آقاي كرمي از من خواست به تئاترشهر بيايم، ابتدا قصد نداشتم بپذيرم، دقيقا به دليل همين نكته چون قبلا تئاترشهر را به عنوان مخاطب و همكار ديده‌ بودم ولي اينجا لايه‌هايي دارد كه تا در آن كار نكنيد متوجه نمي‌شويد. پذيرش مديريت تئاترشهر به دليل همكاري با آقاي كرمي بود، اتفاقا خيلي هم علاقه داشتم آقاي شريعتي به كارشان ادامه دهند. عملا شايد بتوان گفت يك هفته فرصت برنامه‌ريزي داشتم و در بدو ورود هم جدول آماده‌اي وجود داشت كه بخشي به دوران حضور آقاي كرمي بازمي‌گشت و تعهد ما به حساب مي‌آمد.

پایگاه خبری تئاتر: دقيقا تيرماه سال گذشته بود كه سعيد اسدي به عنوان مدير مجموعه تئاتر شهر از مديركل هنرهاي نمايشي حكم گرفت. اسدي اما ناغافل با چالشي مواجه شد كه براي هيچ‌كس قابل پيش‌بيني نبود، بازداشت مدير معتبرترين و شناخته‌شده‌ترين مجموعه‌ فرهنگي- هنري تئاتري كشور اتفاقي نبود كه هنرمندان و رسانه‌ها به سادگي از كنارش عبور كنند. بر همين اساس موج اعتراض‌ها در فضاي رسمي و مجازي آغاز شد و اسدي نيز به سرعت پشت ميز مديريت بازگشت. از آن زمان همه ما چشم‌انتظار اجرايي شدن ايده‌هاي نو بوديم؛ انتظاري كه از وجه دانشگاهي اسدي و با در نظر گرفتن سابقه مديريتي‌اش در مركز تئاتر مولوي سرچشمه مي‌گرفت ولي هرچه زمان ‌گذشت خبر آنچناني! مبني بر تغيير رويكرد در تئاترشهر به بيرون درز نكرد؛ مساله‌اي كه به ميزاني از فاصله‌ دامن زد. اما تئاتر شهر در هفته‌هاي اخير آرام آرام چهره‌ متفاوتي از خود نشان داده است؛ چهره‌اي تازه. به بهانه يك‌سالگي حضور در مقام مدير تئاترشهر با اسدي به گفت‌وگو نشستيم و از 365 روزي كه گذشت پرسيديم.

يك سال از حضور شما در مجموعه تئاترشهر مي‌گذرد، اما بعضي برنامه‌هاي مدنظرتان تازه يعني در سالگرد قبول مسووليت عملياتي شده‌اند، چرا اين فاصله به وجود آمد؟

البته اگر به فاصله تعبير كنيم شايد لازم باشد برايش پاسخي پيدا كنم، در صورتي‌كه شخصا فاصله زيادي نمي‌بينم. اگرچه دوران پر فراز و نشيبي هم بود، به معناي آنچه از بيرون به تئاترشهر وارد مي‌شود يا مشكلات و موانع كار داخل مجموعه. هماهنگي اجراها، مسائل داخلي، عادات موجود، موارد مرتبط به نوسازي و بهسازي كه يك‌باره و برخلاف پيش‌بيني وارد شد. تدوين و اجراي استراتژي جديد در تئاترشهر به زمان نياز داشت، البته در نظر بگيريد همين مدت فعاليت‌هاي روتين پيش رفته و خللي به وجود نيامده است. مي‌خواهم بگويم بخشي از ماجرا مطالعه در حين عمل بود، ‌كار ما از اين نظر بيشتر به تعمير يك موتور روشن شباهت داشت. با توجه به حساسيت‌هاي موجود درباره تئاترشهر و حسب خواست رسانه‌ها در اين مدت بعضي موارد داخلي را نيز اطلاع‌رساني كرديم؛ به اين اميد كه با دريافت انتقادها به اصلاح بپردازيم. انتشار ويراست اول سند راهبردي مجموعه از همين نمونه بود. در نهايت با تغييرات رخ داده به جايي رسيده‌ايم كه امروز خروجي كار بيشتر ديده مي‌شود. جمله آخر من در پاسخ به سوال شما اين است كه محصول يك كار چندماهه حالا آرام آرام خودش را نشان مي‌دهد.

