تهیه‌کننده و پخش‌کننده اصولاً مهم‌ترین موانع طراحی پوستر هستند. البته کارگردان تا کارگردان داریم، ولی طبعاً کارگردانی که فیلم هنری می‌سازد، انسان متفاوتی است با کارگردانی که فیلم گیشه‌ای یا مبتذل می‌سازد.

پایگاه خبری تئاتر: هر از چندگاهی در رسانه‌ها، خبر از طراحی کپی شده پوستر یک اثر سینمایی از پوستر فیلم‌های هالیوودی منتشر می‌شود. البته فقط چند روز درباره آن صحبت می‌شود و از آنجایی که طراحی پوستر برای اکثر سینماگران و فیلمسازان اهمیت چندانی ندارد، پرداختن به آن تنها در حد یک خبر و چند حاشیه باقی می‌ماند. اما چرا مهم‌ترین رکن تبلیغ بصری یک فیلم که همواره در خیابان و سردر سینماها به چشم می‌خورد، تا این اندازه دچار کپی، تقلید، عدم خلاقیت و طراحی دم‌دستی است؟ طاها ذاکر طراح پوستر جوان سینماست که توانسته تا به حال دو سیمرغ بلورین طراحی پوستر را از جشنواره‌های ملی و بین‌المللی کسب کند. او در کارنامه حرفه‌ای خود طراحی پوستر فیلم‌های مطرح و متفاوتی چون «عصبانی نیستم»، «خواب تلخ»، «پرویز» و «کوپال» را دارد. درباره وضعیت طراحی پوستر در سینمای کشور با او به گفت‌وگو نشستیم.

خیلی‌ از پوسترهای سینمایی، با پوستر ماشین یا یخچال تفاوتی نمی‌کنند

پوستر یک فیلم تا چه اندازه می‌تواند به معرفی فیلم، جلب تماشاگر و فروش یک اثر سینمایی کمک کند؟

به هر حال جهان مدیا تغییر کرده است. کارکردی که پوستر، ۲۰، ۳۰ سال پیش داشت، امروز تغییر کرده است. قبلاً پوستر تنها چیزی از فیلم بود که کار تبلیغی را انجام می‌داد. امروز تیزرها و شبکه‌های اجتماعی ظهور کرده‌اند، نقدها نوشته می‌شود و تبلیغات سینه به سینه بسیار وجود دارد. البته از این سمت هم کارکردهای جدیدی برای پوستر فیلم به وجود آمده است. درست است که گیشه کارکرد مهمی در حیات یک فیلم دارد، اما مهم‌ترین فیلم‌های سینمایی که در کشور ساخته شده و تاریخ سینمای ما را تشکیل می‌دهند، گیشه‌های خوبی نداشتند. کدام فیلم کیارستمی فیلم گیشه بوده است؟ بهرام بیضایی شرایط بهتری داشته است، ولی کدام فیلم این کارگردان صدرنشین گیشه بوده است؟ اما این که صرفاً به فروش فکر کنیم، ارزش مدیوم هنری را چه پوستر باشد و چه سینما کاهش می‌دهیم. پوستر فیلم، کارکردش فقط معرفی فیلم نیست، اما مهم‌ترین کارکردش می‌تواند همین باشد. اما یک منظری هم اینجا وجود دارد که کارکرد خود پوستر در سطح شهر است. از دید من، پوستر، یک نقاشی است که برای دیدنش لازم نیست پول بدهید. یعنی یک تصویری در شهر قرار بگیرد و مردم بدون اینکه لازم باشد به گالری بروند یا آن را بخرند و به دیوار خانه‌شان بزنند، آن را ببینند. من واژه نقاشی سکولار و نقاشی مردمی را انتخاب می‌کنم. نقاشی که همه مردم بدون پرداخت هزینه یا بدون اینکه اهل شاخه خاص فرهنگی باشند، می‌توانند آن را ببینند. با چنین کارکردی در حوزه فعالیت‌های تجاری، یعنی تبلیغات ماشین و لوازم خانگی، قطعاً پوستر، عکس و نمایش محصول برای فروش بیشتر است. اما پوسترهای فرهنگی که روی دیوار می‌خورد، مانند تئاتر، سینما، موسیقی و گالری‌ها، کارکرد مجزایی دارند. آنها کارکرد ارتقای سطح سواد بصری جامعه را دارند و در نهایت نتایجی هم خواهند داشت. واقعیت این است که در سینمای گیشه فروش زیادتر، دلیل گران بودن بازیگران است. تهیه‌کننده‌ای که بازیگر می‌آورد و به او  برای بازی در فیلمش یک میلیارد پول می‌دهد، باید آن بازیگر را تبلیغ کند تا فیلمش بفروشد. طبعاً وقتی به طراحی پوستر می‌رسد، می‌خواهد به بزرگ‌ترین و گل‌درشت‌ترین شکل ممکن، بازیگرش را روی پوستر ببیند. وقتی چنین نقشی به پوستر داده می‌شود، یک پوستر فیلم به‌ جایی برای نمایش چهره بازیگر تبدیل می‌شود، یعنی عملاً پوسترهای سینمایی ما خیلی‌هایشان با پوستر ماشین یا یخچال تفاوتی نمی‌کنند.

