کیمیایی، فرمان‌آرا، الوند و مهرجویی همچنان فیلم می‌سازند، بیضایی، نادری و گلستان دور از وطن‌اند و ناصر تقوایی سرنوشت متفاوت‌تری دارد...

پایگاه خبری تئاتر: خوشبختانه هنوز از کارگردانان نسل اول سینمای ایران چند نفری برایمان مانده‌اند که فیلم بسازند. کارگردانان نسل اول سینمای ایران به آن دسته از فیلمسازانی اطلاق می‌شود که پیش از انقلاب و در دهه‌ی ۵۰ کار سینما را شروع کردند و اکثرشان بعد از انقلاب هم به فیلمسازی ادامه دادند.

بعضی از آن‌ها مثل عباس کیارستمی و علی حاتمی را در این سال‌ها از دست داده‌ایم که نشان داد فقدان کارگردانان نسل اول برای سینمای ایران ضربه‌ی بزرگی است. بعضی از آن‌ها به دلیل مشکلات گوناگون که اکثرا به تامین سرمایه برای فیلم ساختن برمی‌گردد دیگر کارگردانی نمی‌کنند و دو سه نفرشان همچنان هر چند سال یک‌بار فیلم می‌سازند. مسعود کیمیایی پرکارترین‌شان است که هر دو سال حداقل یک فیلم می‌سازد.

به گزارش دیجی کالا مگ، برای کارگردانان نسل اول فیلم ساختن مثل نفس کشیدن است. فیلمسازی جزیی از زندگی آن‌هاست و به همین دلیل در همه‌ی این سال‌ها تمام سعی‌شان را کردند تا حضورشان را در سینمای ایران حفظ کنند. هر چند اقبال با بعضی‌هایشان همراه بود و با بعضی دیگر نه.

هنوزم که هنوز است وقتی موعد جشنواره‌ی فجر می‌رسد نام فیلمسازان نسل اول را جداگانه می‌نویسند. آن‌ها اعتبار سینمای ایران هستند هر چند در سال‌های اخیر شاهد فیلم خوبی از آن‌ها نبوده‌ایم. به هر حال نوبت به نظرسنجی بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران که برسد کارگردانان نسل اول بیشتر از بقیه‌ی نسل‌ها با فیلم‌هایشان در این فهرست‌ها حضور پررنگ دارند.

متاسفانه نسل اول سینمای ایران یا دیگر فیلم نمی‌سازند یا فیلم‌های خوبی نمی‌سازند. در شرایطی که می‌بینیم آن طرف دنیا مارتین اسکورسیزی و کلینت ایستوود و استیون اسپیلبرگ و وودی آلن هنوز هم ممکن است بهترین فیلم‌شان اثر بعدی‌شان باشد.

۱. ابراهیم گلستان

ابراهیم گلستان متولد سال ۱۳۰۱ در شیراز در دهه‌ی ۳۰ به واسطه‌ی کار در شرکت نفت شروع به ساخت مستندهایی برای این سازمان کرد که از میان آن‌ها مستند "موج و مرجان و خارا" جزو آثار به یادماندنی سینمای ایران شد.

گلستان در اواسط دهه‌ی ۳۰ استودیوی فیلمسازی خودش را به راه انداخت. دو فیلم "خشت و آینه" (محصول ۱۳۴۶) و "اسرار گنج دره‌ی جنی" (محصول ۱۳۵۰) در این استودیو ساخته شدند و تهیه‌کننده‌ی مستند مشهور "خانه سیاه است" فروغ فرخزاد هم بود.

گلستان بعد از انقلاب به انگلستان رفت و دیگر فعالیتش را در سینما ادامه نداد. راستش او را بیشتر به عنوان نویسنده در سال‌های اخیر می‌شناسند تا کارگردان اما با توجه به این که دو فیلم بلند او تاثیر زیادی در تاریخ سینمای ایران داشته است نمی‌شد اسمش را در این فهرست نیاورد.