شايد تصور اين بود كه سعيد اسدي با مطالعه قبول مسووليت كرده و مطلع است جريان‌هاي متعدد از بازسازي گرفته تا انواع سفارش‌ها و فشارهاي بيروني در كار او مانع ايجاد مي‌كنند. اصلا چنين مطالعه‌اي وجود داشت؟

ابتدا بياييد به مرور روند طي شده بپردازيم. مي‌دانيد كه من بعد از دبيري جشنواره تئاتر فجر مدتي از فضاي مديريتي فاصله گرفتم و به فعاليت‌هاي دانشگاهي‌ام پرداختم تا وقتي آقاي شفيعي براي بخش بين‌الملل اداره كل دعوت به همكاري كرد. آنجا هم با چالش پذيرفتم و با ميزاني فاصله به بخش بين‌الملل رفتم چون بايد كارم را با برنامه آغاز مي‌كردم. به واسطه تغييرات رخ‌داده در بحث مديريت هنرهاي نمايشي آقاي كرمي از من خواست به تئاترشهر بيايم، ابتدا قصد نداشتم بپذيرم، دقيقا به دليل همين نكته چون قبلا تئاترشهر را به عنوان مخاطب و همكار ديده‌ بودم ولي اينجا لايه‌هايي دارد كه تا در آن كار نكنيد متوجه نمي‌شويد. پذيرش مديريت تئاترشهر به دليل همكاري با آقاي كرمي بود، اتفاقا خيلي هم علاقه داشتم آقاي شريعتي به كارشان ادامه دهند. عملا شايد بتوان گفت يك هفته فرصت برنامه‌ريزي داشتم و در بدو ورود هم جدول آماده‌اي وجود داشت كه بخشي به دوران حضور آقاي كرمي بازمي‌گشت و تعهد ما به حساب مي‌آمد.

به نظرم جدول بيشتر در دوران شهرام كرمي بسته شد چون مطلعم شريعتي تعهدي نداد تا دست مديريت بعد از خودش باز باشد.

دقيقا، كار مثبتي كه آقاي شريعتي انجام داد و من از ايشان سپاسگزارم اين بود كه اسامي افراد طرف مذاكره شفاهي با تئاترشهر را در اختيارم گذاشت. من هم در بدو امر به اين افراد پيام دادم و اعلام كردم به دليل صحبت‌هاي انجام شده حق تقدم با شما است. مواردي هم به دوران آقاي كرمي بازمي‌گشت كه تا پايان سال قبل را شامل مي‌شد. در مرحله بعد بايد از شيوه گفت‌وگوي حضوري با افراد و گروه‌ها عبور مي‌كرديم چراكه اين جلسه‌ها به‌شدت وقت‌گير و البته فرار هستند، اين رويه موجود عملا امكان برنامه‌ريزي‌ و رسيدگي‌ به امور ديگر را از مدير سلب مي‌كند. مجموعه مسائل موجود و نياز تئاترشهر به تغيير ساختار در نهايت به انتشار سند راهبردي منجر شد. ما علاقه داريم از لحظه‌ طرح درخواست گروه‌ تا اجراي نهايي كنار كارها باشيم؛ ضمن اينكه ايده داريم به عنوان بزرگ‌ترين كمپاني دولتي تئاتر مولد عمل كنيم و به ساماندهي توليد بپردازيم.

همين سند اتفاقا سوءتفاهم‌هايي به وجود آورد.

