«گلوله باران» نمایش دقایق مکث بر پدیده مرگ است و هم‌زمان تاملی بر اهمیت حفظ زندگی. در مستند «گلوله باران» ساخته  مرتضی پایه شناس و حسین مومن روایت با اتفاق پیش می رود. داستان در طول فیلم شکل می گیرد و تعلیق و کشش مورد نیاز برای همراه نگه داشتن تماشاگر را پیدا می کند.

پایگاه خبری تئاتر: «گلولهباران» در سکانس آغازین خود نوید یک مستند جنگی را میدهد. زخمیها روی برانکارد برده میشوند و سایرین در تدارک اعزام به خط مقدم جنگ با داعش هستند. گروه فیلم‌برداری همراه با رزمندگان راهی میشود. در طول مسیر تک‌تیراندازان داعش که از کوههای اطراف به منطقه مشرف هستند، رزمندگان را هدف میگیرند و حرکت در مسیر سخت شده است. هر آن امکان دارد رزمندهای گلوله بخورد. گروه فیلم‌برداری مشغول ثبت تصاویر میدان نبرد است. همه چیز تا این‌جا مشابه هر مستند جنگی دیگری دارد ضبط و کارگردانی میشود. اما «گلولهباران» از جایی از فیلم راه خود را از نمونههای مشابه جدا میکند؛ آن‌جا که جای فیلم‌ساز و سوژه در اثر یک اتفاق جابه‌جا میشود و گلولهای به پای یکی از فیلم‌برداران میخورد. از این‌جا دیگر سوژه نه جنگ با داعش، که خود گروه فیلم‌برداری است.

حاج حسین، یکی از کارگردان- تصویربرداران فیلم که گلوله میخورد، دوربین از حرکت رو به جلو باز میماند و همراه گروه فیلم‌برداری زمینگیر میشود. لوکیشن فیلم به کمترین مساحت ممکن محدود میشود. نقطهای که از این لحظه تبدیل میشود به مرز مرگ و زندگی. حاج حسین و همراهان اگر سرشان را بلند کنند، در تیررس هستند و این یعنی مرگ، و اگر در جای خود بمانند و تکان نخورند هم باز معلوم نیست تا چه زمانی امکان زنده ماندن داشته باشند.

«گلولهباران» نمایش دقایق مکث بر پدیده مرگ است و هم‌زمان تاملی بر اهمیت حفظ زندگی. در مستند «گلولهباران» ساخته مرتضی پایهشناس و حسین مومن روایت با اتفاق پیش میرود. داستان در طول فیلم شکل میگیرد و تعلیق و کشش مورد نیاز برای همراه نگه داشتن تماشاگر را پیدا میکند. چیزی که با توجه به محدودیت تحرک کاراکترها در فیلم در کنار محدود ماندن دیالوگها به جملاتی که بیشتر جنبه ثبت یادگاری و شوخیهای روحیه‌بخش دارد، نقطه قوت فیلم شده است.

در «گلولهباران» دوربین صاحب کاراکتر و هویت مستقل است. حضورش در تمام لحظات به چشم میآید و به عاملی برای زنده ماندن تبدیل میشود. انگار تا دوربین روشن است و تصویر میگیرد، آدمها زنده میمانند. حاج حسین مدام مراقبش است و در بیثباتترین شرایط هم همان‌قدر که نگران ضعف و درد خودش است، مراقب تمیزی لنز نیز هست. نحوه قرار گرفتن و تصویربرداری دوربینِ «گلوله‌باران» با دوربین فیلم‌برداری در شرایط عادی فیلم‌سازی مستند تفاوت دارد. گاه سر به آسمانی دارد که کیپ ابر است و بارانی، و گاه رو به زمینی است که گِلی است و چسبناک، گاه دشمن داعشی را میجوید و گاه روی مسیر بازگشت به سمت نیروهای خودی تمرکز میکند. اما در همه حال وفادار است به پیشبرد روایت غیرمتعارف فیلم.

مستند «گلوله‌باران» اگرچه به‌روشنی جبهه نبرد را جبهه نبرد با داعش و در عراق انتخاب کرده است، اما با سری اتفاقهای متن فیلم، عاری از زمان و مکان میشود و فیلمی میشود در عریان کردن رویههای بیرحم جنگ. آن‌جا که از هر سو باران گلوله است که میبارد و باید انتخاب کرد؛ انتخابی بین مرگ و زندگی، و حتی بین مرگ و اسارت.


منبع: ماهنامه هنروتجربه