"خشت و آینه" آغازی بر سینمای موج نو و روشنفکرانه‌ی ایران محسوب می‌شود. فیلمی که درباره‌ی مشکلات طبقه‌ی متوسط ایرانی بود. گلستان این روزها همچنان در اروپاست و گه‌گاهی مصاحبه‌های جنجالی می‌کند و یکی از متفکران بزرگ ایرانی محسوب می‌شود.

در خانواده‌ی گلستان نوه‌ی او مانی حقیقی کار سینما می‌کند و آخرین فیلمش هم "تفریق" نام دارد که سال گذشته ساختش شروع شد اما از سرنوشتش خبری در دست نیست.

۲. بهرام بیضایی

متولد سال ۱۳۱۷ که بیشتر به عنوان نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر شناخته می‌شود اما او هم جزو فیلمسازان نسل اول سینمای ایران است که تاثیر شاخصی روی سینما گذاشته اما قبل از هر چیزی بیضایی یک شمایل فرهنگی است.

در کارنامه‌ی بیضایی ده فیلم سینمایی بلند به چشم می‌خورد که اکثرشان هم با استقبال منتقدان روبه‌رو شده‌اند. او هم جزو فیلمسازانی است که بارها در نظرسنجی‌ها به عنوان بهترین کارگردان ایرانی انتخاب شده است. به هر حال نقش بیضایی در روند شکل‌گیری سینما و نمایش ایران غیرقابل انکار است.

بهرام بیضایی در دهه‌ی ۴۰ نمایشنامه‌نویسی را شروع کرد و بیشتر در تئاتر فعال بود. سال ۱۳۴۹ یک فیلم کوتاه به اسم "عمو سیبیلو" ساخت و سال بعد از آن اولین بلندش "رگبار" را جلوی دوربین برد. بعد از آن و قبل از انقلاب فقط یک فیلم دیگر ساخت: "کلاغ".

بعد از انقلاب همکاری‌های او با سوسن تسلیمی فیلم‌های جاودانه‌ای چون "چریکه‌ی تارا"، "مرگ یزدگرد" و "باشو غریبه‌ی کوچک" را رقم زد. فیلم‌های بیضایی در گیشه موفق نبودند اما به لحاظ سینمایی آثار مهمی محسوب می‌شوند تا این که سال ۱۳۷۹ فیلم "سگ‌کشی" را ساخت که آن سال برای دیدنش صف‌های بلند جلوی در سینماها در جشنواره تشکیل شد و فیلم در اکران سال ۱۳۸۰ یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال بود.

بعد از آن بیضایی تلاش زیادی کرد تا فیلم‌های دیگری بسازد اما عموما فیلم‌هایش پرهزینه بودند و کارگردان پروسواسی بود که تهیه‌کنندگان چندان تمایلی به کار با او نداشتند. آخرین فیلمش "وقتی همه خوابیم" که سال ۱۳۸۷ ساخته شد در حقیقت اعتراضی به وضعیت سینمای ایران بود. فیلمی که در جشنواره میان مخالفان فیلم و طرفداران بیضایی دعوای مفصلی راه انداخت.

اواخر دهه‌ی هشتاد بیضایی از ایران مهاجرت کرد و کرسی استادی دانشکده‌ی ادبیات فارسی دانشگاه استنفورد به او سپرده شد. بیضایی هنوز هم در غربت نمایشنامه‌ می‌نویسد اما دیگر سراغ سینما نرفت.

۳. داریوش مهرجویی

داریوش مهرجویی متولد آذر سال ۱۳۱۸ در تهران و درس‌خوانده‌ی فلسفه از آمریکاست. در نظرسنجی که ماهنامه‌ی فیلم سال ۱۳۸۳ در مورد ماندگارترین شخصیت‌های سینمای ایران انجام داد از فیلم‌های مهرجویی ۷ شخصیت حضور داشتند و به این ترتیب او کارگردان رکورددار آفرینش بیشترین شخصیت‌های ماندگار شد.