در اکثر پوسترهای طراحی شده‌ای که در سردر سینماها دیده می‌شود، همواره چهره‌های بازیگران مطرح دیده می‌شود، با توجه به گفته‌های شما همه این طراحی‌ها برای فروش بیشتر است.

بله! به خاطر این است که فیلم با آن بازیگر ساخته می‌شود که بفروشد، پس چگونه ممکن است آن چهره را به تصویر نکشند؟ یعنی طراحی پوستر به‌طور مستقل در سینما وجود ندارد. چیزی که پوستر فیلم معرفی می‌‎کند، شبیه همان فیلم‌هایی است که تولید می‌شوند، شکلی از ابتذال است و نمایش چهره‌ای چون کالا. همان فیلم کوپال یا فیلم‌هایی که من کار کرده‌ام، کدام یک از آنان بازیگری دارند که بخواهم چهره‌شان را نمایش دهم؟ یعنی زیر بار نمی‌روم، چون فکر می‌کنم آن کار، کارکرد برعکس و ضدفرهنگی دارد. اینکه ما یک انسانی را به مقام کالا نزول دهیم و شهر را به دیدن چهره‌هایی با لب‌های قلمبه و چشم‌های رنگی عادت دهیم، نتیجه‌اش این می‌شود که شهر ما پر از انسان‌هایی می‌شود که لب‌هایشان را تزریق و بینی‌شان را عمل می‌کنند. به عبارت دیگر این مسئولیتی است که اهل فرهنگ از آن ناآگاه هستند، ولی به خاطر اینکه به پول علاقه دارند، این کار را انجام می‌دهند. یعنی نمایش این چهره‌ها نتیجه‌ای غیر از این ندارد، و وقتی در شهر راه می‌رویم، چهره‌هایی شبیه به هم می‌بینیم که خودش مسئله‌ای دیگر است.

طراحان گرافیک در  پوسترهای سینمایی به کار گرفته نمی‌شوند

مهم‌ترین موانع در طراحی پوستر آثار سینمایی، چه چیزهایی است؟

تهیه‌کننده و پخش‌کننده اصولاً مهم‌ترین موانع طراحی پوستر هستند. البته کارگردان تا کارگردان داریم، ولی طبعاً کارگردانی که فیلم هنری می‌سازد، انسان متفاوتی است با کارگردانی که فیلم گیشه‌ای یا مبتذل می‌سازد. کارگردان‌هایی که من با آنها کار کرده‌ام به من کمک کرده‌اند و خیلی وقت‌ها برای اینکه بتوانیم به یک پوستری برسم که جانمایه فیلم را منتقل کند، یک پروسه خیلی سخت داشته‌ام. بخش اعظم سینمای ما که تولیدکننده آثار ضعیف است، طبعاً چنین پوستری را نمی‌پسندد. ما طراح خوب کم نداریم. مسئله گرافیک سینمای ما که الان تئاتر هم به آن گرفتار است، این است که طراحان گرافیک در آن حضور ندارند یا به کار گرفته نمی‌شوند. مشکل سفارش‌ها و تهیه‌کننده‌ها هستند. طبعاً وقتی مخاطب به خاطر فلان بازیگر زیبا به سینما می‌رود، ناخودآگاه تهیه‌کننده را ترغیب می‌کند که بازیگر مشهور بیاورد و چهره‌ها در اثرش بدون هیچ فیلمنامه‌ای و هیچ کارکرد دراماتیکی، فقط حضور داشته باشند تا اثر بفروشد. وقتی فیلم کم‌ارزش قرار است تولید شود طبیعتاً پوستر، تیزر، موسیقی و ... هم، چنین خواهد شد. عکسی هم که از آن منتشر می‌شود، همین شکل خواهد بود. ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم برای یک فیلم نازل و سخیف یک پوستر خیلی قوی طراحی شود. به این دلیل است که در دو سال اخیر بیشترین فیلمی که کار کرده‌ام، فیلم‌های کوتاه و مستند بوده است. از این موضوع هم خیلی خوشحالم. چون جریان زنده و درستی در فیلم‌های مستند کوتاه ما وجود دارند که می‌شود در آنها به خاطر عدم حضور تهیه‌کننده و عدم نیاز به فروش، به نمایش کالاگونه بازیگران تن ندهیم و به حرفی که فیلم می‌خواهد بزند، فکر کنیم و به جایگاه آن تصویر در شهر و جامعه و سواد بصری که اضافه می‌کند، فکر کنیم.