اين تصور به وجود آمد كه قصد داريم تئاترشهر را به بخش خصوصي واگذار كنيم، درصورتي‌كه مي‌خواهيم به عنوان مهم‌ترين ركن دولتي تئاتر از سرويس‌دهي صرف به اجراها و سالن‌داري عبور كرده و در قامت كمپاني دولتي به بسيج منابع بپردازيم ولي با اهداف فرهنگي و تئاتري كه مي‌تواند در برابر تئاتر تجاري قرار گيرد، حتي نمي‌گويم تئاتر خصوصي، بلكه مي‌گويم تئاتر تجاري.

قانون اجازه مي‌دهد؟

بله، از آنجا كه ما ذي‌حسابي نداريم و در زمينه منابع به انجمن هنرهاي نمايشي متصل هستيم مي‌توانيم در قالب عقد تفاهمنامه‌ بين تئاترشهر، اداره كل هنرهاي نمايشي و انجمن هنرهاي نمايشي از راه قانوني بسيج منابع داشته باشيم.

اين منابع، مستقيم به تئاترشهر مي‌رسند يا دوباره به حساب انجمن واريز مي‌شوند؟

طبق قانون هرگونه درآمد تئاترشهر بايد به حساب انجمن واريز شود چون حسابرسي آنجا صورت مي‌گيرد ولي راه قانوني براي عقد تفاهمنامه جهت جذب منابع باز است.

اين دوباره ما را با همان چالش هميشگي منابع مالي تئاتر در دست انجمن نمايش و موسسه توسعه هنرهاي معاصر مواجه نمي‌كند؟

بله، ولي نكته اينجا است كه براي تغيير ناچاريم گام به گام پيش برويم تا زمينه‌هاي قانوني فراهم شوند. كار غيرممكن يا غيرقانوني كه نمي‌توانيم انجام دهيم ولي با در نظر گرفتن همين رويكرد، حتي اگر قرار باشد روزي به عنوان كمپاني دولتي كسب استقلال كنيم چه بهتر كه بخشي از راه در مراتب بالاتر وزارتخانه طي شده باشد. در آن زمان قاعدتا به عنوان يك واحد كارشناسي مي‌توانيم پاره‌اي پيشنهادها را به سيستم بدهيم تا بعد از بررسي شرايط، اين امكان فراهم شود. فعلا راه موجود ارجاع قرارداد گروه‌ها به انجمن هنرهاي نمايشي است ولي در عين حال مي‌خواهيم تعامل خود را شكل دهيم تا رفته‌رفته جاي سالن‌داري صرف بخشي از مرحله توليد اجراها با همكاري اداره‌كل هنرهاي نمايشي در سيستم توليدي تئاترشهر پيش برود.

يعني به هرحال با يك برنامه بلندمدت مواجهيم و نمي‌توانيم در كوتاه‌مدت انتظاري داشته باشيم.

درصدبندي مي‌كنيم و مي‌گوييم در سال چقدر از اين برنامه‌ها امكان تحقق دارند. ايده من اين است كه اگر چنين ساختاري در تئاترشهر تثبيت شود ديگر با نظام عقلاني شده‌اي مواجه هستيم كه با تغيير مديران پابرجا مي‌ماند. تئاترشهر بايد جايگاه خود را در فضاي كلي توليدي تئاتر ببيند نه اينكه نسبت به وضعيت از موضع انفعال واكنش نشان دهد؛ حتي اين خطر هم مي‌تواند وجود داشته باشد كه تئاترشهر به دام مناسبات حاكم بيفتد كه رسانه‌ها بارها به خطرش اشاره كرده‌اند. اينكه مثلا تئاترشهر هم در دام چهره‌محوري و گيشه‌محوري بيفتد؛ درحالي كه مي‌تواند بگويد من اينجا با ارايه اثر هنري سر و كار دارم، حتي اگر در گيشه شكست بخورد؛ اينجا است كه وظيفه حمايتي دولت به ميان مي‌آيد. در صورتي‌كه تئاتر شهر چنين بستري فراهم نكند قطعا شكست خواهد خورد و همان اتفاقي مي‌افتد كه بعضا مي‌بينيم اگر اينجا رونق تئاتر خصوصي گيشه‌محور را نداشته باشد پاي افت مجموعه مي‌نويسند. وقتي دوغ و دوشاب مخلوط شود تئاتر شهر به شكل انفعالي ناگزير است با بازار رقابت كند تا در گيشه شكست نخورد. اگر قرار است طور ديگر عمل كنيم نيازمند شكل دادن به ساختار و تقويت آن ساختار هستيم تا وقتي تئاترشهر به كمپاني توليد و حتي توزيع‌كننده تبديل شود.