بارها به عنوان بهترین و تاثیرگذاترین فیلمساز ایرانی در مجلات انتخاب شده است. سال ۱۳۴۶ بعد از بازگشت به ایران اولین فیلمش را به نام "الماس ۳۳" خواند که شکست خورد. هم به لحاظ تجاری و هم سینمایی. هر چند از همان فیلم معلوم بود فیلمساز جاه‌طلبی است و فیلم اکشن پرهزینه‌ای ساخته بود که با سایر فیلم‌های آن زمان سینمای ایران تفاوت داشت.

دو سال بعد با ساختن فیلم "گاو" از روی کتاب "عزاداران بیل" غلامحسین ساعدی به جمع فیلمسازان موج نوی ایران پیوست. اما مهرجویی برخلاف بسیاری دیگر از کارگردانان نسل اول بهترین فیلم‌هایش را بعد از انقلاب ساخت. احتمالا در این مورد فقط عباس کیارستمی همتای اوست.

"اجاره‌نشین‌ها" محصول سال ۱۳۶۵ یکی از بهترین کمدی‌های سینمای ایران است. چهارگانه‌ی "سارا"، "پری"، "بانو" و "لیلا" بهترین فیلم‌هایی است که درباره‌ی زنان در سینمای ایران ساخته شده.

اواسط دهه‌ی هشتاد مهرجویی فیلم "سنتوری" را ساخت و ناکامی‌هایش از ماجرای توقیف این فیلم شروع شد. انگار تکه‌ای از وجود فیلمساز را با "سنتوری" کنده باشند. بعد از آن دیگر هیچ‌کدام از فیلم‌هایش درست از کار درنیامدند. این روزها مشغول ساخت فیلم "لامینور" است که می‌گویند نسخه‌ی زنانه‌ی "سنتوری" است که کاش به خوبی آن باشد و اقبالش هم از آن بهتر باشد و اکران شود.

۴. مسعود کیمیایی

مسعود کیمیایی متولد ۷ مرداد سال ۱۳۲۰ پرکارترین فیلمساز نسل اولی است. همین سال گذشته با فیلم "خون شد" در جشنواره‌ی فیلم فجر حضور داشت.

او اولین فیلمش "بیگانه بیا" را سال ۱۳۴۷ ساخت و با فیلم دومش "قیصر" که یک سال بعد ساخته شد مورد توجه اهالی جدی سینما قرار گرفت. فیلمی که حیات نوع جدیدی از سینما را قبل از انقلاب ممکن کرد.

کیمیایی جهان مخصوص خودش را در فیلم‌هایش دارد. دیالوگ‌هایی که از دهان کاراکترهایش بیرون می‌آید با حرف زدن روزمره‌مان تفاوت دارد. برای نظر دادن درباره‌ی فیلم‌های کیمیایی اول باید قواعد جهانش را بپذیرید.

کیمیایی خوشبختانه هنوز هم جدی فیلم می‌سازد. البته متاسفانه فیلم‌های آخرش چنگی به دل نمی‌زنند. "خون شد" که هنوز اکران نشده است. "قاتل اهلی" و "متروپل" هم کارهای خوبی نبودند. در حقیقت آخرین فیلم قابل توجهش "جرم" است که سال ۱۳۸۹ ساخت و به خاطرش جایزه‌ی جشنواره‌ی فیلم فجر را هم گرفت. خیلی‌ها همچنان بهترین فیلم‌های کیمیایی را آثار قبل از انقلاب او مثل "قیصر" و "گوزن‌ها" می‌دانند. بعضی‌ها معتقدند بهترین فیلم‌هایش در دهه‌ی ۶۰ ساخته شدند مثل "دندان مار" و بعد از آن دیگر کار مهمی نساخته است.

طرفدارانش اما از فیلم‌های "سلطان" و "اعتراض" هم راضی هستند. فیلم‌های کیمیایی هنوز هم مناقشه برانگیز هستند و هنوز هم دیدن هر فیلمی از او کنجکاوی ‌برانگیز است.

۵. بهمن فرمان‌آرا

او هم متولد سال ۱۳۲۰ در تهران است و البته مثل ابراهیم گلستان در خانواده‌ای مرفه به دنیا آمد. در لندن هنرهای دراماتیک می‌خواند که عشقش به سینما باعث شد به آمریکا برود و در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی سینما بخواند.

