سال‌هاست که تبلیغات بخش قابل توجهی از فضای سمعی و بصری زندگی ما را اشغال کرده است و با گسترش وسایل ارتباطی و دسترسی همگانی به فضای مجازی و ابزارهای ارتباط جمعی، هر روز نیز شاهد اشکال جدیدتری از تبلیغات هستیم. در هر رده‌ی سنی که باشیم و به هر شغل و فعالیتی مشغول باشیم، هر روزه با حجم گسترده و غیرقابل چشم‌پوشی از تبلیغات به اشکال گوناگون روبرو هستیم. از اشکال قدیمی‌تر تبلیغات مانند بیلبوردها و تابلوها، تبلیغات کاغذی که در خیابان به دست‌مان می‌دهند یا به در و دیوار و ماشین‌ها می‌زنند، به اصطلاح «دادزن»ها و «بفرمازن»ها که صدایشان را در خیابان می‌شنویم و ما را به خرید از فروشگاهی یا دستفروشی یا خوردن در رستورانی دعوت می‌کنند و اشکال نسبتاً جدیدتر مانند تبلیغات رادیویی و تلویزیونی گرفته تا تبلیغات جدیدتر مانند پیامک‌، ایمیل، بنرهایی که در گوشه‌ی وبسایت‌ها جا خوش کرده‌اند و جدیدتر از همه تبلیغاتی که از طریق رسانه‌هایی چون اینستاگرام، تلگرام و… منتشر می‌شوند. تبلیغاتی که به ما می‌گویند چه بخوریم، چه بپوشیم، چه ماشینی سوار شویم، کجا برویم و در یک کلام، چطور زندگی کنیم. به موازات این جریان در تئاتر نیز شاهد ورود انواع تبلیغات مختلف برای جلب مخاطب هستیم. اگر به تئاتر علاقمند باشید و یا به این حرفه مشغول باشید، احتمالاً در فضای مجازی عضو خبرنامه‌ها و گروه‌های اطلاع‌رسانی رویدادهای تئاتری هستید و از این طریق اخبار و اطلاعات دنیای تئاتر را دنبال می‌کنید. در این صورت حتماً هر روزه با سیل عظیم انواع و اقسام تبلیغات پیامکی، پست‌های اینستاگرام، گروه‌های تلگرامی، ایمیل و… مواجه می‌شوید که قرار است اطلاع‌رسانی کنند، اما گاه تا حدی تکراری و بیش از اندازه می‌شوند که ممکن است نخوانده از کنارشان رد شوید. اما این تبلیغات چه می‌گویند؟ از ما چه می‌خواهند؟ چه هدفی دارند؟ و چرا به این شکل عمل می‌کنند؟

 

پایگاه خبری تئاتر- گروه تئاتر اگزیت- شیرین میرزانژاد:

ترویج تئاتر: تبلیغات یا روابط عمومی؟
برای روشن شدن این بحث بهتر است ابتدا به تعریف این دو مقوله بپردازیم. تبلیغات نوعی وسیله‌ی دیداری یا شنیداری ارتباطی برای بازاریابی است که پیامی غیرشخصی و پشتیبانی شده به شکل علنی را به کار می‌گیرد تا کالا، خدمات و یا ایده‌ای را ترویج کرده و یا به فروش برساند(۱). تبلیغات ممکن است تجاری باشد که از طریق برندسازی با ایجاد ارتباط میان نام یا تصویر یک محصول با کیفیاتی مشخص در ذهن مصرف کننده به دنبال افزایش مصرف آن کالا یا خدمات است؛ یا می‌تواند غیرتجاری و برای ترویج مواردی غیر از کالاها و خدمات مصرفی از جمله احزاب، گروه‌ها، سازمان‌ها، رویدادها و…  باشد. هدف تبلیغات تجاری به طور کلی این است که مصرف کننده را متقاعد سازد که کالا یا خدمات ارائه شده از  مواردی غیر از کالاها و خدمات مصرفی از جمله احزاب، گروه‌ها، سازمان‌ها، رویدادها و…  باشد. هدف تبلیغات تجاری به طور کلی این است که مصرف کننده را متقاعد سازد که کالا یا خدمات ارائه شده از سوی یک شرکت بهترین گزینه است. همچنین بهبود و ارتقاء وجهه‌ی یک شرکت، برجسته سازی و ایجاد نیاز به کالا یا خدمات، نشان دادن نیازهای جدید به یک محصول موجود، معرفی برنامه‌ها و محصولات جدید، تقویت پیام انفرادی فروشندگان، جلب مشتریان جدید و حفظ مشتریان فعلی از دیگر اهداف تبلیغات تجاری است. از سوی دیگر تبلیغات غیرتجاری با اهدافی چون اطلاع رسانی، ترویج آگاهی، ایجاد پرسش، ترویج جنبش‌ها، ایجاد تغییر و بهبود در رفتارها و عادات عمومی و… انجام می‌شود.


