کانون کارگردانان خانه‌ تئاتر در بیانیه‌ای خطاب به دولت و مجلس شورای اسلامی خواستار پایان بی‌مهری و بی‌توجهی به حوزه تئاتر شد.

پایگاه خبری تئاتر: کانون کارگردانان خانه‌ تئاتر در آغاز طراحی، برنامه‌ریزی و اولویت‌بندی بودجه‌ سال ۱۳۹۹ خطاب به دولت و مجلس شورای اسلامی بیانیه‌ای منتشر کرد.

در این بیانیه آمده است:

«آیا زمان آن فرا نرسیده که بی‌مهری به تئاتر را پایان دهید! پس بالاخره چه زمانی قرار است بی‌توجهی به تئاتر پایان یابد؟

لبخندها و شعارهای پشت تریبون‌ها را باور کنیم یا بی‌توجهی و عملکردها نسبت به فرهنگ و هنر را؟

یک‌جانبه‌نگر و غیرمنصف نیستیم و نمی‌گوییم هرگز فرازی نبوده یا حسن‌نیت و تلاشی اما نتایج و برآیندهای حمایت از تئاتر، مطلقاً نا امیدکننده و یأس‌آور است!

حتی با گذشت چندین دهه‌، ارائه‌ یک آمار و اطلاعات درست از وضعیت تئاتر تحقق نیافته تا مبنایی علمی و قابل‌استناد، برای هر گفتگو و مفاهمه باشد و سنگ محکی برای تشخیص عملکرد و نتایج حاصل از آن.

چرا نباید مثل بسیاری امور دیگر، که به‌درستی و دقت، آمار و اطلاعاتی دقیق در مورد آنها وجود دارد، در مورد تئاتر به آمار دسترسی وجود داشته باشد؟! چند سالن تئاتر داریم؟ چند صندلی؟ چند عنوان تئاتر در سال اجرا می‌شود؟ چند اجرا؟ چند ساعت تولید؟ چند هنرمند؟ چه تعداد تماشاگر؟ چه میزان بهره‌وری؟ چه میزان حمایت؟ چند دانشجو و چند فارغ‌التحصیل؟ چه میزان گسترش بازار کار و تولید؟ چه میزان اشتغال‌زایی؟ چه میزان گردش مالی؟ چه میزان بودجه و امکانات دولتی و عمومی و خصوصی؟ چند کتاب و پژوهش و مقاله؟ و ...

بالاخره بودجه‌ دولتی تئاتر چقدر است؟ در چه نسبتی و در تطابق با چه داده‌هایی تعیین می‌شود؟ چه سرانه‌ای دارد؟ بابت هر شهروند؟ هر تماشاگر؟ هر تولید و اجرا؟ هر گروه و هنرمند؟ هر ساعت تولید فرهنگی؟ تئاتر چقدر در سبد فرهنگی خانوار، مورد حمایت قرار می‌گیرد؟

حالا گذشته از عدم‌وجود مبانی علمی و درست در تعیین میزان بودجه، افزایش آن در نسبت با دیگر موضوعات، در تمام این سال‌ها چقدر بوده است؟ یا افزایش آن در نسبت با تورم سالیانه؟ آیا هرگز چنین موضوعاتی بررسی کارشناسانه شده است؟!

آیا هرگز بخش‌های اصلی متولی تئاتر، اهمیت و ضرورت و کارکردهای امروزین تئاتر در جوامع پیشرفته را مورد بررسی و توجه قرار داده‌اند؟ علاوه بر درک و دریافتی شخصی و عمیق از ماهیت این هنر و اهمیت و ضرورت و نقش کاربردی آن در مناسبات نوین بشری و اجتماعی، تلاشی برای شناساندن ابعاد پیچیده و متعدد آن به دیگر مسئولان و تصمیم‌گیرندگان، در خود دولت و دیگر قوا و نهادهای حاکمیتی، انجام گرفته است؟   

آیا می‌دانید تنها در ظاهر، ارقام بودجه‌ تئاتر را هر سال اندکی افزایش می‌دهید اما در حقیقت به‌ شکلی مستمر، بودجه و اعتبارات تئاتر کاهش پیدا کرده است؟

آیا می‌دانید هیچ نسبت منطقی مابین بودجه‌ تئاتر و واقعیت و قابلیت‌های فعالیت‌های تئاتری وجود ندارد؟

آیا می‌دانید همان بودجه‌ اندک هم در گذر از پیچ و خم‌های بروکراتیک، به تئاتر نمی‌رسد؟

آیا می‌دانید مابین بودجه‌ مصوب مجلس و بودجه‌ ابلاغی وزارت‌خانه، تفاوتی فاحش وجود دارد؟

آیا می‌دانید مابین همان بودجه‌ ابلاغی، با بودجه‌ تخصیص داده‌شده، تفاوتی عمده وجود دارد؟

