یک‌بار دیگر امکان بازنمایی طبقه کارگر به میانجی نمایش آشپزخانه، به نویسندگی آرنولد وسکر انگلیسی‌زبان مهیا شده است؛ نمایشی در رابطه با کارگران یک آشپزخانه که در تولید فراورده‌ای همچون خوراک برای طبقات مختلف اجتماعی در رستورانی مدرن، مشارکت می‌کنند؛ همان فراورده تاریخی که «ژان بری یات ساراوین» درباره‌اش گفته؛ «گزینش خوراک است که سرنوشت ملت‌ها را رقم می‌زند».

 

پایگاه خبری تئاتر/ روزنامه شرق/ محمدحسن خدایی:  وسکر در روایتی انتقادی از وضعیت کارگران معاصر دوران خود، آشپزخانه را مکانی دور از چشم مشتریان رستوران می‌نمایاند که چگونه سرمایه‌داری و مناسبات آن، تسخیرش کرده است؛ مکانی که زمان را فشرده و فضا را از تخیل و دوستی، تخليه می‌کند. جو کِهلر در کتاب «تئاتر و سیاست»، توضیح می‌دهد که سیاست همان امری است مرتبط با تعیین روابط قدرت در یک فضای موجود معین؛ نکته‌ای که شخصیت‌های نمایش آشپزخانه را تعین تاریخی می‌بخشد و مدام روابط و مناسبات آنها را صورت‌بندی تازه می‌کند.

متن وسکر با سویه‌های انتقادی و بدبینانه، روایتگر طبقه‌ای است که بعدها با ظهور تمام‌عیار نئولیبرالیسم تاچری به مدد نیروی پلیس و وضع قوانین تازه در سلب قدرت از اتحادیه‌های کارگری، قرار است نیروی کار را منقاد و سربه‌راه و البته غیرسیاسی کند. متن وسکر آشپزخانه‌ای که را می‌نمایاند که همچون جمهوری جهانی کارگری، یادآور ایده انترناسیونالیسم است، آن‌هم به میانجی کارگرانی از ملیت‌های مختلف که در نهایت، توان سازماندهی و احیای امر سیاسی را از کف داده و در چنبره خشونت سیستماتیک سرمایه‌داری، مجبور شده به عقب‌نشستن‌های پیاپی تن دهد.

آشپزخانه به شکل استعاری بازنمایی جامعه پساجنگ است که در دوران اوج‌گرفتن تخاصم میان بلوک شرق و غرب، تا حد افراط به تولید و مصرف لذت روی آورده و رستوران‎هایش مکانی برای آرامش طبقات متوسط و بالای جامعه و آشپزخانه‌های رستوران‌هایش، محل رقابت، شتاب سرسام‌آور در طبخ غذا و ازنفس‌افتادن کارگران باشد. معجونی اما در خوانشی کمینه‌گرایانه از متن وسکر، ایده ملیت‌های مختلف را کنار گذاشته و تلاش دارد تا وضعیت کارگران دوران معاصر خودش را به نمایش بگذارد؛ دورانی که بیش از پیش کارگران از حقوق خود محروم شده و با تفوق نئولیبرالیسم اقتصادی و سیاسی، اغلب فضاهای اجتماعی به تصرف منطق مبادله درآمده و مصرف‌گرایی، آرمان بی‌بدیل عصر حاضر شده است. ‌

به نظر می‌آید برای معاصرشدن با وضعیت خودمان، آن‌هم در خاورمیانه این روزها گرفتار انواع هویت‌طلبی و ملی‌گرایی افراطی، ایده خود وسکر در روایت‌کردن زندگی کارگران با ملیت‌های مختلف، می‌تواند اهمیتی استراتژیک و راهگشا بیابد؛ کارگرانی از سراسر جهان که در غیاب آرمان‌های جمعی و دوستی‌های پیش‌رو، عافیت‌طلبانه هر نوع تخیل سیاسی و تمناي تغییر را کنار گذاشته‌اند تا مناسبات خشن منطق کالایی‌شدن همه‌چیز، در مکان‌هایی چون آشپزخانه، بی‌وقفه بازتولید شود. حسن معجونی اما این پتانسیل را نادیده می‌گیرد. از این منظر بازی‌ها، مناسبات، ژست‌ها و زبان شخصیت‌ها دیگر بازنمایی‌کننده شخصیت‌های وسکر در دهه ٥٠ میلادی نیست و به نظر ایرانیزه شده است.

معجونی با تاریخ‌زدایی از متن وسکر، در پی روایتی مینی‌مالیستی از مناسبات کارگران آشپزخانه‌ای است که اینجا و اکنونی ما را نشان‌دار می‌کنند. با اين وصف این کنارگذاشتن تاریخ و ملیت، تضاد درونی متن وسکر به روایت حسن معجونی را آشکارتر می‌کند: ایدئولوژی اجرا سودای محلی‌بودن دارد یا میل جهان‌وطن شدن؟ کِریک کُلهون در کتاب «ملّت‌ها مهم‌اند» به نکته مهمی اشاره دارد.