ای کاش پوسترهای کپی، آثار خوبی بودند

ما همیشه با کپی و تقلید پوستر آثار سینمایی مواجه هستیم، دلیل این همه کپی‌کاری چیست؟

برخی از پوسترهای تولید شده، کپی از محصولات هالیوودی است، اما همیشه این سؤال را داشته‌ام که چند فیلم داریم که کپی دست چندم از فیلم‌های هالیوودی یا حتی فیلم‌های ایرانی هستند؟ چرا کسی به آنها انتقاد نمی‌کند؟ قبول دارم برخی پوسترها کپی هستند، ولی به اعتقاد من اصلاً موضوع این نیست؛ یعنی اهمیتی ندارد. ای کاش پوسترهای کپی، آثار خوبی بودند. یعنی حداقل اگر پوستری کپی می‌شود، خوب کپی شود. متأسفانه وقتی کار به اینجا می‌رسد که می‌خواهم 20 بازیگر بیاورم و در تصویر صد در هفتاد بگنجانم، برای طراح راه‌حل‌های زیادی وجود ندارد. یکی از کارها این است که از پوسترهای هالیوودی کپی کنند. برای اینکه این اتفاق نیفتد اساساً باید نگاهمان به تهیه پوستر تغییر کند که در حال حاضر این‌گونه نیست. به شما می‌گویند ما یک سری عکس می‌خواهیم که زیر آن یک سری نوشته داشته باشد. به قول علی باقری، پوستر، یک عکس درشت بازیگر است که یک سوم پایینش یک سری افراد در حال رفتن یا آمدن هستند. این قاعده طراحی پوستر فیلم است. به اندازه‌ای تولیدات سینمایی منحصربه‌فرد، مهجور هستند که احتمالاً پوسترها و تعداد طراحانی که این امکان را دارند تا برای فیلم‌های خوب پوستر طراحی کنند، بسیار کم هستند. یعنی طراحان پوستر فیلم که با این نگاه در ایران کار می‌کنند به انگشتان یک دست نمی‌رسند. در کشوری زندگی می‌کنیم که طراحان گرافیک زیادی داریم، ولی اصلاً مورد سفارش واقع نمی‌شوند، چون انگار امکان ورود به این حوزه بسته شده است. یعنی طراحان درجه یک هم فکر نمی‌کنم بتوانند وارد شوند. مثلاً رضا عابدینی فقط پوستر فیلم‌های سپیده فارسی را طراحی کرده است یا مجید عباسی فقط دو فیلم از خانم نیکی کریمی کار کرده و ساعد مشکی فقط دو پوستر فیلم از بهمن فرمان‌آرا کار کرده است. عزیزانی که نام بردم مهم‌ترین آدم‌های یک نسل از گرافیک ما هستند و می‌بینید که تعداد کارهایشان کم است. در صورتی که نسل قبل‌تر از آنها مثل ممیز، حقیقی، آغداشلو، شیوا خیلی کار کرده‌اند. یعنی در نسل پیشتر، این امکان برای بهترین گرافیست‌ها فراهم می‌شد که طراحی کنند، اما نسل بعدی این امکان را ندارند.