دبیر کانون کارگردانان خانه تئاتر در پاسخ به نامه‌ای که روسای انجمن‌ هنرهای نمایشی سراسر کشور به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشته‌اند، معتقد است:‌ «انجمن هنرهای نمایشی ایران» یک کلاه شرعی و یک پوشش شاید از جهاتی سوءاستفاده‌گرانه از خلاهای قانون، برای اقدامات گاه غیرقانونی دولت در حوزه‌ تئاتر است که متأسفانه نه به هنر تئاتر محدود می‌شود و نه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که سرطانی است که تمام بخش‌های دولتی را آلوده کرده است.

پایگاه خبری تئاتر: مجید گیاهچی که طبق حکم شهرام کرمی دبیر شورای مشورتی اداره کل هنرهای نمایشی نیز هست در نامه‌ای طولانی تاکید کرده که هدفش از این پاسخ نام بردن از او به عنوان دبیر کانون کارگردانان خانه‌ تئاتر بوده ولی با این حال پاسخ رسمی کانون کارگردانان مستلزم برگزاری جلسه و زمان‌بر است. او در پاسخ خود نکاتی را درباره مطالب ذکر شده در نامه روسای انجمن‌های نمایشی کشور مطرح کرده که بخشی از آن به انتقاد از نوع نگارش و ادبیات نامه مذکور است هرچند تاکید دارد که این نامه خطاب به وزیر نوشته شده است! وی در بخشی از این نامه با اشاره به جملاتی از نامه روسای انجمن‌ها در انتقاد از کانون کارگردانان به دلیل اظهارنظر درباره این انجمن‌ها نوشته است:‌ «چه کسی و با چه مبنایی تعیین می‌کند فرد یا گروهی حق صحبت در مورد تئاتر ایران را دارند یا نه؟ کدام موضوع در جامعه است که بتوان فرد یا گروهی را از صحبت کردن در باره‌ی آن منع کرد؟ به‌نظر می‌رسد هر عقل سلیمی از مواجهه با چنین گزاره‌ای که با بدیهی‌ترین حقوق و آزادی‌های انسانی و اجتماعی در تعارض است، حیرت کند، به‌خصوص که در صورت معتبر شمردن مبانی چنین نگاهی، اصولاً هنری چون تئاتر امکان وقوع و تحقق نمی‌یابد، چرا که می‌توان چنین ادعای بی‌پایه‌ای را در مورد هر موضوعی مطرح کرده، معتبر دانست! از سوی دیگر مشخص نیست چرا این دوستان باید خود را در موقعیت و جایگاهی ببینند که برای اظهارنظر کردن در باب تئاتر هم می‌توانند تصمیم بگیرند؟!» گیاهچی ادامه داده است:‌ «(در نامه) «سپس جمله‌ای از بنده در مصاحبه با یک خبرگزاری نقل شده که "یکی از مشکلاتِ عمده خانة تئاتر، عدم مقبولیت و مشروعیتش، شاید حتی بیش از همه دیگران، از سوی جامعه تئاتر است، که مانع این شده که بتواند تأثیری متناسب بگذارد." و در ادامه‌ آمده: «بنابراین تشکلی که در پایتخت قبولش ندارند، شایستگی این را دارد که درباره تئاتر مملکت حرف بزند؟ هرگز.»  که از جمله مواردی است که شاید بتواند اندکی تفاوت یک تشکیلات نسبتاً مستقل با تشکیلاتی وابسته و متکی بر اصول غیردموکراتیک را نشان ‌دهد.» «بنده نه تنها منکر ابراز چنین جمله‌ای در سال 1397 نیستم، بلکه هم‌چنان به آن باور دارم و اصولاً علی‌رغم عضویت در خانه‌ی تئاتر، از بدو تأسیس آن و عضویت در هیأت‌مدیره‌ی کانون کارگردانان برای چندین دوره، (حالا گذشته از ارزیابی کیفی و حداقل از حیث ارزیابی کمّی) از مهم‌ترین منتقدان خانه‌ی تئاتر محسوب می‌شوم که بیش‌ترین و شدیدترین میزان انتقادات را نسبت به این خانه ابراز کرده و می‌کنم و هم‌چنان مدعی وجود مشکلات بسیار جدی در خانه‌ی تئاتر هستم، چرا که اصل و بنیان و شالوده‌ی تئاتر را نقد کردن می‌دانم. این اصلی بدیهی به‌نظر می‌رسد که برای داشتن