«سال ١٩٨٩، نماد شیفتگی‌های جهان‌محورِ دهه ١٩٩٠ شد (گرچه چندان نقشی در ایجاد آنها نداشت)، و ١١ سپتامبر، نماد دست‌شستن از این شیفتگی‌ها (و باز، گرچه تنها کمی، در آن نقش داشت)». آشپزخانه به روایت حسن معجونی و دراماتورژی مهدی چاکری، در این منطق پارادوکسیکال گرفتار آمده است که با کنارگذاشتن تاریخ و ملیت، سودای جهان‌وطنی‌شدن داشته باشد و وضعیت معاصر کارگران را بازنمایی کند، اما از دل همین کنارگذاشتن است که روایت زندگی کارگران از قضا غیرتاریخی و در نهایت سیاست‌زدایی‌شده می‌ماند.

در این باب لوکاچ در کتاب «رمان تاریخی» توضیح مستفادی دارد که «این قسم انتزاعی‌بودن در بازنمایی زمان تاریخی، بازنمایی مکان تاریخی را نیز تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. ازهمین‌رو است که لوساژ قادر است بی‌هیچ درنگی تصاویر به‌غایت صادقانه خود از فرانسه روزگار خویش را به اسپانیا انتقال دهد و همچنان کاملا احساس آسودگی کند». آشپزخانه حسن معجونی هم در این کنارگذاشتن امر تاریخی متن وسکر، به‌نوعی از انتقال زمانی و مکانی تن می‌دهد که توان بازنمایی دقیق، بوطیقایی و سیاسی کارگران را نمی‌یابد.

روایت سه‌پرده‌ای حسن معجونی از متن آشپزخانه، با بازی‌های روان و میزانسن‌های فکرشده، در سیاست اجرا، موفق عمل می‌کند. فضای پرتنش آشپزخانه در یک تقسیم‌بندی زنانه/ مردانه، مناسبات تولید را واجد سویه‌های سیاسی از منظر مسائل جنسیتي می‌کند. روابط و جایگاه افراد، بنابر نزدیکی و دوری از منبع قدرت که در اینجا همان رئیس تنومند و پرمدعای رستوران است، همراه می‌شود با مهارت در فرایند کار و میزان سابقه.

در میان این جمع نامتشکل و فرسوده‌شده، شخصیتی چون پیتر با بازی تحسین‌آمیز مازیار سیدی، با کنش‌ها و بصیرت‌هایش، نوعی از مقاومت را در مقابل مناسبات سرکوب‌ امکان‌پذیر می‌کند. دیگران منقاد وضعیت هستند و گرفتار زندگی مکانیکی. هیچ‌کدام از آنها در پرده دوم به دعوت پیتر برای بیان تخیل و آرزوهایشان، پاسخ قابل‌اعتنایی نمی‌دهند، چراکه اصلا آرزویی به آن شکل ندارند جز همان روزمرگی‌های معمول. آشپزخانه در مقام مکانی برای سرکوب بدن، تخیل و چشم‌انداز را هم ناممکن کرده است.

کارگرانی که امکان اتحاد و سازماندهی را کنار گذاشته و در جهنم شتابان سرمایه‌داری غرق می‌شوند. ایده رئیس رستوران در مقام سرمایه‌داری قوی‌هیکل و مصلح، آن هم در بیان امیدهای خود، وجه مضحک ماجرا را نمایان می‌کند؛ آ‌ن زمان که در انتهای نمایش و از پس شورش پیتر، رئیس این رستوران مدرن، مانیفست اخلاق سرمایه‌دارانه خود را بر زبان می‌آورد: ««آشپزخانه جایی بود که به رؤیاهاتون برسید، ولی شما رؤیای منو داغون کردید».



 

صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام

https://telegram.me/onlytheater

اخبار تئاتر:
 

اختتامیه بیست و سومین جشنواره تئاتر کودک و نوجوان / اعلام برگزیدگان

جعفر والی پیشکسوت تئاتر درگذشت

صدا بردار تئاتر باید کارگردانی صدا کند

اعلام ۱۰ اثر برگزیده بخش نسل نو جشنواره تئاتر فجر

رونمایی از دو کتاب زندگی نامه جبار باغچه بان

پوستر نمایش "حادثه در ویشی" رونمایی شد

ادوارد آلبی موضوع دومین شماره "نقد هنر"

انتقاد یک کارگردان از تماشاخانه ارغنون به دلیل عدم تعهد به قرارداد

حسین پاکدل «کابوس حضرت اشرف» را به فجر می‌برد

«ماتریوشکا» تا ۱۹ دی ماه روی صحنه می‌ماند

تازه‌ترین نمایش‌های تماشاخانه پالیز معرفی شدند.

«بانوی گم‌شده» با مهشاد مخبری روی صحنه می‌رود