبان غیرجدی و علاقه‌مند به دیدن تئاتر و سلفی گرفتن و اشتراک‌گذاری این حضور بین دوستانشان.

«چیستا یثربی» هم از آن نویسنده‌های آشنا در تئاتر امروز است که به وجود چنین نگاهی اذعان دارد. او از قول دوستانش برایمان نقل کرد:«یک متن خارجی را کار کن تا ببینی چقدر پول درمی‌آوری. جامعه امروز، پرشتاب، مینی‌مال، شو پرست و عاشق رنگ و لعاب است. مگر سردرد داری؟» نویسنده داستان پستچی معتقد است:«دو دهه بعد از تئاتر امروز ایران، نویسنده‌ای در ذهن مخاطب باقی نمی‌ماند. اما من مسیر سختی را که در پیش گرفته‌ام، ادامه خواهم داد. به قول «پیتر بروک» خدای صحنه، نمایشنامه‌نویس است. من جایگاه خودم به‌عنوان مولف را در تئاتر ترک نمی‌کنم. تا امروز با تمام سختی‌ها کار کرده‌ام. هدفم این است که مخاطب ایرانی با تماشای نمایشی به قلم خودم، نتواند روی پاهایش بند بشود؛ از شدت خنده و گریه!»

بیان انتقاد اجتماعی در ناکجاآباد

ظاهرا شورای نظارت و ارزشیابی در افزایش تمایل کارگردان‌های تئاتر به آثار خارجی تاثیر زیادی داشته است. عده‌‌ای معتقدند این شورای راه میانبر برای بیان انتقادات اجتماعی و سیاسی را برای فعالان عرصه تئاتر پناه گرفتن پشت اثری خارجی معرفی کرده‌اند. «رسول نظرزاده» پژوهشگر و منتقد ایرانی این نگاه را تایید می‌کند:«در آنجا گفته شده که انتقادات اجتماعی را براساس آثار خارجی مطرح کنند تا برآمده از ناکجاآباد به‌نظر برسد تا اشاره مستقیمی به کشور خودمان نشود. من با برخی از نویسندگان تئاتر در کشور خودمان هم صحبت کرده‌ام و متوجه شدم این گروه برای این‌که در خطر بیکاری و نظارت‌های مداوم قرار نگیرند، روی اجرای آثار خارجی تمرکز می‌کنند. در این مسیر برخی احساس می‌کنند عرصه برای فعالیت محدود است و با خالی کردن زیر پای دیگری ممکن است جا برای فعالیت باز شود.»

افزایش بی‌سابقه دانشکده‌ها و به تبع آن رشد عجیب و غریب تعداد دانشجویان در سال‌های اخیر یکی دیگر از عوامل موثر در چالش‌های نمایشنامه‌نویسی در روزگار ماست. نظرزاده دراین باره معتقد است:«در روزگار ما، عده‌ای کار دیگران را می‌دزدند؛ نویسنده نمی‌داند که کارش دارد در فلان سالن اجرا می‌شود، حتی به او خبر هم نمی‌دهند. هر کسی فقط به فکر خودش است. چه سوءاستفاده‌ها و بی‌اخلاقی‌هایی که در این عرصه وجود دارد.»

طرفداری از نمایش ایرانی

تمرکز به نمایشنامه‌نویسی ایرانی یکی از راه‌حل‌هایی است که گروهی از اهالی تئاتر به آن معتقدند و در طول فعالیت‌شان هم در مسیر تئاتر ایرانی حرکت کرده‌اند. هرچند گروه دیگری این نگاه را نمی‌پذیرند و کارکرد برخی از انواع نمایش‌های ایرانی را در روزگار کنونی از دست رفته می‌دانند، اما «‌هادی مرزبان» از معتقدان پروپاقرص نمایش ایرانی است و خودش می‌گوید در دهه‌های گذشته همیشه به انجام آثاری در این زمینه علاقه‌مند بوده است. مرزبان معتقد است:«تئاتر ما چوب برخی روشنفکرنماها و انتلکتوئل‌ها را در این مملکت خورده است. حتی من جایی شنیدم که گفته شد ما اصلا درام ایرانی نداریم. این صحبت‌ها نشانه عدم شناخت دوستان از ادبیات نمایشی و به‌طورکلی ادبیات ما است. من این‌را می‌دانم که تئاتر به شیوه امروز وارداتی است. ما می‌دانیم که تئاتر ما از غرب وارد شد، اما ما خودمان آثار و منابع نمایشی داریم که همیشه از آن‌ها نام‌ برده شده است.»