روابط عمومی مدیریت جریان انتشار اطلاعات میان افراد یا سازمان‌ها و مردم است. روابط عمومی می‌تواند شامل جلب توجه مردم با استفاده از اخبار و موضوعات جالب برای آنها و مواردی باشد که نیازمند پرداخت مستقیم نیستند. مورد اخیر تفاوت اصلی میان روابط عمومی و تبلیغات (به عنوان شکلی از بازاریابی) است. تبلیغات تجاری بر فروش متمرکز است و رویکرد آن نسبتاً کوتاه مدت است، در حالی که روابط عمومی بیشتر بر ارائه‌ی تصویری مثبت تمرکز دارد، هر چند فعالیت آن در شرکت‌های تجاری می‌تواند منجر به افزایش فروش و سود مالی نیز بشود، اما به طور کلی فروش الزاماً هدف روابط عمومی به شمار نمی‌آید. حال بر اساس این تمایز، اینکه برای ترویج تئاتر چه رویکردی در پیش گرفته می‌شود و کدام روش مورد استفاده قرار می‌گیرد، در وهله‌ی اول به این موضوع بستگی دارد که آیا تئاتر را کالای تجاری بدانیم و یا نهاد فرهنگی.

عملکرد تبلیغات و روابط عمومی در تئاتر


گروه‌های تئاتری، سالن‌های تئاتر و مراکز فرهنگی همگی فرد یا افرادی را در اختیار یا استخدام خود دارند که وظیفه‌‌شان برقراری ارتباطی سازماندهی شده با دنیای بیرون است. وظیفه‌ی اصلی این افراد انتقال اخبار و اطلاعات گروه یا سازمان به بیرون و نیز انتقال بازخورد عمومی به آنهاست. استمرار و سلامت این ارتباط می‌تواند نتایج مثبتی به دنبال داشته باشد که از جمله‌ی آنها جلب توجه عمومی به فعالیت آنها، ترویج اهداف و جلب مخاطب است.


فرآیند جلب مخاطب در این جریان به شکلی غیرمستقیم و از طریق آگاه‌سازی مخاطب صورت می‌گیرد. معرفی گروه یا سازمان، انتشار اخبار درون گروهی یا درون سازمانی، انتشار نقد آثار و فعالیت‌ها و گفتگو با عوامل و دست‌اندرکاران روش‌هایی موثر در این جریان هستند که از سوی روابط عمومی به کار گرفته می‌شود. یکی از عناصر اساسی در این فرآیند رسانه‌ها و مطبوعات هستند که روابط عمومی گروه‌ها به طور مستمر با آنها در ارتباطند.


تبلیغات عامل مهم دیگری در معرفی گروه یا سازمان و فعالیت‌های آن است که بر خلاف روابط عمومی رویکردی کوتاه مدت و مقطعی دارد. هدف تبلیغات جلب توجه عموم مردم و دعوت آنها به رویداد یا فعالیتی مشخص است که توسط گروه یا سازمان انجام می‌شود.