شایستگی انتقاد از دیگران، ابتدا باید روحیه‌ی نقدپذیری داشته، به مبانی نقد و گفت‌وگو باور داشته باشیم، نه با ساختن هاله‌های دروغین و تقدس‌نمایی، تنها تیغ تیز نقد را متوجه دیگران دانسته و خودمان را از نقد مصون و مبری بدانیم. اما در عین حال خوشحالم، که در همین خانه‌ی تئاتر مورد انتقاد همیشگی من، منش و اصول دیگری حکم‌فرماست، که اگر قرار بود خانه‌ی تئاتر، مشابه واکنش روسای انجمن‌های نمایشی کشور، در نسبت با این پاراگراف 118 کلمه‌ای عمل کند، قطعاً مجازات چون منی، کم‌تر از شمع‌آجین کردن و سپردنم به‌دست قزلباشان نبود!» او در ادامه نوشته است: «در بند دیگری از نامه آمده است، انجمن هنرهای نمایشی سراسر کشور در همه استانها، از دل انتخابات آزاد و از طریق گروه‌های ثبت‌شده رسمی در سامانه ثبت گروه‌های نمایشی اداره‌کل هنرهای نمایشی، که یکی از مهمترین اقدامات تئاتری در چهل سال گذشته است، انتخاب شده‌اند. بنابراین همه انجمن‌ها کاملا بر اساس قانون و با آرای هنرمندان گروه‌های ثبت‌شده به وجود آمده‌اند و مثل همه انتخابات کشور در همه سطوح، تنها تشکل‌هایی هستند که حق دارند در مورد حوزه کاری خود سخن بگویند. بنابراین گفتن "انتصابی بودن ارکان انجمن" عبارت نادرستی است که به آن اشاره کرده‌اند. از سوی دیگر باید یادمان باشد بار تئاتر استان‌ها از اواسط دهه شصت تا امروز بر شانه‌های این انجمن بوده است. بنابراین، این اعتبار چهل ساله را یک تشکل با عده‌ای محدود نمی‌تواند با نامه‌نگاری زیر سوال ببرد و آرزوی حذفش را بکند.» «حالا گذشته از اشارات غیردقیق به اعتباری چهل ساله و ... تصور می‌کنم لازم است دوستان حداقل یک بار هم که شده،"اساس‌نامه‌ی انجمن هنرهای نمایشی" که البته گویا محرمانه است و در جایی نمی‌شود آن‌را یافت، اما از نحوه‌ی عمل به آن قابل‌حدس است، هم‌چنین "آیین‌نامه‌ی تأسیس شعب استانی انجمن هنرهای نمایشی ایران" را که خوش‌بختانه در دسترس عموم است، به‌درستی و دقت بخوانند. جهت یادآوری تنها چند پاراگراف ابتدایی آیین‌نامه، مصوب 12/05/1394، را در این‌جا عیناً ذکر می‌کنم: ((آیین‌نامه‌ی تأسیس شعب استانی انجمن هنرهای نمایشی ایران، موضوع تبصره‌ی ذیل ماده 12 اساس‌نامه بر اساس تبصره‌ی ذیل ماده‌ی 12 اساس‌نامه‌ی «انجمن هنرهای نمایشی ایران» و به‌منظور تشکیل شعب در استان‌ها، این آیین‌نامه توسط هیأت‌مؤسس و هیأت‌مدیره‌ی انجمن، تنظیم و به تأیید معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسیده است. ماده‌ی یک – موضوع (متن تبصره) انجمن می‌تواند بنا به پیشنهاد هیأت‌مؤسس یا هیأت‌مدیره و با تأیید معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بر اساس موارد ذکرشده در مقدمه‌ی اساس‌نامه، در سایر نقاط کشور شعبه تأسیس نماید. چگونگی تأسیس و فعالیت شعب در استان‌ها، تابع اساس‌نامه و آیین‌نامه‌ی اجرایی مصوب هیأت‌مدیره با تأیید معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواهد بود. ... ماده‌ی چهار- مشی کلی فعالیت‌ها کلیه‌ی فعالیت‌ها و اقدامات انجمن هنرهای نمایشی ایران در سراسر کشور که بر اساس مفاد این آیین‌نامه انجام می‌شود، باید در چارچوب قوانین و مقررات موضوعه‌ی کشوری و سیاست‌های فرهنگی مصوب شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و هماهنگ با