هنر سهم قابل توجهي در رشد اقتصادي در كشورهاي توسعه يافته ايفا مي‌كند. بنا به گزارش مركز اقتصاد و تجارت بريتانيا، توليدات هنري تنها يك دهم درصد از هزينه‌هاي عمومي را به خود اختصاص مي‌دهند و در مقابل، چهار دهم درصد توليد ناخالص داخلي را شامل مي‌شوند.

پایگاه خبری تئاتر: اين یادداشت گرچه درباره‌ي ماهيت و نقش اقتصادي هنر در جوامع توسعه يافته، اميدوار‌كننده به نظر مي‌رسد با اين حال نبايد از نظر دور بماند كه هنر به غير از كمك به توليد ناخالص داخلي كشورها، وظيفه‌ي خطير ديگري نيز بر عهده دارد.

براي پرداختن به اين وظيفه، خوب است به خبري كه چند هفته پيش در رسانه‌هاي بريتانيا بازتاب گسترده‌اي داشت اشاره شود. يك فرد خير، مبلغ يك ميليون دلار از دارايي‌هاي خود را براي توسعه‌ي فضا و فعاليت سيرك بزرگ لندن اختصاص داد.
سئوالي كه در اين‌جا ممكن است ذهن را به خود مشغول كند اين است كه آيا اختصاص اين مبلغ گزاف به توسعه‌ي هنر سيرك، در حالي كه شهروندان انگليسي در برخي از نيازهاي ابتدايي و اساسي زندگي خود كمبود دارند، عملي عاقلانه است؟ اگر اين مبلغ به موسسه‌‌اي درماني و يا تحقيقاتي اهدا مي‌شد آيا باز هم احساس تردید به شنوندگان اين خبر دست مي‌داد؟


حقيقت آن است كه در پس اين دست و دل بازي، رازي بزرگ نهفته است. هزينه‌اي كه آن فرد براي توسعه‌ي سيرك در نظر گرفت در واقع هزينه‌اي است كه وي براي شاد بودن هموطنانش پرداخت كرده است. شايد در نگاه اول پذيرش اين واقعيت سخت به نظر برسد كه شاد نگه داشتن مردم چقدر در افزايش روحيه اجتماعي، پويايي و حفظ حس اميدواري ضروري و لازم است.


پس، هنر مي‌تواند مردم را شاد نگه دارد، به آن‌ها اميد ببخشد و براي مشاركت در فعاليت‌هاي مدني تشويق كند. در بررسي شاخه‌هاي مختلف هنري، هنر تئاتر از بزرگ‌ترين سهم در اين زمينه برخوردار است.


تئاتر زنده‌ترين هنر در جوامع و هنري از جامعه و براي جامعه است. تماشاخانه‌هاي كوچك در محله‌ها كه نمونه‌اش را مي‌توان در فرهنگسراها و خانه‌هاي فرهنگ (Local theatres) ديد، مكان‌هايي هستند كه در آن، تماشگران علاوه بر سرگرمي با برنامه‌هاي مشاركتي آشنا مي‌شوند؛ فرهنگ گفت‌و‌گو را مي‌آموزند و در نهايت گروهي ازتماشاگران تربيت مي‌شوند كه دولت‌مردان نمي‌توانند حضورشان را ناديده بگيرند.


یکی از دلگرم کننده‌ترین تحولات در سال‌های اخیر، افزایش درک مديران بالادستي از نقش هنر تئاتر در افزايش طرح‌های مشارکتی است. در بررسی مدارس بریتانیا، کارشناسان متوجه شدند در مدارسی که در آن هنر تئاتر به عنوان درس اصلی در برنامه آموزشی گنجانده شده است، دانش‌آموزان از اعتماد بنفس بیشتری برخوردار اند و انرژی و شادی بیشتری دارند.
بدون شک، تئاتر قادر است روحيه‌ و انديشه‌ي مردم را پويا نگه دارد و مردم را به حركتي ترغيب و از عملي منع كند. تئاتر اين قدرت را دارد كه به مردم احساس نشاط، اميد و حركت ببخشد. يادآوري كوچكي به ما گوشزد مي‌كند كه دولت‌مردان نيز از این حقيقت غافل نيستند. كافي است به تعداد بي‌شمار آمفي تئاترهايي كه در موسسات، وزات‌خانه‌ها و سازمان‌ها وجود دارند توجه كنيد. كدام از شاخه از هنر قادر است توجه دولت‌مردان از هر طيف و نگرش سياسي را تا اين حد به خود معطوف و آن‌ها را به حاميان هنر و نه سدي در برابر هنر بدل سازد؟


در طول رقابت‌هاي انتخاباتي، همواره داعيه‌ي حمايت از هنر و هنرمند، يكي از برگ‌هاي برنده‌ي كانديداهاست. قدم بعدي چيست؟ آيا حمايت از هنر و هنرمند تنها ويتريني جذاب براي جلب آراي بيشتر است؟ آيا وجود تعداد بي‌شمار آمفي تئاتر، به معناي داشتن هنر پويا و زنده است؟ بودجه‌هاي كه دولت‌مردان به هنر اختصاص مي‌دهند تا چه ميزان رونق بخش و تا چه ميزان محدودکننده‌ی شاخه‌‌هاي مختلف هنري و بويژه هنر تئاتر است؟
تصمیمی که فرد خیر انگلیسی در اهدای یک میلیون دلار به سیرک لندن گرفت به ما نشان می‌دهد که برای حمایت و حفظ هنر و در پی آن افزایش شادی و نشاط در جامعه می‌توان خودکفا بود. هر شخصی که به نوعی با هنر در تعامل است می‌تواند خود به کانون نشاط و انرژی تبدیل شود. او قادر خواهد بود زنجیره‌ای از امید، حرکت و تغییر را در جامعه به وجود آورد فقط کافی این درک را در جامعه تسری داد که هنر، نقش بزرگی در زندگی مردم دارد.

 


منبع: گاردین
نویسنده: لیان گاردنر- سارا منصوری