در واقع در مقایسه‌ای کلی می‌توان گفت که تبلیغات و روابط عمومی هر دو  هدفی واحد را با روش‌هایی متفاوت دنبال می‌کنند. تبلیغات به شکلی مستقیم، تهاجمی و کوتاه‌مدت عمل می‌کند در حالی که عملکرد روابط عمومی غیرمستقیم، مستمر و غیرتهاجمی است. روابط عمومی با تداوم عمل بستر و زمینه‌ی کار تبلیغات را که به طور مقطعی انجام می‌شود فراهم می‌کند. در گذشته رویدادهای تئاتری به وسیله‌ی پوستر و تراکت اطلاع‌رسانی می‌شد، اما امروزه با گسترش وسایل ارتباطی امکانات گسترده‌تری برای نیل به این منظور در اختیارگروه‌ها قرار دارد که امتیاز بزرگی در جهت ترویج تئاتر در میان اقشار مختلف محسوب می‌شود.


بنابراین تبلیغات در کنار روابط عمومی در حالت کلی می‌تواند بسیار مثبت و موثر باشد. تئاتر هنری زنده و مردمی است و با جلب مخاطب است که به حیات خود ادامه می‌دهد. تبلیغات وسیله‌ای است که می‌تواند با قدرت این امر را تسهیل کند. چه می‌تواند بهتر از این باشد که مردم هر چه بیشتر از اجراهای تئاتر مطلع شوند، نقد آنها را بخوانند، به تماشای نمایش‌ها بنشینند و تماشای تئاتر را به هم توصیه کنند؟

وضعیت امروز


فرآیندی که توصیف شد کارآمد و ایده‌آل به نظر می‌رسد، اما ساختار تبلیغات و روابط عمومی در تئاتر ایران از این فرآیند فاصله گرفته است. امروز در تئاتر ما مرز مشخصی میان این دو وجود ندارد. این تمایز از چند جهت حائز اهمیت است که مهم‌ترین آن محتوایی است که در آنها مورد استفاده قرار می‌گیرد. در عملکرد روابط عمومی میزان اطلاعاتی که به مخاطب منتقل می‌شود به مراتب بیشتر از تبلیغات است و می‌تواند برای مخاطب مفید و آموزنده باشد و به علاوه امکان انتخابی مبتنی بر آگاهی و تفکر را ایجاد می‌کند. برای مثال مخاطب نقد، گزارش یا گفتگویی را درباره‌ی نمایشی می‌خواند که خود این مطلب می‌تواند آموزنده باشد و در نهایت منجر به انتخاب مخاطب مبنی بر دیدن آن نمایش شود. به همین دلیل، عملکرد روابط عمومی بر اساس منفعتی دوسویه است. تبلیغ نه زمان و نه امکان چنین عملکردی را دارد.


وجه مهم دیگر در این تمایز در نحوه‌ی عملکرد است. تبلیغ برای دستیابی به هدف خود در کوتاه‌ترین زمان و کارآمدترین شکل ممکن میانبر می‌زند اما روابط عمومی آهسته و پیوسته عمل می‌کند. در نتیجه در تئاتر ما بسیار دیده می‌شود که نام روابط عمومی باقی مانده اما در عمل نقش آن بسیار کمرنگ می‌شود و تبلیغات با حجم چند برابر در صدد جبران آن برمی‌آید و عملاً این دو با هم یکی می‌شوند، چرا که عملکرد درازمدت روابط عمومی نیازمند برنامه‌ریزی، تداوم، پشتکار و صبر، منابع مالی و انسانی است و از طرفی نتایج مشهود آنی ندارد. از سوی دیگر خود گروه نیز می‌بایست در طول زمان انسجام داشته باشد تا عملاً زمینه‌ی کار برای روابط عمومی وجود داشته باشد. در نتیجه گروه‌های تئاتری گاه ترجیح می‌دهند از آن چشم‌پوشی کنند و روابط عمومی در معنای کاملش (صرف‌نظر از اینکه آیا به شکل حرفه‌ای و صحیح انجام می‌شود یا نه) تنها در سالن‌های تئاتر و نهادهای مشابه دیده می‌شود.


پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چنین تئاتری به دنبال جذب چه مخاطبی است؟ وقتی مخاطب تئاتر با تبلیغاتی سطحی و عاری از محتوا روبروست، چه چیزی او را به سالن تئاتر می‌کشاند؟ آنچه روشن است، این است که چنین شکلی از تبلیغات قطعاً مخاطب را به تفکر وانمی‌دارد. تبلیغاتی که حتی درباره‌ی موضوع مورد تبلیغ خود اطلاعاتی به مخاطب نمی‌دهند و شاید صرفاً به لحاظ بصری جذاب هستند. پرسش نهایی اینکه این کدام مخاطب است که با چنین تبلیغاتی پا به سالن تئاتر می‌گذارد؟

تئاتر تجاری، تبلیغات تجاری


عاملی که به وضعیت موجود دامن زده و آن را وخیم‌تر می‌سازد، روند تجاری شدن تئاتر است. هنگامی که تئاتر به کالایی تجاری تبدیل می‌شود، به ناچار تبلیغات آن هم شکل تجاری پیدا می‌کند. تبلیغات امروز بیشتر به ظواهر می‌پردازند و محتوای چندانی ندارند. این در حالی است که با وجود امکانات ارتباطی کنونی، ظرفیت بالایی برای انتقال اطلاعات و محتوای مفید وجود دارد. اما چرا از این امکانات وسیع، کمترین استفاده صورت می‌گیرد؟ علت را باید در مقایسه‌ی تبلیغ تجاری و غیرتجاری جست. تبلیغ تجاری بسیار مستقیم عمل می‌کند و حامل این پیام است که این «کالا» بهترین کالای موجود در بازار است و «مصرف کننده» را به «خرید» آن کالا دعوت می‌کند. تبلیغ تجاری مصرف کننده را به دیالوگ دعوت نمی‌کند بلکه به او امر می‌کند که کالای مشخصی را بخرد. جز در نشریات زرد، هیچ گاه در روزنامه‌ها درباره‌ی یک برند پوشاک، شوینده یا خوراکی مطلبی نوشته نمی‌شود. هرگز نقد یا مقاله‌ای تحلیلی درباره‌ی صابون گلنار یا آبمیوه‌ی سن‌ایچ نمی‌بینیم، چرا که اساساً از لحاظ محتوایی موضوعیتی ندارد. تنها در صفحات و بخش‌های تبلیغات است که به چنین عناوینی بر می‌خوریم. هدف تبلیغ تجاری بازاریابی و جلب مشتری و در یک کلام سودآوری است. این سرنوشتی است که در انتظار تئاتر ماست، تئاتری که در حال تبدیل شدن به کالایی تجاری است.


از سویی مخاطب تبلیغات را نیز نباید از نظر دور داشت. تبلیغات تجاری قشری از اجتماع را هدف قرار می‌دهند که اصولاً توانایی مالی خرید کالای مورد نظر و امکان چنین انتخابی را داشته باشد. محتوای بیلبوردها، تبلیغات محیطی و حتی پیامک‌ها بر اساس وضعیت اقتصادی جمعیت ساکن مناطق مختلف، نیازها و توانایی مالی آنها مدیریت می‌شود. تبلیغات تجاری تئاتر نیز از این اصل مستثنی نیست. مخاطب تئاتر امروز قشر بالایی طبقه متوسط است و با توجه به شرایط اقتصادی تئاتر و جامعه، تئاتر کالایی لوکس به شمار می‌آید که اقشار پایین‌تر به آن دسترسی ندارند. تولید تئاتر و شیوه‌ی تبلیغی آن نیز بر همین اساس تنظیم می‌شود و در عمل می‌بینیم که تبلیغات تئاتر به کل تغییر ماهیت داده و نه در صدد ترویج تئاتر به عنوان نهاد فرهنگی میان تمام اقشار، بلکه به دنبال تولید کالای مورد نیاز قشری مشخص است.