با شما موافقم ولي نمونه‌ تئاترهاي دولتي جريان‌ساز، ايده‌محور و مولد مد نظر ما در سازوكاري فعاليت مي‌كنند كه شكل بده بستان مالي‌شان با شهرداري‌ها و دولت‌ها از دهه‌ها قبل مشخص است، در حالي كه ما همچنان مساله داريم. تئاترشهر همچنان با پيچ موسسه توسعه هنرهاي معاصر و انجمن مواجه است. سيستم اجازه نمي‌دهد ما در تئاترشهر با فلسفه و زيبايي‌شناسي مدير مواجه شويم. اينجا انواع مناسبت‌ها و توصيه‌هاي بيروني وجود دارد.

بله، در اين زمينه خودم را شبيه فردي مي‌بينم كه در كوهپايه ايستاده، به قله نگاه مي‌كند و عزم كوهنوردي دارد. آنچه ما را چالش‌گر نشان مي‌دهد روبرو شدن با موانع است وگرنه ناچاريم وضعيت موجود را به شكل انفعالي بپذيريم. اگر ديدگاه تغيير داشته باشيم نيازمند تعامل است و فكر مي‌كنم سيستم هم قابليت و انعطاف دارد. همين وضعيت در تعامل من و مديركل وجود دارد كه توافق داريم بيشتر تصميم‌گيري‌ها با من باشد، حتي عادت بد تاريخي كه اجراها در دفتر مديركل بسته مي‌شود بايد پايان يابد. من حقيقتا نمي‌توانم بپذيرم يك اجرا در دفتر مديركل بسته شود. اين عادت بد هم وجود دارد كه يك نفر برنامه‌ مي‌ريزد و با توصيه وكيل مجلس مي‌آيد اما من مي‌گويم آن وكيل مجلس گرچه مي‌تواند به وظيفه‌اش عمل كند ولي صاحب تشخيص نيست كه نمايشي در تئاترشهر اجرا شود يا نشود. اتفاقا در بعضي موارد ما اصلا با گروه مواجه نيستيم بلكه با اشخاص مواجهيم. خوشبختانه اين مدت در پاره‌اي مسائل هم به يك بلوغ همكاري رسيده‌ايم، مانند تعامل چندين ماهه تئاترشهر با شهرداري تهران.

برخورد قاطع، لازمه چنين رويه‌اي است كه تصور فقدانش اختلاف‌ نظرهايي پيش آورد. براي نمونه شما در موضوع بازسازي اولويت‌هايي داشتيد كه اعلام كرديد اما دفتر طرح‌هاي عمراني يك راست رفت سراغ سالن اصلي.

