تصمیم ساخت انیمیشن «آخرین داستان» که امسال در بخش مسابقه سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور دارد 9 سال پیش گرفته شد. هدف‌گذاری اشکان رهگذر که پیش از این انیمیشن‌های کوتاه «تو»، «کات» و «گربه قجری» و... را در کارنامه دارد، از همان ابتدا دقیق بود و تمام تلاش‌هایش معطوف به عینیت یافتن این اهداف؛ حتی اگر رسیدن به آن نزدیک به یک دهه طول بکشد. دعوت از ستاره‌ها و بازیگران معتبری همچون لیلا حاتمی (شهرزاد)، حامد بهداد (ضحاک)، پرویز پرستویی (ارشیا و تهمورث)، اشکان خطیبی (آفریدون)، باران کوثری، اکبر زنجانپور، بیتا فرهی، تینا پاکروان، حسن پورشیرازی، شقایق فراهانی و... یکی از همین اهداف بود.
پایگاه خبری تئاتر: پای داستانی از شاهنامه در میان بود و نه گفتن اهالی سینما به آن سخت‌تر از ایستادن پای کار. اشکان رهگذر 9 سال وقت گذاشت تا در انیمیشنی آبرومند سقوط جمشید پادشاه ایرانی به دلیل گرفتار آمدن در خودبینی و از دست دادن فره ایزدی و به تخت نشستن ضحاک و قیام کاوه و لشکرکشی آفریدون (فریدون) را روایت کند. حالا دستاورد این تلاش علاوه بر ساخت انیمیشن «آخرین داستان» و کسب جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره فیلم کودک و نوجوان و تحسین در جشنواره‌های جهانی همچون انسی و کن و سیتجس و... شده انتشار گرافیک نوول (رمان گرافیکی) جمشید به زبان فارسی و انگلیسی در سراسر دنیا تا گامی در مسیر معرفی این چهره اسطوره‌ای شاهنامه به جهانیان باشد. آنچه می‌خوانید حاصل گپ و گفت ما با اشکان رهگذر درباره تلاش‌های چند ساله او برای ساخت این انیمیشن و حضور «آخرین داستان» در جشنواره است. مصاحبه «ایران» با این کارگردان را می‌خوانید. در شرایط سخت فعالیت در حوزه انیمیشن، چه انگیزه‌ای باعث شد که سراغ ساخت چنین پروژه پرکاری بروید؟ ساخت انیمیشن روندی کاملاً عاشقانه است، کسانی که وارد این حوزه می‌شوند دغدغه کار کیفی دارند و رفتارهای کاسب‌مآبانه ندارند خصوصا در ایران. من هم از این قاعده مستثنی نبودم. از طرفی به خاطر فضای خانواده‌ و علاقه خانوادگی به شاهنامه و ادبیات ایرانی دوست داشتم انیمیشنی آبرومند در این حوزه بسازم. به همین خاطر به این فکر نکردیم که شرایط سخت است و برویم سراغ کاری که شدنی است. تلاش کردیم تا بتوانیم یک رؤیا را محقق کنیم.
بزرگترین مانع و سخت‌ترین چالش در روند تولید چه بود؟ بزرگترین مانع در این 9 سال مشکلات مالی بود. ارگان‌های حامی انیمیشن ارگان‌های دولتی هستند که سیاست‌گذاری‌ها و اولویت‌های خاص خود را دارند و موضوع «آخرین داستان» کمتر در آن چارچوب می‌گنجد. بر این اساس تلاش ما در مراجعه به این ارگان‌ها بی‌نتیجه بود. برای ساخت این کار دار و ندارمان را فروختیم از خانه برادری و زمین مشترکی که داشتم تا ماشین‌. حتی در استودیو هورخش دو تیم شدیم که یک تیم کارهای سفارشی می‌گرفت و هر آنچه به دست می‌آورد را به «آخرین داستان» تزریق می‌کرد. چالش بعدی نیروی انسانی بود. نیروی متخصص در حوزه انیمیشن نداریم و آموزش نیروها زمان‌بر بود.
از میان تمام اسطوره‌ها و حماسه‌های گیرای شاهنامه چرا داستان به تخت نشستن ضحاک و قیام کاوه را انتخاب کردید؟ داستان ضحاک از جذابیت های اصلی و معروف‌ترین داستان‌های شاهنامه است. حماسه و نگاه اسطوره‌ای این داستان به نوعی بی‌مانند است. فراز و نشیب‌ شخصیت‌ها، قهرمانان و حتی ضد قهرمانان این داستان برای ساخت کار سینمایی جذاب است. از طرف دیگر بزرگانی مثل بهرام بیضایی روی افسانه ضحاک و این بخش از شاهنامه کار کرده بودند که مسیر بازنمایی را هموار می‌کرد و ریسک آداپته کردن پایین‌تر بود. داستان جمشید و ضحاک جزو اولین داستان‌هایی بود که در دوره کودکی و نوجوانی با کتاب‌های ساده‌سازی شده داستان‌های شاهنامه خواندم. قهرمان‌پروری که در روند رشد فریدون با دخالت کاوه علیه شخصیت ضحاک اتفاق می‌افتد برایم جالب بود. حتی نقاشی‌های کودکانه و تصویرسازی‌هایی که از آن دوران دارم چند نمونه‌اش مربوط به داستان کاوه و ضحاک است.