روابط عمومی گروه‌های تئاتری امروز عملاً به شکل‌های مختلف به تبلیغ می‌پردازند. وسائل ارتباطی کنونی امکان برقراری دیالوگ را فراهم کرده‌اند. فضاهایی که علاوه بر اطلاع‌رسانی درباره‌ی رویدادهای تئاتری، امکان برقراری ارتباط مخاطبان با گروه‌ها را نیز فراهم می‌کنند در حال گسترش هستند. چنین شرایطی منطقاً باید برای گروه‌های تئاتری ایده‌آل باشد و حداکثر استفاده را از آن بکنند. اما در عمل شاهد حداقل استفاده هستیم. در اغلب گروه‌های تلگرامی گفتگو میان اعضا و یا اظهار نظر درباره‌ی کارها ممنوع است و به سرعت پاک می‌شود. در وبسایت‌های فروش بلیت، نظرات و نقدهای منفی درباره‌ی نمایش‌ها به درخواست روابط عمومی گروه‌ها حذف می‌شود. در این شرایط حتی نقد هم عملاً به ابزار تبلیغی تبدیل می‌شود و به تعریف و تمجید از اثر و عواملش می‌پردازد. از سوی دیگر تیزرهایی از نمایش‌ها منتشر می‌شود که حاوی هیچ‌گونه اطلاعاتی درباره‌ی نمایش نیستند. تصاویری تزئینی ضمیمه‌ی خبری یک خطی مبنی بر آغاز تمرین نمایش می‌شوند. اخبار حول محور تعداد تماشاچیان و خیل جمعیت هجوم آورده به سوی سالن نمایش یا حضور این چهره و آن شخصیت می‌گردد. بر خلاف عملکرد سالم ابزارهای روابط عمومی و تبلیغات غیر تجاری که کنجکاوی سازنده و تفکر برانگیز را در مخاطب تحریک می‌کنند، این ابزارهای تبلیغ تجاری گویی روی به اصطلاح حس «فضولی» مخاطب مانوور می‌دهند. اگر  در میان عوامل نمایش «چهره‌»ای وجود داشته باشد، تبدیل به مهم‌ترین بخش اثر نمایشی می‌شود و تبلیغات بر اسامی و چهره‌ها متمرکز می‌شود. این درست است که سابقه‌ی کاری یک بازیگر یا کارگردان باتجربه و باسابقه عامل مهمی است که می‌تواند بر انتخاب مخاطب تاثیرگذار باشد، اما به تنهایی نمی‌تواند ملاک قرار گیرد و نقطه‌ی تمرکز تبلیغات باشد، خصوصاً اینکه «چهره» بودن و سابقه، تجربه و به ویژه توانایی یک بازیگر، لازم و ملزوم یکدیگر نیستند.

اصولاً در تبلیغات تجاری -که امروز در تئاتر هم شاهد آن هستیم- بر نقاط قوت موضوع تبلیغ تمرکز می‌شود. حال، وضعیت نمایشی که تنها بر روی «چهره»ها تمرکز دارد معلوم است و نیاز به توضیح بیشتری ندارد. پدیده‌ی دیگری که در این جریان تبلیغات دیده می‌شود، تصویر افراد سرشناسی است که به تماشای نمایش نشسته‌اند که گاه ضمیمه‌ی نظرات این افراد درباره‌ی نمایش می‌شود و از قضا تمامی نظرات هم مثبت است. اخیراً در همین راستا ویدیوهایی کوتاه منتشر می‌شود که فرد مورد نظر پس از پایان نمایش درباره‌ی آن چند جمله‌ای می‌گوید. کمی شبیه به تصویر بازیگری که تمام سال بر روی بیلبوردهای شهر است و محصولات چرمی را تبلیغ می‌کند که انتخاب اوست! تبلیغات تئاتر در مسیری است که از سطح تبلیغات تلویزیونی و رادیویی نیز تنزل کرده و رفته رفته شبیه «دادزن»ها و «بفرمازن»هایی می‌شود که مردم را به داخل چلوکبابی‌ها یا خرید «شش‌تا هزار‌ تومانی»ها دعوت می‌کنند و صدایشان در خیابان‌های شهر گوش را می‌خراشد.