کارگردان «بنگاه تئاترال» که این روزها در تماشاخانه شهرزاد، قرار است روی صحنه برود، تعزیه، نقالی، تخته حوضی و پرده‌خوانی و از نمونه‌های نمایش ایرانی بر می‌شمارد که در قهوه‌خانه‌های سابق اجرا می‌شدند. کارگردانی که پس از لغو پروانه نمایش تانگوی تخم‌مرغ داغ راهی بیمارستان شده بود، نخواندن ادبیات ایرانی را یکی از دلایل نادیده گرفتن تئاتر وطنی دانست:«در این‌ بین عده‌ای آمدند و گفتند ما نمایش ایرانی نداریم. این نظرات یا ادا و اصول یا برآمده از ناآگاهی است. منابع ادبی چون شاهنامه فردوسی، بوستان و گلستان سعدی، مثنوی معنوی و بسیاری از آثار ادبی دیگر در ایران وجود داشته که می‌تواند در نمایشنامه‌نویسی ایرانی مورد استفاده قرار گیرد.»

کارگردان آثار رادی، می‌گوید:«اگر قرار باشد من آثار این بزرگان را نام ببرم باید تا فردا صبح سخن بگویم. متاسفانه ما نویسندگان خودمان را قبول نداریم و فکر می‌کنیم آن‌کسی که آن‌طرف آب است، با ما فرق دارد. در مراکز علمی هم مدام از شخصیت‌های خارجی نام می‌برند و می‌گویند به قول فلانی چنین، به قول فلانی چنان. پس کی نوبت به ما می‌رسد؟»

مرغ همسایه غاز است

شاید یادآوری ضرب‌المثل «مرغ همسایه غاز است» در مسیر پیش‌رویمان برای بررسی چالش‌های درام‌نویسی ایرانی بتواند کمی راهگشا باشد. آنجا که نگاه پاپیولار از طبقه خود که همان عموم جامعه است، به دسته‌‌ای از متخصصین هم سرایت کند، به احتمال فاتحه کار را باید خواند. این نگاه پرچم سفید تئاتر ایرانی را نه ضرورتا امروز که تا چند سال دیگر بالا خواهد برد.

«امیر دژاکام» مدرس دانشگاه و کارگردان و بازیگر تئاتر از کسانی است که بت‌سازی از غربی‌ها را یکی از دلایل مهجور ماندن آثار ایرانی می‌داند:«ما از نویسندگان غربی غول‌های پنج متری را در ذهن خودمان ساخته‌ایم، در این‌صورت، یک آدم 150سانتی‌متری که در همسایگی ما زندگی می‌کند، نمی‌تواند به‌ اندازه غول‌های نویسندگی دنیا، خوب بنویسد.» آشنایی با آثار و نام نویسندگان بزرگ خارجی از نگاه دژاکام یکی از دلایل تمایل تئاتری‌ها به نوشته‌های آنها است، اما چون جریانی جدی در عرصه فرهنگی وجود ندارد که هنرمندان فعال ایرانی در تئاتر را جدی بگیرد و آثارشان را برای آشنایی عموم در سطح عمومی معرفی کند، این گروه در ایران از نقاط دیگر دنیا غریب‌‌‌تر مانده‌اند:«چون از خارجی‌ها 50 مقاله و کتاب خوانده‌ایم و البته استادانمان آن‌ها را تایید کرده‌‌اند، نویسندگان بزرگی هستند، اما محمد چرمشیر که در همسایگی ماست، سبزه‌پوست هم هست و تاکنون حدود 150نمایشنامه نوشته، نمی‌تواند نمایشنامه‌نویس بزرگی باشد. من درصدد نفی و بی‌تاثیر نشان دادن اقدامات بزرگان حوزه‌های مختلف هنری نیستم، بلکه با هدف تبیین عدم تناسب در کشورمان با شما سخن می‌گویم. انگار جهان دیگر هیچ‌کس را نزاده است.»

مهمان‌نوازی ایرانی‌ها

در این مجال خوب است یادآوری کنیم که بخشی از نمایشنامه‌های خارجی ترجمه ‌شده در کشور ما، واقعا جزو آثار ماندگار و ارزشمند جهان‌اند و همه آثار تالیفی هم از منظر تکنیکی نمی‌توانند در سطح استاندارد قرار بگیرند، اما نکته عجیب در عرصه تئاتر در روزگار ما اقبال آثار ضعیف ترجمه شده‌‌ای است که واقعا در حد آثار موفق نمایشنامه‌نویسان ایرانی نیستند.