فرمان آرا سال ۱۳۵۴ به ایران بازگشت و اول به استخدام تلویزیون ملی ایران درآمد. سال ۱۳۵۱ اولین فیلم بلندش را به نام "خانه‌ی قمر خانم" ساخت. فیلمی که ساختنش از بهمن فرمان‌آرا عجیب بود و شباهتی به بقیه‌ی آثار کارنامه‌اش ندارد. دو سال بعد سراغ اقتباس از داستان شاهکار هوشنگ گلشیری "شازده احتجاب" رفت.

فرمان‌آرا به جز فیلمسازی قبل از انقلاب تهیه‌کننده‌ی چند فیلم مهم هم بود از جمله "در امتداد شب" پرویز صیاد. فیلم "سایه‌های باد" فرمان‌آرا که سال ۱۳۵۶ ساخته شد هم قبل و هم بعد از انقلاب توقیف بود.

فرمان‌آرا  بعد از دو دهه در سال ۱۳۷۸ دوباره با فیلم "بوی کافور، عطر یاس" به سینما برگشت و بعد از آن هر چند سال یک‌بار فیلم ساخته است. دو فیلم آخرش "دلم می‌خواد" (محصول ۱۳۶۲) و "حکایت دریا" (محصول ۱۳۹۵) که این دومی به تازگی اکران اینترنتی شده است هیچ کدام چنگی به دل نمی‌زدند.

ترجمه‌ی کتاب "فیلم ساختن" نوشته‌ی سیدنی لومت هم از کارهای اخیر فرمان‌آراست. به هر حال او از چهره‌های مهم و برجسته‌ی فرهنگی ایران است.

۶. ناصر تقوایی

فیلمسازی که دلمان برای فیلم ساختنش واقعا تنگ شده است. تقوایی کم فیلم ساخته اما فیلم بد در کارنامه‌اش ندارد و از این لحاظ در میان کارگردانان نسل اولی منحصر به فرد است. او متولد ۱۳۲۰ در آبادان است. پیش از آن که به سینما بیاید در تلویزیون مشغول به کار شد که سریال محبوب "دایی جان ناپلئون" یکی از بهترین سریال‌های تاریخ تلویزیون محصول همان سال‌هاست.

ناصر تقوایی به عنوان مستندساز کارنامه‌ی طولانی‌تری دارد تا کارگردان فیلم‌های داستانی. اولین فیلم مستندش را سال ۱۳۴۶ ساخت.

ناصر تقوایی عاشق ادبیات است و عجیب نیست که اولین فیلم سینمایی‌اش یعنی "آرامش در حضور دیگران" اقتباس از داستانی نوشته‌ی غلامحسین ساعدی بود. فیلمی که برنده‌ی جایزه‌ی شیر نقره‌ای ونیز شد و چهره‌های ادبی ایران مثل محمدعلی سپانلو و منوچهر آتشی هم در آن جلوی دوربین رفتند. "صادق کرده" و "نفرین" دو فیلم دیگری هستند که پیش از انقلاب ساخت.

بعد از انقلاب سال ۱۳۶۵ ناصر تقوایی از روی داستان "داشتن و نداشتن" ارنست همینگوی یک اقتباس درجه یک در "ناخدا خورشید" ارائه داد. او توانسته بود فیلم را کاملا بومی کند.

آخرین فیلم تقوایی "کاغذ بی خط" سال ۱۳۸۰ ساخته شد. بعد از آن دیگر هیچ‌وقت فرصت فیلمسازی برای تقوایی فراهم نشد. بارها تا مرحله‌ی پیش تولید هم رفت اما هر بار کار بیشتر به دلایل مالی متوقف شد.

ناصر تقوایی این روزها در زمینه‌ی فیلمنامه‌نویسی شاگردانی را تربیت می‌کند که شاید اگر شانس آن‌ها بهتر باشد بتوانند فیلمسازهای خوب آینده از کار دربیایند.