چهره‌های آشنای سینمایی بسیاری به عنوان صداپیشه با این انیمیشن همکاری داشته‌اند خودتان مهمترین مؤلفه برای جلب رضایت آنها را چه می‌دانید؛ موضوع داستان، کیفیت فیلم یا حضور تهیه‌کننده؟ این که افتخار داشتیم در کنار چنین تیمی فیلم را بسازیم در وهله اول رویاهایی بود که برای خودمان هدف‌سازی کرده بودیم و حتی در بدترین شرایط برای رسیدن به آن تلاش کردیم اما از مؤلفه‌های ترغیب‌کننده برای چهره‌های سینمایی در قبول این کار موضوع فیلم بود، هر کدام از دوستان که مطلع می‌شدند پای قصه‌ای از شاهنامه در میان است به بقیه ماجرا هم علاقه‌مند می‌شدند. شاهنامه کتاب ملی و هویت‌بخش ماست و همه آن را دوست داریم. با این وجود همه آنها قبل از قبول کار درخواست کردند که بخشی از فیلم را ببینند چون اعتبار کاریشان در میان بود. کیفیت کار را که دیدند این علاقه‌مندی دوچندان شد. تقریباً از هیچ‌کدام از بزرگواران جواب نه نشنیدیم. نکته مهم و تأثیرگذار دیگر تلاش و لطف خانم تینا پاکروان بود. ایشان کستینگ کار را انجام دادند و با حضورشان به این پروژه اعتبار آوردند.
در همکاری این چهره‌ها چقدر مسائل مالی مطرح بود؟ جایی خواندم که احتمالاً هیچ‌کدام از این دوستان دستمزدی دریافت نکردند، در حالی که این طور نبود. تمام بازیگران دستمزد گرفتند اما به جرأت می‌گویم برای هیچ‌کدام مسأله مالی مطرح نبود. کار را قبول کردند و بعد از انجام کار به اصرار تیم ما مبلغی را به عنوان دستمزد قبول کردند. همه آنها آنقدر همراه بودند و عاشقانه این کار را انجام دادند که برای خود ما شگفت‌آور بود.
علاوه بر ترکیب صداپیشه‎ها همکاری هنرمند برجسته‌ای چون کریستف رضاعی برای ساخت موسیقی هم کنجکاوی‌برانگیز است. این نگاه حمایتگرانه از ابتدای ساخت انیمیشن وجود داشت؟ همکاری با کریستف رضاعی 5 سال پیش از پایان پروژه شروع شد چون به فرآیند بزرگ تحقیقاتی نیاز داشت و باید از موسیقی نواحی و ترکیبی ارکسترال استفاده می‌شد. ایشان با حمایتی دوستانه کار را شروع کردند اما وقتی قرار است کار حرفه‌ای انجام شود طبیعی است که باید تمام ضوابط حرفه‌ای هم رعایت شود. اتفاقاً یکی از بخش‌های پر هزینه، موسیقی فیلم بود. کار عظیمی روی موسیقی انجام شد و این کار عظیم مستلزم هزینه زیاد بود. آقای احسان رسول‌اف به عنوان تهیه‌کننده بخشی از این هزینه را تقبل کردند ولی مازاد این هزینه توسط استودیو هورخش تأمین شد. این موسیقی از گران‌ترین و بیگ پروداکشن‌های موسیقی در سینمای ایران است.
از همکاری محمد چرمشیر با «آخرین داستان» هم برایمان بگویید. قصه آشنایی‌مان با آقای چرمشیر جالب بود. اول از خانم رکسانا مهرافزون (همسر آقای چرمشیر) برای آموزش بازیگری برای گروه انیمیشن دعوت به همکاری کردیم تا بتوانند درک درستی از بازیگری را به انیماتورها آموزش بدهند. در روند مطالعه فیلمنامه خانم مهرافزون درباره دیالوگ‌ها و نحوه بیان و زبان فیلمنامه توصیه‌هایی داشتند و در نهایت پیشنهاد کردند آقای چرمشیر فیلمنامه را بخواند. ایشان هم پذیرفتند و وقتی توصیه‌های آقای چرمشیر را مطرح کردند دیدیم چقدر پخته و بجاست. با وجود این که در میانه کار بودیم پذیرفتیم که فیلمنامه با نظارت ایشان بازنویسی شود و در نهایت آقای چرمشیر بازبینی مجدد روی دیالوگ ها داشتند که باعث شد زبان فیلم دارای هارمونی متناسب تری شود.