«سیمین امیریان» نمایشنامه‌نویس و مدرس تئاتر در دانشگاه علت چنین رویکردی را به طنز این‌گونه معرفی می‌کند:«شاید وجود سنت مهمان‌نوازی در بین ما ایرانی‌ها باعث توجه به هر اثری باشد که ترجمه شده، در حالی‌که اگر شما به‌عنوان نویسنده به کشوری خارجی بروید به‌ هیچ‌ عنوان آن‌طور که ایرانی‌ها به خارجی‌ها توجه می‌کنند، به شما بها نخواهند داد.» امیریان با اشاره به سفرهای زیادی که به کشورهای مختلف داشته است، می‌گوید:«در کشورهای دیگر، برعکس ما در اصطلاح هوای هموطن خودشان را خیلی بیشتر از خارجی‌ها دارند. ما در ایران آن‌قدر شیفته شخصیت‌های غیرایرانی هستیم که آثار آن‌ها را رایگان کار می‌کنیم. قطعا رویکرد ما در ایران برای کشورهایی که آثار نویسندگان آن‌ها را مجانی کار می‌کنیم، تعجب‌آور است. در گذشته شرایط این‌گونه نبود و قوت اثر یک هنرمند او را به شهرت می‌رساند و در نهایت باعث می‌شد نامش جهانی شود، اما امروز با استفاده از ابزار تبلیغاتی هنرمندانشان را به شهرت جهانی می‌رسانند. من نمی‌فهمم چرا در ایران این رویکرد وجود ندارد؟ من این نگاه را در کشور خودمان به‌پای مهمان‌نوازی می‌گذارم.»

تئاتر ایرانی سیخی چند

هرچند نگرش جامعه تئاتر را با چند سطر نمی‌شود تحلیل کرد، اما آنچه با درنظر گرفتن عوامل گوناگون می‌توان پذیرفت غلبه مقوله اقتصاد بر دیگر بخش‌هایی است که تئاتر را می‌آفریند. این چربش البته محدود به تئاتر نیست و موسیقی، سینما و گونه‌های دیگر هنر هم در این دوران دستخوش تغییراتی بوده‌اند که مارکت و قواعدش برای فرهنگ و هنر در ایران بازتعریف کرده است. در این میدان، به نظر می‌رسد فعالان عرصه تئاتر یا باید طعم سانسور را بچشند و تئاتری ایرانی با نگاهی اجتماعی و سیاسی را روی صحنه ببرند که به احتمال با آنچه در ذهن داشته‌اند، سنخیت و هم‎نشینی ندارد، یا برای دوری از حاشیه‌ها و برچسب خوردن‌ها، به قول برخی از اهالی تئاتر پشت نام و ظاهر و بدنه نمایشنامه‌‌ای خارجی پنهان شوند و حرف‌هایشان را بزنند، البته اگر حرفی داشته باشند. گروه غالب امروز تئاتر اما از قبل هدف‌گذاری‌شان را انجام داده‌اند: پیروزی در نبرد گیشه، حالا اینکه تئاتر از ابتدا رسالتی داشته و نماد فرهنگی جامعه خود هست و سطح فرهنگ جامعه را قرار بوده بالا ببرد یا نبرد، واقعا امروز قیمتش سیخی چند است؟!




 

اصغر نوری: داورها در ایران بیانیه‌اشان را جدی نمی‌گیرند

زیر پوست سیاه آدینه

سانسور خودخواسته شخصیت‌ها در اداره تئاتر

بازگشت «مایلند» به صحنه تئاتر

اولین نمایشنامه‌های دوشخصیتی مجموعه «دنیای مدرن تئاتر» عرضه شد

برپایی پنجمین دوره نمایشنامه خوانی مرکز تئاتر مولوی

«شیرهای خان بابا سلطنه» در نهمین نشست نقد صحنه بررسی می شود

گل‌بازی در ایرانشهر

اجرای نمایش «سنجاب‌ها» در خانه‌ نمایش‌ دا

«شرقی غمگین» دوباره روی صحنه می رود

اتابک نادری با "دپوتات" در تئاتر شهرزاد

نخستین شماره از نشریه «نمایش عروسکی »منتشر شد

«خدا نگهدار آقا» در تماشاخانه انتظامی به صحنه می رود

در نشست تخصصی تئاتر خصوصی/ تئاتر دولتی چه گذشت؟
 


صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام

https://telegram.me/onlytheater