۷. امیر نادری

امیر نادری متولد خرداد ۱۳۲۴ در آبادان از آن فیلمسازهای ویژه‌ی سینمای ایران است که متاسفانه مدت‌های جلای وطن کرده. فیلم‌های کمی در ایران ساخت اما تقریبا همه‌شان تاثیرگذار از کار درآمدند و نامش را به عنوان یکی از مهم‌ترین فیلمسازان موج نوی سینمای ایران تثبیت کرد.

نادری از آن فیلمسازان خودآموخته است که از کودکی در سالن‌های سینما می‌چرخید و با فیلم دیدن و خواندن مطبوعات سینمایی فیلمسازی را یاد گرفت. سال ۱۳۵۰ نادری اولین فیلمش را به نام "خداحافظ رفیق" ساخت. فیلمی تراژیک که در قیاس با نمونه‌های آن سال‌ها اثری جالب توجه محسوب می‌شود. ترانه‌ی مشهور "جمعه" فرهاد هم برای این فیلم ساخته شد.

قبل از انقلاب آثار شاخص "تنگسیر"، "تنگنا" و "سازدهنی" را هم ساخت و در اوایل دهه‌ی شصت با ساخت شاهکار "دونده" و فیلم "آب، باد، خاک" به عنوان یک فیلمساز ماندگار در سینمای ایران ثبت شد. نادری بعد از آن نتوانست برای فیلم‌هایش سرمایه پیدا کند و اواخر دهه‌ی شصت به آمریکا رفت و هنوز هم در نیویورک اقامت دارد.

خوشبختانه در آمریکا هم فیلمسازی را رها نکرد و از دهه‌ی نود با فیلم "منهتن از روی شماره" اولین فیلمش را در خارج از کشور ساخت. فیلم "کوه" امیر نادری محصول ۲۰۱۶ سال گذشته در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمد.

آخرین فیلم امیر نادری "فانوس جادویی" است که سال ۲۰۱۸ ساخته شد. نادری شیوه‌ی منحصر به فردی در فیلمسازی دارد. او سر صحنه همه چیز را به واقعی‌ترین شکل ممکن تجربه می‌کند. شیوه‌ای که البته ممکن است برای همکاران و به خصوص بازیگران کارهایش طاقتفرسا باشد.

۸. سیروس الوند

سیروس الوند سال ۱۳۲۹ در تهران متولد شد. برعکس بقیه‌ی فیلمسازان این فهرست که همگی از سینماگران موج نوی سینمای ایران بودند او کارگردانی است که به سینمای جریان اصلی تعلق دارد. اول به عنوان منتقد و نویسنده‌ی سینمایی کارش را شروع کرد و سال ۱۳۵۴ اولین فیلم سینمایی‌اش را ساخت. مهم‌ترین فیلم سینمایی‌ قبل از انقلابش "فریاد زیر آب" محصول ۱۳۵۶ است که دو خواننده‌ی مطرح پاپ آن سال‌ها در آن بازی می‌کردند.

بعد از انقلاب با فیلم "نفس بریده" کار در سینما را ادامه داد ولی تنها فیلم این سال‌هایش که مورد توجه قرار گرفت "یک‌بار برای همیشه" بود که اوایل دهه‌ی هفتاد آن را ساخت. "چهره" (محصول ۱۳۷۴) هم با استقبال نسبی منتقدان روبه‌رو شد.

آخرین فیلمی که از او در جشنواره به نمایش درآمد "این سیب هم برای تو" (محصول ۱۳۹۳) بود که تبدیل به یک کمدی ناخواسته شده بود. الوند دو سالی است که فیلم دیگری ساخته به نام "آن جا همان ساعت" که پرویز پرستویی و دختر خود الوند ماهور الوند در آن بازی می‌کنند اما متاسفانه آخرین فیلم الوند فرصت اکران پیدا نکرده و حامی چندانی هم ندارد. الوند هم از آن‌هایی است که همیشه خودش را در سینما فعال نگه می‌دارد. 


منبع: دیجی‌مگ
نویسنده: صوفیا نصرالهی