انتخاب و توصیف دقیق یک مکان در هر صحنه از نمایش یا فیلم، چنان پر اهمیت است که گاه از آن به معماری فضای داستان نیز تعبیر کرده اند. گاه پیش می آید که کارگردان یک نمایش یا یک فیلم، با نوعی دستکاری در فضای (Atmosphere) برخی از مکان ها، معماری دلخواه منطبق با ذهنیات خود و متناسب با فضای نمایش یا فیلم خود را به وجود می آورد تا مخاطب خود را به مکان واقعی یک رویداد نزدیک تر کند و بیش ترین تاثیر روانی را بر روی مخاطبان خود بگذارد.

پایگاه خبری تئاتر: هر نویسنده‌ای، چه داستان نویس باشد و چه نمایشنامه نویس یا فیلمنامه نویس، برای تجسم بخشیدن به داستانی که در ذهن دارد، به طراحی فضایی برای وقوع رویدادی که قصد بازگویی آن را دارد، نیازمند است که در داستان، نمایشنامه و یا فیلمنامه به طور عام از آن به با عنوان «صحنه» (scene ) یاد می شود. به بیان ساده، صحنه، مکان (Location) معینی است که عمل و رویدادی در زمان مشخصی در آن به وقوع می پیوندد. اگر از اصطلاح قراردادی و در عین حال تا حدودی نادقیق «صحنه ی بی زمان و مکان» چشم پوشی کنیم، درمی یابیم که هیچ رویدادی بدون قرار گرفتن در فضای مکانی و زمانی مشخصی، امکان وقوع ندارد. به همین روی در توصیف و تشریح هر بخش از یک نمایشنامه یا فیلمنامه، به طور معمول و متعارف، از عنوان هایی چون: خانه، خیابان، کارگاه کوزه گری، دکه ی نگهبانی، ساحل دریا و… و در پی آن با اشاره ای جزیی تر به داخلی و خارجی بودن یک مکان و پس از آن به زمان حادثه، با اشاره به فصل رویداد و یا با اشاره ی کلی با عنوان : شب یا روز و یا کمی جزیی تر به عنوان هایی مثل: صبح زود، نیمه شب، غروب آفتاب، سپیده دم و… نیز اشاره می شود تا خواننده ی اثر، درک دقیق تری از داستان پیدا کند. در یک صحنه، نویسنده با دو عنصر مهم زمان و مکان به طور هم زمان و همراه باهم کار دارد. با حذف و نادیده گرفتن هریک از این دو عنصر اساسی، در عمل امکان وقوع یک رخداد، به راستی ناممکن می شود. به ویژه که وقوع رخدادی در یک مکان خاص با معماری خاص، گاه معرف زمان آن رویداد نیز است.

نویسنده ی داستان، نمایشنامه یا فیلمنامه در توصیف و تشریح کنش (عمل) یا واکنشی که از یک یا چند شخصیت داستانی سر می زند، چنان عمل می کند که بتواند مخاطب خود را با خلق فضایی پرکشش با داستان خود همراه کند و او را به گونه ای مستقیم و بی واسطه به صحنه ی مورد اشاره ی خود بکشاند تا بتواند با استفاده از عوامل دیداری و شنیداری به تماشا و شنیدن آن چه در حال وقوع است، بپردازد. در واقع باید بپذیریم که در داستان، درک مکانی به نام «نا کجا آباد» به قصد توصیف جایی که وجود ندارد، ناممکن به نظر می رسد. البته نباید فراموش کرد که بسیاری از نویسندگان، گاه با توجه به دلایل خاصی، مثل فرار از ممیزی یا ایجاد نوعی ابهام در کارشان، به مکانی، نشانی می دهند که به جغرافیای خاص و معینی اشاره ندارد و می تواند در هرجای جهان وجود داشته باشد. در چنین فضا هایی، در استفاده از تاکید و برجسته سازی عوامل دیگری مثل زبان، نوع پوشش، آداب و رسوم و حوادث تاریخی خاص آگاهانه پرهیز می کنند.

شاید به همین دلیل است که در خلق یک داستان، «صحنه» را نیز که در برگیرنده ی فضای زمانی و مکانی هر رویداد است ، در کنار دیگر ارکان وعناصر اساسی یک داستان یعنی «شخصیت» ها و «رویداد» ها جای می دهند. درواقع به زبان ساده می توان کار اصلی یک داستان نویس را همان صحنه پردازی دانست. به همین دلیل پرداخت مناسب و گرم وگیرای یک صحنه را می توان به حساب چیره دستی و توانمندی یک نویسنده در خلق اثری پر جاذبه گذاشت.

واقعیت این است که همیشه بین مکان هایی که به قلم نویسندگان داستان ها، نمایشنامه ها و فیلمنامه ها توصیف می شود با مکان های واقعی و عینی خارج از ذهن نویسنده، تفاوت هایی وجود دارد که به اقتضای وجود برخی محدودیت ها در بازسازی مکان های واقعی، ما نیز این تفاوت ها را در مقام مخاطب اثر به سادگی می پذیریم. به ویژه که می دانیم تنها برش ها و بخش هایی از یک مکان را می توان در صحنه ی نمایش یا بر پرده ی سینما به نمایش در آورد. روند حذف و تعدیل و انتخاب بخش هایی از یک مکان، هم در ذهن نویسنده ی داستان و هم در جریان فیلمبرداری و پس از آن در هنگام تدوین و انتخاب و پیوند نماهای فیلمبراری شده، اتفاق می افتد تا نشان دهد که همیشه بین آنچه بر روی صحنه ی نمایش یا بر پرده ی سینما می بینیم با آنچه در جهان واقعی پیرامون ما در زندگی رخ می دهد، تفاوتی محسوس اما قابل چشم پوشی، وجود دارد. درعین حال، باید بپذیریم که این تفاوت ها ما را از نزدیک شدن به جهان واقعی باز نمی دارد. شاید به این دلیل که می دانیم زمان و مکان را نیز باید در کنار عناصری چون: رویدادها و شخصیت ها، از ارکان اصلی شکل دهنده ی واقعیت ها بدانیم.

انتخاب و توصیف دقیق یک مکان در هر صحنه از نمایش یا فیلم، چنان پر اهمیت است که گاه از آن به معماری فضای داستان نیز تعبیر کرده اند. گاه پیش می آید که کارگردان یک نمایش یا یک فیلم، با نوعی دستکاری در فضای (Atmosphere) برخی از مکان ها، معماری دلخواه منطبق با ذهنیات خود و متناسب با فضای نمایش یا فیلم خود را به وجود می آورد تا مخاطب خود را به مکان واقعی یک رویداد نزدیک تر کند و بیش ترین تاثیر روانی را بر روی مخاطبان خود بگذارد. به همین روی بی دلیل نیست که میزان دقت و ظرافت و دشواری کار یک نویسنده را به ظرافت ها و دقت نظرها و دشواری های کاری یک مهندس معمار تشبیه کرده اند. اگرچه این دشواری ها و باریک اندیشی ها در مرحله ی تدوین فیلم، به اوج خود می رسد، با این همه، دستاورد نهایی را صد البته باید محصول همکاری مشترک نویسنده، کارگردان، طراح صحنه، نورپرداز، فیلمبردار و صدابردار و صداگذار و تدوینگر دانست که حاصل همدلی و همکاری آن ها درنهایت به خلق اثری جذاب و پرکشش منجر می شود.