تحسین این انیمیشن در جشنواره کن و انسی و... چه امتیازات و پشتوانه‌هایی برای «آخرین داستان» ایجاد کرد؟ دیده شدن انیمیشن در انسی و بازار فیلم کن در وهله اول یک اتفاق خوشایند رقم زد و نوع نگاه‌ها را به انیمیشن ایران تغییر داد. کسانی که این انیمیشن را دیدند باور نمی‌کردند سینمای ایران چنین توانایی داشته باشد که اثری با این استاندارد و کیفیت تولید کند. برگزیده شدن «آخرین داستان» به عنوان یکی از شش پروژه برتر جهان در جشنواره بین‌المللی فیلم های انیمیشن انسی در سال ۲۰۱۳ و قرار گرفتن در جمع ۴ انیمیشن سینمایی در حال تولید جهان توسط جشنواره بین‌المللی انسی در سال ۲۰۱۶ آغازگر حمایت‌های معنوی بود. به‌طوری که به هر کدام از بازارهای جهانی سینما که می‌رفتیم و راجع به فیلم‌مان حرف می‌زدیم همه «آخرین داستان» را می‌شناختند. خوشبختانه این کار اولین فیلم انیمیشن ایرانی بود که در انسی و کن مطرح شد و به نوعی اعتبار انیمیشن ایران را در این بازارها بالا برد و از طرفی حضور در این بازارها اعتبار این اثر را در فروشنده‌ها و پخش کننده بالا برد که این دستاورد جای خوشحالی است.
حضور احسان رسول‌‎اف به عنوان تهیه‌کننده تا چه میزان در کسب این موفقیت‌ها مؤثر بود؟ در ایران تهیه‌کننده انیمیشن نداریم. در سال‌های اول یک نسخه از فیلم را با یکی از تهیه‌کنندگان سینما شروع کردیم که متوقف شد و پروانه تولید هم باطل شد دلیلش هم این بود که انتظارات از سوی تهیه‌کننده برآورده نشد، انگار ساخت چنین انیمیشنی فرآیند ناشناخته‌ای در سینما بود و بدنه سینما آمادگی چنین فرآیندی را نداشت. آقای رسول اف در مقطعی وارد این پروژه شدند که با انجام پروژه‌های سفارشی و فروش اموال‌مان در تلاش بودیم که کار را دوباره به گردش در بیاوریم. ایشان جزو معدود تهیه‌کننده‌هایی هستند که درک درستی از انیمیشن دارند، انیمیشن را می‌شناسند و نگاه حرفه‌ای به آن دارند و در نتیجه همگرایی مثبتی در کار ایجاد شد. نکته مهم دیگر دید درست‌شان نسبت به شناخت مخاطب و آگاهی‌ و تجربه‌‌شان در حوزه‌های مختلف فرهنگی است. اتفاق باارزش این بود که به تیم اعتماد کردند و آزادی عمل دادند و به عنوان یک مخاطب حرفه‌ای به ما نظر می‌دادند.
چطور شد که تصمیم گرفتید پیش از نمایش «آخرین داستان»، رمان‌های گرافیکی جمشید را وارد بازار نشر کنید؟ گرافیک نوول یا رمان گرافیکی تجربه‌ای بود که از فیلم «جنگ ستارگان» یاد گرفتم. برای آشنایی مخاطب با فضای فیلم قبل از اکران یکسری رمان گرافیکی منتشر کردند که با استقبال مواجه شد البته با آگاهی از این که گرافیک نوول در ایران امری ناشناخته است و قابل قیاس با استقبال در امریکا نیست تلاش کردم یکسری ناگفته‌های فیلم را در این رسانه تازه تعریف کنم. مدت زمان فیلم تاریخی باید طولانی باشد. سومین فیلم «ارباب حلقه‌ها» یک نسخه تدوین تهیه‌کننده‌ها دارد که همان چیزی است که همه مردم دیده‌اند و مدت زمان آن دو ساعت و نیم است و یک نسخه تدوین کارگردان که چهار ساعت‌ونیم است. من مجبور بودم فیلم را در 100 دقیقه بسازم پس این امکان وجود نداشت که بسیاری از جزئیاتی که در فیلمنامه وجود داشت را در فیلم بگنجانم در نتیجه تصمیم گرفتم رمان‌های گرافیکی تهیه کنم که از یک سو داستان‌ها و ناگفته‌ها را بازگو کنم و ازسوی دیگر ضمن معرفی بهتر شاهنامه مخاطب را با این مدیوم و رسانه جدید آشنا کنم. بازخوردها امیدبخش بود و مردم اقبال نشان دادند. کتاب اول در کمتر از یک سال به چاپ مجدد رسید و این اتفاق آنقدر خوشایند بود که تصمیم گرفتیم این مسیر را ادامه بدهیم و کتاب های بیشتری درباره آخرین داستان منتشر کنیم که بزودی خبرهای بیشتری خواهیم داشت.