معیار چیست؟


طبیعی است که در یک جامعه‌ی سرمایه‌مدار که ارزش‌های مصرفی بر آن حاکم است، ارزش‌های محتوایی به راحتی کمرنگ شده و کنار می‌روند. تبلیغات محتوایی به سادگی جای خود را به تبلیغات بازاری و سطحی می‌دهند. اما آیا عملاً ابزار و اهداف تبلیغات تجاری با تئاتر به مفهوم واقعی کلمه قابل انطباق است؟ تبلیغ تجاری می‌گوید کالای من بهترین است، اما آیا در تئاتر می‌توان واقعاً بهترین را برگزید؟ آیا در کار خلاقه‌ی هنری می‌توان معیاری برای بهترین تعیین کرد؟ بدیهی است که در اینجا تئاتر تجاری معیارهای خود را تعیین می‌کند و در تبلیغات نیز از همین معیارها استفاده می‌کند: همه آمده‌اند، شما هم بیایید. فلانی خوشش آمده است، پس شما هم خوشتان می‌آید، از دست ندهید! زیر هجده سال ممنوع است، فضولی‌تان گل کرد؟ بیایید! فلان بازیگر را دوست دارید ببینید؟ بیایید. اما این‌ها همه معیارهایی کاذب است. برای هنر نمی‌توان معیاری ثابت تعیین کرد و همین است که باعث شکوفایی هنر می‌شود، همین است که قرن‌ها تاریخ تئاتر را ساخته است.


تبلیغاتی که هدفش فروش کالای تئاتری است، نقش تفکر را نادیده گرفته و در واقع ناآگاهی تماشاگر را می‌فروشد. در سال‌های ۱۹۲۰، دو روانشناس با نام‌های والتر دی.اسکات و جان بی.واتسون روانشناسی کاربردی را وارد حوزه‌ی تبلیغات کردند. اسکات می‌گوید:«انسان را حیوان منطقی نامیده‌اند، اما انسان را در حقیقت بیشتر می‌توان موجود تلقین نامید. انسان منطقی است، اما بسیار بیشتر از آن تلقین‌پذیر است.» او این نظریه را از طریق تکنیک تبلیغاتی فرمان مستقیم به مصرف‌ کننده نشان داد که تا امروز هم کاربرد زیادی در تبلیغات دارد. شکل تبلیغات امروز تئاتر ایران به سادگی در این فرمول می‌نشیند. نقش تفکر و انتخاب کمرنگ شده و پیروی از جریان جای آن را می‌گیرد. این روند جزئی از ساختار هژمونی فرهنگی و در واقع مبلّغ آن است که در خط مقدم آن قرار دارد.

آخر کلام

تمامی این معیارها و روش‌ها ممکن است تا مدتی جوابگو باشند، اما نمی‌توانند برای همیشه موثر واقع شوند، چرا که تنها منافع گروهی خاص را تامین می‌کنند. روش‌هایی که نقش تفکر را نادیده گرفته و بر محور پیروی حرکت می‌کنند، شعور مخاطب را زیر سوال برده و او را در حد موجودی مقلد تنزل می‌دهند و از سوی دیگر به ساختار تئاتر نیز ضربه می‌زنند. تمام این‌ها جوّی کاذب را می‌سازند که مخاطب در نهایت آن را پس خواهد زد، چرا که به قول آبراهام لینکلن «نمی‌توان همه‌ی مردم را برای همیشه فریب داد.» این روش‌ها ممکن است معیارها را تغییر دهند و حتی از دل این جریان پدیده‌ی جدیدی خلق کنند و آن را با نام تئاتر بفروشند، اما نمی‌توانند ماهیت واقعی تئاتر را تغییر دهند. در میان این آشفته بازار جریان‌هایی هر چند کوچک نیز هستند که بر خلاف جریان غالب حرکت می‌کنند و وارد بازی‌های بازاری رایج در ساختار موجود نمی‌شوند. این جریان‌ها تجربه‌ای مثبت را به ما یادآور می‌شوند که با مقاومت خود در برابر هژمونی حاکم بر تئاتر، جلوی تسلط کامل و همه‌جانبه‌ی آن را می‌گیرند. این جریان‌ها نشان می‌دهند که وضعیت موجود تنها وضعیت ممکن نیست و می‌توان به گونه‌ی دیگری نیز عمل کرد. تئاتری که به گفته‌ی آگوستو بوال می‌تواند به ما کمک کند که آینده را بسازیم، به جای آنکه منتظر آن بمانیم.







صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام

https://telegram.me/onlytheater