برنامه‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به تبع آن ادارات کل استان‌ها انجام پذیرد. نظارت بر حسن اجرای فعالیت‌ها و اقدامات شعب در هر استان به‌عهده‌ی اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خواهد بود. ... ماده‌ی شش – نحوه‌ی انتخاب هیأت‌رئیسه‌ی انجمن شعب استان ... ی- احکام هیأت‌رئیسه‌ی انجمن هنرهای نمایشی شعب استانی، توسط مدیرعامل انجمن هنرهای نمایشی ایران صادر می‌گردد که به‌مدت دو سال خورشیدی، دارای اعتبار خواهد بود. ... ماده هشت: ساختار اداری و تشکیلاتی 1. استقرار و تجهیز اداری دفاتر شعب استان با حمایت ادارات‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و هم‌چنین جلب مشارکت‌های دولتی و غیردولتی با تأیید انجمن مرکز. ... 6. کلیه‌ی موارد پیش‌بینی‌نشده در این آیین‌نامه، تابع وضعیت مشابه در اساس‌نامه‌ی انجمن هنرهای نمایشی ایران به‌شماره ثبت 22537 می‌باشد.» دبیر کانون کارگردانان ادامه داده است: «واضح و مبرهن است ماهیت و ارکان انجمن‌های نمایشی در استان‌ها، وابسته و زیر نظر «انجمن هنرهای نمایشی ایران» است و تنها در صورت انتخابی بودن ارکان این انجمن، می‌توان ادعای مطرح‌شده توسط کانون کارگردان خانه‌ی تئاتر را ("انتصابی بودن ارکان انجمن") نادرست دانست. برادران بزرگوار! بدون شک این به‌ معنای مخالفت با اشخاص یا نادیده‌انگاری رنج‌ها و زحمات شما و دیگر هنرمندان تئاتر در استان‌ها و حتی بخش‌های دولتی نیست. موضوع خیلی خیلی ساده است، اگر نیت دولت را در بدو پیدایش این انجمن‌ها صادقانه و خیرخواهانه ارزیابی کنیم و تأسیس این انجمن را برای تشکل‌بخشی و جلب مشارکت هنرمندان تئاتر در امور مرتبط و غلبه بر فقدان نهاد و تشکیلات اداری تئاتری در کشور بدانیم، به‌نظرم لازم بود در این مدت پوست‌اندازی کند و خودش را از این وابستگی نامیمون برهاند، موضوعی که بعدها نه مورد توجه دولت قرار گرفت و متأسفانه شاید به همین دلیل نه موردتوجه انجمن‌ها. آیا «انجمن هنرهای نمایشی ایران» به‌عنوان هویت‌بخش انجمن‌های نمایشی کشور، ساختاری انتخاباتی دارد، یا انتصاباتی؟! این توقع زیادی است که به‌عنوان برادران شما بخواهیم که هویت و اعتبار و تصمیمات و فعالیت‌های هنرمندان تئاتر، محتاج تصویب و تأیید هیچ "مقام منصوبی" نباشد؟ اگر همان‌گونه که می‌گوئید نمایندگان انجمن در فرآیندهای دموکراتیک و مستقل و بدون اعمال‌نظر دولت توسط جامعه‌ی تئاتر انتخاب می‌شوند و در استقرار، تأسیس، گسترش،تصمیم‌گیری، تأمین و نحوه‌ی انجام هزینه و عمل، مستقل هستند، که مشکلی وجود ندارد. مگر قرار است کسی غیر از هنرمندان تئاتر هر شهر و استان در مورد فعالیت صنفی‌شان تصمیم‌گیری کند؟ چه بسا با اصلاح آیین‌نامه‌ها و قوانین، همین ترکیب‌های فعلی به‌عنوان نمایندگان تئاتر در هر شهر و استان انتخاب شوند، اما وابستگی فعلی به تشکیلات دولتی یک آفت و علیه تئاتر و مانع از انجام عکس‌العمل متناسب توسط تشکیلاتی است که تمایل دارد صنفی باشد! دوستان من، عمده‌ترین محل اعتراض و انتقاد جامعه‌ی تئاتر، همین وزارت و ادارات‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند و نمی‌توانیم زیر چتر و در وابستگی مستقیم به آنان ادعای استقلال بکنیم.