بعضی فیلم‌ها قرار است که خوب باشند یعنی موفق باشند اما به هر دلیلی این اتفاق نمی‌افتد. گاهی این فیلم‌ها، ایده‌های تازه دارند فیلمنامه خوبی دارند اغلبِ بازی‌ها خوب است[حسن پورشیرازی، سعید آقاخانی، مهران احمدی] چند ژانر هم توسط نویسنده، جمع شده‌اند در یک فیلمنامه، اما باز…

پایگاه خبری تئاتر: اینکه شما، هم فیلم جاده‌ای داشته باشید هم فیلم پلیسی-معمایی، هم اینکه «قضاوت جمعی» را به مبارزه بطلبید، در سینمایی مثل سینمای ایران که خیلی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که جذب مخاطب خاص و عام، ممکن است اگر… یک دام است پیشِ کارگردانِ بااستعداد اما فاقدِ امضای هنری.

محسن تنابنده، بازیگر خوبی‌ست؛ نویسنده خوبی هم هست اما به نظر می‌رسد به همان اندازه که در این دو حوزه موفق است در کارگردانی موفق نیست. «قسم» می‌توانست به موفق‌ترین فیلم امسال بدل شود اگر تنش‌های درست و رو به ازدیاد فیلمنامه، به همان اندازه، در کارگردانی تنابنده هم منعکس می‌شد. انتخاب مهناز افشار برای این نقش، یک اشتباه استراتژیک بود انتخابی که برای موفقیت در گیشه صورت گرفت و انصافاً هم افشار تمام توان‌اش را برای ایفای این نقش گذاشته اما یک واقعیت مشهود داریم: «برخی بازیگران برای برخی نقش‌ها مناسب نیستند.» افشار، حتی به رغم گریمی که سعی در نازیباکردن وی دارد، هنوز در نقش زنی روستایی که دنبال قصاص قاتل خواهرش است، زیادی شیک و شهری‌ست؛ به همه‌ی این‌ها اضافه کنید که چنین نقشی در فیلمنامه، نیازمند بازیگری بود که علاوه بر «شیک نبودن»، از انرژیِ پنهانیِ در حال انفجاری در بازی برخوردار باشد تا به نقش، چیزهایی هم اضافه کند. اگر «تنابنده کارگردان» به اندازه «تنابنده نویسنده» در کارش موفق بود، شاید حتی می‌توانست از افشار هم بازی پرانرژی‌تری بگیرد گرچه باز هم مشکل باورپذیری افشار در چنین شخصیتی سرِ جایش بود اما اگر فیلم، ریتم‌اش را حفظ می‌کرد و تنش‌های فیلمنامه در «اجرا» هم [به بهترین نحو] خودش را نشان می‌داد، احتمالاً «اشتباه استراتژیک انتخاب افشار» چندان نمود نمی‌یافت.