اگر نتيجه كار را ببينيد متوجه مي‌شويد بخشي از موارد مد نظر ما انجام شد. وقتي در يك سازمان مي‌توانيم وارد گفت‌وگو شويم نيازي نيست از طريق رسانه‌ها باهم صحبت كنيم. البته شايد نقص در بازتاب مسائل باشد، سالن اصلي همواره جزو اولويت‌هاي مديران تئاتر شهر بوده اما مواردي از گذشته وجود داشته كه آنها نيز بايد برطرف مي‌شد. ظرفيت‌هاي غير قابل استفاده در سالن اصلي تئاتر شهر در جريان جشنواره‌ها بيشتر خودش را نشان مي‌دهد؛ زماني‌كه گروه‌ها به بعضي امكانات نياز دارند ولي ما نمي‌توانيم در اختيارشان قرار دهيم. مديران تئاترشهر از گذشته درخواست رسيدگي داشتند به ويژه بعد از ماجراي ريزش پيشاني سن اصلي، ولي مصوب شدن امور دولتي زمان مي‌برد. حالا اگر به مساله آبراه‌هاي تئاترشهر دقت كنيد ما در جريان بارندگي‌هاي شديد بهار امسال هيچ مشكلي نداشتيم. اولويت ديگر تعويض صندلي‌هاي چهارسو بود كه انجام شد. مسائل متعدد ديگري هم وجود دارد كه شايد لازم به گفتن نباشد.

در مواردي هم حس مي‌شود بعضي پروژه‌ها برخلاف ميل مديريت اتفاق افتاده، مثلا جلسه‌ نمايشنامه‌خواني شنبه‌ها به سفارش شما اجرايي شد يا اداره كل؟

ما همواره با پيشنهادهاي متعدد از رونمايي كتاب گرفته تا گردهمايي و سخنراني مواجه مي‌شويم. البته تئاتر شهر به شكل تاريخي به همكاري پرداخته و در حد امكان سرويس داده ولي تجميع و هدفمندسازي اين موضوع را در تغيير ساختار ديده‌ايم. در مورد پيشنهاد دكتر خاكي هم ما پذيرا بوديم ولي از آنجا كه تئاترشهر نمي‌توانست تامين‌كننده هزينه باشد، مورد به اداره‌كل ارجاع شد و در نهايت با توجه به رويكرد فرهنگي به تصويب رسيد. برگزاري اين جلسه‌ها سفارش ما نبود اما در دوره جديد نه تنها پذيراي پيشنهادها هستيم، بلكه خودمان نيز براي برگزاري بعضي اتفاق‌هاي فرهنگي نيز برنامه‌ريزي مي‌كنيم.

چندين مقطع از صحبت به «تغيير ساختار» اشاره كرديد. تدوين سند راهبردي هم در همين راستا صورت گرفت، اين هدف از نظر قانوني چقدر امكان اجرايي دارد؟ مثلا ايجاد پست‌هاي جديد مانند «واحد ارتباطات» يا «ارزيابي هنري» چه اندازه قانوني است؟

سازمان نيروهاي تئاترشهر يك ساختار كلي دارد كه همچنان هم بر همان منوال كار مي‌كند، ولي در تمام ادوار مديريتي تغيير و جابه‌جايي نيروها امر داخلي بوده و تغييرات براساس نظر مديران صورت گرفته است. مديران حسب اقتضاي برنامه‌ها به ايجاد پاره‌اي تغييرات نياز دارند و اين تغييرات با هدف تسهيل امور اتفاق مي‌افتند نه ايجاد خلل. مثلا اگر شما درخواست اجرا يا طرحي براي بررسي داشته باشيد بايد به كجا مراجعه كنيد؟ بي‌تعارف همه راه‌ها به مدير مي‌رسد، با توجه به تعدد فعاليت‌ها و كارها لازم است امكاني براي تسهيل امور طراحي كنيم، بنابراين ايجاد چنين تغييراتي غيرقانوني نيست. وزارتخانه هم در جريان قرار گرفته و مانعي سر راه ايجاد بخش‌ها و تفويض اختيارات مديران نمي‌بيند.