نحوه و چگونگی کنش انجمن‌های هنرهای نمایشی در برابر بی‌توجهی‌ها و دهن‌کجی‌های دولت‌ها در گذشته و حال، که وضعیت تئاتر را به وخامت امروز رسانده است، خودش بهترین دلیل و حجت برای اثبات این عدم‌استقلال است. «انجمن هنرهای نمایشی ایران» یک کلاه شرعی و یک پوشش شاید از جهاتی سواستفاده‌گرانه از خلاهای قانون، برای اقدامات گاه غیرقانونی دولت در حوزه‌ی تئاتر است که متأسفانه نه به هنر تئاتر محدود می‌شود و نه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، که سرطانی است که تمام بخش‌های دولتی را آلوده کرده است. دولت از تصدی‌گری منع و مکلف به واگذاری امور به مردم و تشکل‌های مردمی و تخصصی شده است، اما به‌خاطر حفظ اعمال‌سلیقه‌های فردی و باندی و فراقانونی و فرار از شفافیت و پاسخ‌گویی و البته مقاومت و کارشکنی برخی برخورداران، به‌دشواری حاضر به واگذاری امور به مردم و تشکل‌هایشان است و با تأسیس صدها و هزاران مؤسسه‌ی دولتی و خصولتی، با ظاهر و آب‌ورنگ مردمی،در بسیاری موضوعات تنها ادعای واگذاری امور به مردم را دارد. اگر قرار بود وزیر و معاون و مدیرکل در مورد چگونگی و جزئیات نحوه‌ی هزینه‌ی بودجه‌های عمومی تصمیم‌گیری کنند و مبسوط‌الید باشند، چه نیازی به ایجاد مؤسساتی چون «انجمن هنرهای نمایشی ایران» بود؟! و حالا که این مؤسسات ایجاد شده، چرا هم‌چنان اختیار عزل و نصب و تصمیم‌گیری در مورد نحوه‌ی فعالیت و حتی خردترین تصمیم‌گیری‌ها و کم‌ترین هزینه‌ها در این مؤسسات، هم‌چنان در ید قدرت آن‌هاست و از مسئولان «انجمن هنرهای نمایشی ایران» برای چنین مشروعیت‌بخشی‌ای استفاده‌ی ابزاری می‌شود؟!» گیاهچی گفته است:‌ «بنابراین اگر نام خانه‌ی تئاتر را می‌پسندید، برمبنای تجربه‌ی این خانه، خانه‌های مستقل شهرستان و استان‌ها را ایجاد کنید و در جهت استقلال بیش‌تر و کاهش وابستگی حقوقی و حقیقی نسبت به دولت و هر فشار و عامل خارج از اراده‌ی هنرمندان تئاتر، حرکت کنید. در غیر این‌صورت همین نام را حفظ کنید یا هر نامی که مایلید بر تشکیلات صنفی مستقل خود بگذارید، موضوع و مبنا که نام و ترکیب اشخاص نیست، موضوع میزان استقلال و عدم‌وابستگی و پتانسیل و قدرت و نحوه‌ی عملکرد و تأثیرگذاری در جهت حفظ منافع تئاتر و هنرمندان تئاتر است. » «در ادامه به موضوع مهم میزان حمایت از انجمن‌ها، خانه‌ی تئاتر و به‌طور کلی نحوه‌ی هزینه‌ی بودجه‌های عمومی با موضوع تئاتر اشاره شده، که مورد خواست و نظر کانون کارگردانان خانه‌ی تئاتر هم هست و ای کاش این دوستان حداقل اطلاعات دقیقی از وضعیت تئاتر هر شهرستان و استان، از تعداد هنرمندان و گروه‌ها گرفته، تا تعداد اجراها و دیگر برنامه‌های تئاتری و تعداد تماشاگران و میزان فروش و ...، اطلاعات زیرساخت‌های تئاتر و بالاخره میزان بودجه و حمایت‌های تئاتری را منتشر کنند. که آرزو می‌کنم حداقل در پایان امسال چنین لطف و بزرگواری‌ای بکنند، تا بتوان اطلاعات کمّی و مبنایی اولیه‌ای از وضعیت تئاتر در هر شهر و استان به‌دست آورد. ضمناً به‌شکل بدیهی لازم است خانه‌ی تئاتر هم نه تنها گزارش دقیق و شفاف مالی و عملکرد سال 1398، که گزارشات دقیق فعالیت در سال‌های گذشته را نیز که علی‌القاعده باید در پایان هر سال تنظیم شده باشد، منتشر کرده، در اختیار هر پرسش‌گری قرار بدهد.» «در ادامه‌ی همین بند آمده است: "تئاتر استان‌ها را می‌توان به چنین اندیشه‌ها و افکاری سپرد؟" که مشخص نیست بر مبنای کدام اشاره و دریافت ابراز شده است