استقبال مخاطبان از این گرافیک نوول‌ها و همین طور نسخه‌های انگلیسی این رمان چطور بود. بازخوردهای مختلفی داشتیم برخی‌ 4 کتابی که ما به صورت مستقل منتشر کردیم را با بزرگان گرافیک نوول دنیا که ده‌ها سال تجربه صنعت عظیم پشت آن است مقایسه می‌کردند و بخشی خوشحال بودند که داستان‌های اساطیری در این رمان‌ها بازنمایی شده است. بعضی هم شدیداللحن انتقاد می‌کردند که چرا اسطوره‌هایمان دستمایه کتاب های مصور شده‌اند. ما که ادعایی نداشتیم و فقط تلاش کردیم کاری استاندارد انجام دهیم اما یک نشریه در انگلیس به اسم مارکوزیا که نشریه معتبری در حوزه کتاب های کمیک و گرافیک نوول است علاقه‌مند شد و برای سری جمشید قرارداد بست و آن را در سراسر دنیا و کشورهای انگلیسی زبان منتشر کرد. اتفاق جالب استقبال عجیب از طرف غیرفارسی زبان‌ها یا کسانی بود که شناختی از ایران ندارند. در صحبت‌هایی که با ناشر داشتیم با خبر شدیم که برای مخاطب شخصیت جمشید و غنی بودن این اسطوره‌ها جالب است و می‌گویند که چقدر شبیه اسطوره‌های یونان است. ما اسطوره‌ها و حماسه‌های بسیار عمیقی داریم اما وقتی ما را با یونان مقایسه می‌کنند _ که اگرچه صددرصد در ساحت اسطوره غنی است- نشان می‌دهد شناختی از غنای ادبی و تاریخی اسطوره‌ها و حماسه‌های مهم کشورمان وجود ندارد.
پس از این همه تلاش ماحصل این تجربه 9 ساله برایتان آن چیزی بوده که دلگرمتان کند به این که چنین فضای کاری را دوباره تجربه کنید یا این که با پشت سر گذاشتن شرایط سخت نگران تکرار تجربه مشابه هستید؟ تجربه بسیار بسیار سختی بود. حدود یک دهه از زندگی من و همکارانم صرف این کار شد اما خوشحالم کاری تولید شده که می‌توان با جرأت و اعتماد به نفس ادعا کرد به نوعی استانداردترین کاری است که در حوزه انیمیشن و سینما با محوریت شاهنامه ساخته شده است. «آخرین داستان» اولین انیمیشن سینمایی ایرانی است که در جشنواره انسی به صورت رسمی بین منتخبین برگزیده شد و افتخاراتی در انسی، کن و بازار فیلم کن، جشنواره سیتجس اسپانیا و سابقه رقابت با یکی از بزرگان انیمیشن ژاپن یعنی مامورو هوسودا و انیمه «میرای» داشته و موفق به کسب جایزه‌های ملی و بین‌المللی شد. همه این‌ها اما خوشحالی‌ها مقطعی است آنچه برای ما باقی ماند این است که توانستم به هدف‌گذاری که برای خود ترسیم کردیم برسیم. امیدوارم کارهای آینده با مخاطرات و پستی و بلندی‌ها کمتری همراه باشد و حداقل جنس آن فرق کند.
امروز از این که حدود یک دهه از عمرتان را برای ساخت این مستند گذاشتید راضی هستید؟ فردوسی بزرگ تمام عمرش را برای شاهنامه گذاشت من که باشم که 9 سال از عمرم را صرف بازنمایی گوشه‌ای از زحمات این مرد بزرگ کنم. زمان به سرعت در حال گذر است و می‌‌شد در گذر زمان این فیلم ساخته نشود و البته سختی‌ها و مشقت‌ها هم بر ما تحمیل نشود اما چنین یادگاری هم ثبت نشود. نکته مهم دیگر برای من افتخار همکاری با صدها جوان شبیه خودم است که خواستیم و توانستیم کاری آبرومند برای یکی از مهم‌ترین کتاب ها و اسنادی که گویای هویت ما ایرانی‌هاست انجام دهیم. تجربیاتی که در این کار به دست آوردیم حکم گنجی را دارد که سرمایه‌ای است برای ساخت کارهای دیگر برای شناساندن فرهنگ غنی سرزمین‌مان.