يعني شما سند و بحث تغييرات ساختاري را به اطلاع وزارت ارشاد رسانده‌ايد؟

بله، موارد را به اداره كل فرستاديم و حتي پيشاپيش چشم‌انداز كلي را با آقاي حسيني معاون امور هنري در ميان گذاشتيم كه استقبال شد. ديدگاه ايشان اين است كه تئاترشهر بايد گرانش و مركزيتش را حفظ كند و مخاطب اينجا با رخدادهاي متفاوت در مقايسه با ديگر اماكن تئاتري مواجه شود. بنابراين بايد بگويم مديريت تئاترشهر حالا خودش را تكثير كرده تا بهتر خدمات ارايه دهد. اينجا اگر بخواهيد به تنهايي امور را مديريت كنيد از صبح تا شب فقط به برگزاري جلسه با هنرمندان مي‌رسيد.

همواره اين نگراني وجود داشته كه انجمن يا موسسه توسعه هنرهاي معاصر قصد داشته باشند تئاترشهر را به كپي تالار وحدت تبديل كنند؛ به جايي براي كسب درآمد. تا به حال ابراز تمايل نكرده‌اند؟

به تحقيق و صادقانه بگويم خير. موسسه توسعه هنرهاي معاصر در اين نمونه هيچ گفت‌وگويي با ما نداشته و من هم از آن دست افرادي هستم كه اگر روزي قرار باشد تئاترشهر قرباني هرگونه مناسبات شود مسووليتش را نمي‌پذيرم. هيچ‌وقت خودم را وجه‌المعامله اين فضاي اقتصادي قرار نمي‌دهم. اگرچه در پاسخ به يكي از پرسش‌ها گفتم فرصت برنامه‌ريزي نداشتم ولي بايد اين نكته را اضافه كنم، فرصت برنامه‌ريزي نداشتم ولي باور كه داشتم. من باورهايم را همراه خودم آورده‌ام و پاي باورهايم مي‌ايستم. حقيقتا در مورد تئاترشهر چنين ايده‌اي وجود ندارد. اجراي مناسبتي كه در سالن اصلي روي صحنه رفت به دعوت ما آمد.

مساله از اينجا ناشي مي‌شد كه تهيه‌كننده آن نمايش مناسبتي مديرعامل انجمن بود.

صادقانه حرفم را بپذيريد چون هيچ ابايي از گفتن مسائل ندارم، آن نمايش مثل هر نمايش ديگري از سوي كارگردان پيشنهاد شد. آقاي نيلي به عنوان مديرعامل انجمن تا به حال هيچ دخالت و توصيه‌اي نداشته است.

تغيير زمان اجراها و اعلام ديرهنگام به گروه‌هاي جايگزين از ديگر نقدهايي است كه مطرح مي‌شود، مثل اتفاقي كه براي نمايش «لانه خرگوش» رخ داد. راهي براي جلوگيري از اين وضعيت نيست؟

نمايش «لانه خرگوش» پيش از حضور من در تئاتر شهر متقاضي اجرا بود، اتفاقا يك بار هم بازبيني كرديم و آن زمان كيفيت لازم را نداشت ولي كارگردان مدعي بود بخش اعظم نمايش بسته شده و اگر 20 روز تمرين كند به اجرا مي‌رسد. اصولا مديريت سالن نمايش چنين اقتضا مي‌كند، تئاتر هنري است كه در حين توليد با هزار اتفاق مواجه مي‌شود. امروز مي‌دانيم برنامه تئاترشهر تا تابستان آينده چيست ولي اگر نمايشي با مساله مواجه شود من نمي‌توانم از نمايش‌ رزرو استفاده كنم چون منتظر نگهداشتن يك گروه زنده براي شش ماه ميسر نيست. يكي از ايده‌هاي ما اين است كه با گروه‌ها تفاهمنامه‌ داخلي امضا مي‌كنيم و طبق تفاهمنامه آنها موظف مي‌شوند انصراف خود را دو ماه پيش از موعد مقرر اعلام كنند، به اين ترتيب ما نيز فرصت كافي براي جايگزين كردن گروه مطلوب‌مان را خواهيم داشت.