و از اساس کجا کسی چنین ادعایی را مطرح کرده است که نیاز به چنین اشاره‌ای وجود داشته باشد! چه کسی از وجاهت انجمن‌های هنرهای نمایشی سخنی به‌میان آورده و از اساس چطور و با چه جایگاهی می‌توان وارد چنین موضوعی شد؟! چرا برای اثبات دیدگاهی خطا و حصول نتایج مطلوب‌نظرتان، حرف‌هایی که زده نشده است را بر دهان طرف مقابل گذاشته‌، بر او تحمیل می‌کنید. دوستان محترم در دستورالعمل، این انجمن دارای وجاهت، به‌عنوان صنوف رسمی معرفی شده است و کانون کارگردانان خانه‌ی تئاتر بنا به دلایلی که عرض شد، وجاهت صنفی این انجمن را مورد تردید قرار داده است که تازه حتی همان هم وحی منزل نبوده، می‌تواند به‌شکلی منطقی مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.» دبیر کانون کارگردانان در ادامه با اشاره به بخش‌هایی از نامه روسای انجمن‌های نمایشی مبنی براینکه گفته شده بود، آیا «برای اینان مهم است که مثلا در مریوان تئاتر باشد؟ در جزیره خارگ تئاتر باشد؟ در زاهدان و قشم و آستارا تئاتر باشد؟ پاسخ روشن است، اگر برایشان مهم بود که آرزوی تعطیلی انجمن‌ها را نمی‌کردند» اظهار کرده است:‌ «اتفاقاً در همین‌جاهاست که خود حق‌پنداری و خودمطلق‌پنداری‌هایی که تلاش شده فرافکنانه به دیگران منتسب کنند، عیان می‌شود. یعنی اگر مخالفت و انتقادی نسبت به ساختارانجمن‌های هنرهای نمایشی وجود داشته باشد، این مخالفت با کلیت تئاتر است؟! چرا باید هر فرد و گروه و نهادی خود را معادل و برابر با تئاتر ببیند و هر مخالفت و انتقادی نسبت به خود را به مفاهیم کلی‌تر و جامع‌تری گره بزند؟ آیا مخالفت و انتقاد نسبت به وزارت فرهنگ یا آموزش و پرورش و ... مخالفت با فرهنگ و آموزش و پرورش و ... است؟! در چنین صورتی‌که هر نوع کنشی ممنوع و محکوم می‌شود. اتفاقاً وجود چنین نگاه و برداشت دیکتاتورمآبانه‌ای است که جای نگرانی دارد و باید نسبت به آن افسوس خورد و لازم است دعوت کرد که در این نگاه مطلق‌گرا که از اساس با مبانی تئاتر در تضاد و تنافر است بازنگری جدی بشود.» گیاهچی در بخشی دیگر از نوشتار خود با اشاره به «موضوع طرح وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای ادغام و خطرناک توصیف شدن ان در نامه روسای انجمن‌ها» نوشته است:‌ «لازم است اشاره شود که قطعاً چنین ادغامی بدون عوارض و مشکلات ابتدایی و اولیه نخواهد بود، اما اگر مبنا دورنگرانه و با هدف توجه به منافع فرهنگ و تئاتر باشد و نه کوته‌بینانه و با هدف حفظ موقعیت‌های متزلزل و حتی نامتناسب و فاقد شأن فعلی، باید به استقبال چنین ادغامی رفت و برای بریدن ناف وابستگی این‌ چنینی به دولت تلاش کرد و تشکیلاتی صنفی و حقیقی را بنیاد نهاد که هستی و استمرار فعالیت آن وابسته به تصمیم هیچ وزیر و صاحب‌ منصبی نباشد که هیچ پروانه‌ای بی‌رها کردن پیله، شکوه پرواز را تجربه نکرده است.» او همچنین با اشاره به بندی از نامه مذکور درباره بودجه گفته است: «کانون کارگردانان خانه‌ی تئاتر در یکی از بیانیه‌های خود به موضوع فاجعه‌بار بودن بودجه‌های پیش‌بینی‌شده برای فعالیت‌های تئاتر در کشور، چه در تولید تئاتر در سراسر کشور و چه برای فعالیت نهادها و ارگان‌های تئاتری و به‌شکل بدیهی خانه‌ی تئاتر و ازجمله انجمن‌های هنرهای نمایشی و ...اشاره کرده است و از کل نامه شاید تنها در این بند اتفاق‌نظری وجود دارد!»