آیا می‌دانید تمام بودجه‌ تخصیصی، مستقیماً به بخش‌های تأثیرگذار و تولید تئاتر نمی‌رسد؟

آیا می‌دانید آمار و اطلاعاتی شفاف در مورد چگونگی هزینه‌ همین بودجه منتشر نمی‌شود؟

آیا می‌دانید ماهیت تصمیم‌گیری در مورد نحوه‌ هزینه بودجه نامشخص است؟

آیا می‌دانید بخش‌هایی از همان بودجه‌ مختصر هم در فرآیندهای اداری کسر می‌شود؟

آیا می‌دانید بودجه‌ حمایت از تئاتر در کشور چقدر بوده و در قیاس با بسیاری از سرفصل‌های بودجه‌ای، چه درصد و نسبتی دارد؟!

کی قرار است به این فضاحت و تحقیر و بی‌توجهی و دهن‌کجی پایان داده شود؟!

شاید تصور شود تنها متضرر، جامعه‌ تئاتر است که نمی‌تواند از توانایی‌ها و ظرفیت‌هایش استفاده و نقش مناسب اجتماعی خود را ایفا کند.

گاهی فراموش می‌کنیم ماهیت تولید اثر در تئاتر متفاوت و مخاطبان این هنر دیرپا، از گروه‌های مرجع اجتماعی هستند و تأثیر آنان بر جامعه، تأثیری تصاعدی و ژرف است. به همین دلیل نقش اثبات‌شده و غیر قابل‌انکار تئاتر در توسعه‌ اجتماعی، نادیده گرفته می‌شود و بابت این بی‌توجهی‌ مفرط، احساس حقی وجود دارد.

نمی‌شود با ندانم‌کاری و فرو بستن چشم و حتی فریب، واقعیت را دیگرگونه جلوه داد.

نگاهی به آمارهای فرهنگی و اجتماعی، بیش از همه، نقش و مسئولیت کسانی را که به فرهنگ، هنر و تئاتر بی‌توجه بوده‌اند، عیان می‌کند و استمرار سیر صعودی نا امیدی‌ و ناهنجاری‌های اجتماعی، نگاه فرافکنانه‌ مسئولین فرهنگی را به عینه، به نمایش می‌گذارد.

خانم‌ها و آقایان! تئاتر همواره امیدبخش است و قصد آن نیست که با برشمردن مصادیق ناهنجاری‌ها، هیچ امیدی به یأس مبدل شود. اما جز اشاره، چاره‌ای هم برای یادآوری و اثبات خطاها و اشتباهات گذشته، در توزیع و تنطیم بودجه‌ها وجود ندارد. آمار بزهکاری، جرم، جنایت، تجاوز، سرقت و زورگیری؟ آمار پرونده‌های قضایی و تعداد زندانیان؟ آمار اعتیاد، ازدواج، طلاق، زنان مطلقه و سرپرست خانوار؟ آمار خشونت‎های فردی و اجتماعی، عصبانیت، یأس، نا امیدی، افسردگی و مشکلات روحی و روانی؟ آمار فقر، تفاوت‌های طبقاتی، رضایت، مشارکت، شادی و نشاط، مهاجرت و خروج سرمایه‌های انسانی و مالی؟ آمار توجه به کودکان، سالمندان، زنان و اقشار آسیب‌پذیر؟ آمار دروغ، ریا، کلاهبرداری، رشوه، اختلاس، رانت‌خواری، تبعیض، باندبازی، اعمال زور و اجحاف؟ آمار مصرف و توجه به وضعیت منابع آبی، جنگل و محیط زیست؟ و ده‌ها آمار و شاخص مؤثر دیگر!

اگر گمان می‌شود هنر تئاتر کوچک‌ترین تأثیری در تغییر موازنه‌ اکنون مغلوبه و یک‌طرفه‌ این آمارها ندارد، با ایمان و اطمینان می‌گوییم که خطاست، خطایی که برای ارتکاب آن نمی‌توان عذر ندانستن و ناآگاهی آورد، زیرا این تأثیری اثبات‌شده در تمامی جوامع پیشرفته و در حال توسعه، اکنون و در طول تاریخ است.

بیاییم و یک بار هم که شده در تصور خود در مورد تعریف واژه‌ فرهنگ و کار فرهنگی بازنگری کنیم.

ما پی‌گیر درخواست‌هایمان در این بیانیه که حمایت از تئاتر، شفافیت، ایجاد امکان نظارت و توقع بدیهی پاسخ‌گویی است، خواهیم بود.

تردید نکنید و ایمان داشته باشید که تئاتر در صورت آن‌که بتواند نقش و جایگاه متناسبش را باز بیاید، به‌مراتب بیش از بودجه‌ها و امکاناتی که به آن اختصاص می‌دهید، در هزینه‌های اجتناب‌ناپذیر کل جامعه، صرفه‌جویانه و نتیجه‌بخش بوده و در خدمت توسعه‌ کشور و جامعه خواهد بود.»