ماه‌هاي ابتدايي، ديالوگ بين شماو خبرنگاران در فضاي سوءتفاهم و حتي متشنج اتفاق مي‌افتاد. بخشي از اين تنش‌ حاصل فشار روي دوش شما بود و بخشي هم ناشي از انتظار بالاي خبرنگاران؛ اما در مقطع كنوني به نظرم روحيه‌ متفاوتي داريد. مي‌پذيريد چنين فضايي وجود داشت؟

بله، از جميع جهات شرايط به هم ريخته بود. نه اين‌سوي ميدان آرامش وجود داشت، نه در طرف مقابل. يك بخش از انباشت توقعات ناشي مي‌شد كه گاهي با شرايط سنجيده نمي‌شود. مثل فرد ايده‌آليستي كه هميشه مي‌خواهد ايده‌آل‌گرايي‌اش را حفظ كند ولي به هرحال ايده‌آل‌ يك‌جا بايد به واقعيت نزديك شود. در اين بين نوعي ادبيات نقد مطرح شد كه سوءتفاهم به وجود آورد، تاكيد مي‌كنم واقعا سوءتفاهم بود. از طرفي درك مي‌كنم تيتر جذاب از ويژگي‌هاي كار رسانه‌ است اما گاهي با تيترهايي مواجه شدم كه بدنه خبر اصلا آن تيترها را حمايت نمي‌كرد. مثلا اداره كل هنرهاي نمايشي تمام جزييات فروش و بليت مهمانش را منتشر مي‌كند ولي جاي بررسي موضوع، همان خبر با تيتر منفي عليه تئاترشهر بازتاب داده مي‌شود و بعد هم راه گفت‌وگو بسته است. رسانه قطعا بايد لكه‌ها را ببيند ولي به قول معروف عيب وي جمله بگفتي، هنرش نيز بگو، اي‌كاش علاوه بر خطاها نكات‌ مثبت هم ديده شود.

همين روزها وقتي تئاترشهر برنامه مثبتي به اجرا گذاشت با حمايت مواجه شد. وقتي نيست مي‌گوييم نيست، ولي وقتي هم هست تعريف مي‌كنيم. مانند ماجراي دستگيري كه به‌شدت از سوي رسانه‌ها تقبيح شد يا ماجراي شليك گلوله در محوطه.

اتفاقا متوجه اين موارد هستم و روي چشم مي‌گذارم، منتها امكاني براي سپاسگزاري به شكل علني ندارم. ما يك اُرگانيسم هستيم كه بدون يكديگر امكان كار نداريم، در اين بين گاهي شرايط ناخواسته طوري چيده مي‌شود كه سوءتفاهم به وجود مي‌آورد. مثلا در ماجراي انتشار سند راهبردي تئاترشهر نقدهايي مطرح شد كه به قول معروف بايد بگوييم «ندارد كسي با تو ناگفته كار/ وليكن چو گفتي دليلش بيار» يعني منتظر بودم استدلال مطرح شود. حتي در نشست، خبرنگاري به درستي پرسيد اين سند خطر خصوصي‌سازي ندارد؟ كه من هم پاسخ دادم طبق بندهاي موجود قرار نيست چنين اتفاقي بيفتد.

شايد انتظار اين است كه وقتي عاملي سد راه مي‌شود در مقام نماينده مردم به صراحت بيان كنيد. مثل اتفاقي كه انتظار داشتيم در جشنواره تئاتر فجر سال گذشته رخ دهد ولي خلافش صادر شد.

گاهي اگر شما هم بخواهيد پاره‌اي موارد را در روزنامه بازتاب دهيد به ناچار بايد از زبان كنايه استفاده كنيد. از سويي معتقدم بعضي دوستان رسانه براي انتقاد از رياست، معاون را هدف مي‌گيرند. حمله به فردي كه خطر ندارد جذاب است.

يعني تصور مي‌كنيد انتقاد از شما براي هدف گرفتن مديركل است؟

گاهي اين‌طور فكر مي‌كنم.