فلاحت‌پيشه: اگر مسوولان مانند قبل مي‌گفتند مردم كاملا در قرنطينه بمانند، هنرمندان تئاتر هم تمكين مي‌كردند، اما اتفاق ديگري رخ داد: مردم در اتوبوس‌ها، متروها و بازارهاي شهر به‌ حال خود رها شده‌اند و در مقابل مي‌بينيم يا مي‌شنويم گروهي بابت فعاليت‌هاي ورزشي، حضور در سالن‌هاي تئاتر و سينماها اظهار نگراني مي‌كنند.

پایگاه خبری تئاتر: چندي پيش در خبرها خوانديم كه يكي از سالن‌هاي تئاتر روباز در انگلستان سرانجام قفل قرنطينه شكسته و به هنرمندان و مردم اجازه داده تا با حفظ اصول ايمني و رعايت قواعد جديد بار ديگر به اجتماع كوچك‌ خود سامان دهند. اين خبر در حالي منتشر شد كه همچنان از آغاز فعاليت مجدد سالن‌هاي مسقف در ديگر كشورهاي اروپايي خبر چنداني در دست نيست.

در ادامه بازگشايي اماكن هنري در انگلستان، بي‌بي‌سي خبر داده كه «سالن‌هاي تئاتر و موسيقي مي‌توانند با رعايت فاصله‌گذاري اجتماعي در ماه آگوست (مرداد و شهريور) آغاز به كار كنند» اما نكته اينجاست كه سالن‌هاي تئاتر و سينما در ايران حتي پيش از اينها مجوز بازگشايي دريافت كردند؛ آن‌ هم در شرايطي كه كشور همچنان با آمار سه رقمي فوتي‌ بر اثر ابتلا به كوويد19 دست و پنجه نرم مي‌كند و رييس‌جمهور نيز در اظهارنظري بر اين نكته انگشت تاكيد گذاشته كه درگيري با ويروس احتمالا تا شش ماه آينده نيز ادامه پيدا خواهد كرد.

در اين احوال بعضي سالن‌هاي دولتي و غيردولتي و همچنين گروه‌هاي نمايشي با طرح استدلال‌هايي دست به كار شده‌اند، نمايش‌هايي روي صحنه آمده و در مقابل عده‌اي هم به دلايل روشن قيد اجراي نمايش را زده‌اند. موضوعي كه به اختلاف نظر بين فعالان تئاتر دامن زده است، اختلاف نظري با رنگ‌وبوي اخلاقي مبني بر اينكه در وضعيتي چنين خطير «چه عاملي دعوت از مردم و عوامل اجرا براي حضور در خيابان‌، اماكن عمومي پرخطر و در يك كلام اجراي نمايش را توجيه مي‌كند؟» اين پرسش را با چند تن از هنرمنداني كه اين روزها نمايش روي صحنه آورده‌اند در ميان گذاشته‌ايم، بلكه از اين رهگذر دقيق‌تر در جريان استدلال‌‌ آنها كه خودشان هم در معرض خطرند، قرار بگيريم. در سوي ديگر پرسيده‌ايم «مواجهه با مخاطب چگونه تجربه‌اي براي آنها و عوامل اجرايي رقم زده است؟» پاسخ آرش فلاحت‌پيشه، مصطفي كوشكي، صدرا صباحي، رضا بهرامي و سعيد رسولي به اين دو پرسش را در ادامه مي‌خوانيد.

 

تئاتر شغل ما است؛ بدون حمايت

آرش فلاحت‌پيشه از بازيگران با تجربه تئاتر تصميم گرفت امسال كارگرداني را هم تجربه كند. او كه نمايش «پنهان‌خانه پنج‌در» را بعد از ماه‌ها تمرين در مركز تئاتر مولوي روي صحنه برد و البته از گزند شرايط كرونايي و مشكلات حضور تماشاگر در سالن بي‌امان نماند، دلايل تصميم به اجرا در چنين شرايطي را اين‌گونه بازگو مي‌كند: «با توجه به فضايي كه طي ماه‌هاي اخير به وجود آمد، اعتماد عمومي سلب شده و نگراني‌ها دوچندان. به خصوص با اطلاعات ضدونقيضي كه بيان مي‌شود؛ مثلا مي‌گويند فقط در فضاي بسته مراقب باشيد و بابت حضور در فضاي باز نگراني چنداني وجود ندارد.»

فلاحت‌پيشه در عين ‌حال به اين نكته اشاره دارد كه اگر مسوولان مانند قبل مي‌گفتند مردم كاملا در قرنطينه بمانند، همه اقشار از جمله هنرمندان تئاتر قطعا مثل چهارماه ابتدايي سال تمكين مي‌كردند، اما به گفته او اتفاق ديگري رخ داد: «واقعيت اين است كه شاهد اتفاق ديگري هستيم، اينكه تمام مردم در اتوبوس‌ها، متروها و بازارهاي شهر به‌ حال خود رها شده‌اند و در مقابل مي‌بينيم يا مي‌شنويم گروهي بابت فعاليت‌هاي ورزشي، حضور در سالن‌هاي تئاتر و سينماها اظهار نگراني مي‌كنند. اگر تمام مراكز تعطيل مي‌شد و حمايتي وجود داشت اين قابل پذيرش بود، اما وقتي تمام كسب و كارها به راه است و مردم در خيابان حضور دارند ما هم نمي‌توانيم بيكار بمانيم. اين شغلي است كه بايد به آن بپردازيم.»

اين كارگردان تئاتر همچنين مي‌گويد: اضطراب مردم و عدم اعتماد آنها «وظيفه ما – گروه‌ها- را دوچندان كرد كه اطمينان از دست رفته را با نشان دادن رعايت پروتكل‌هاي بهداشتي بار ديگر جلب كنيم». به نظر فلاحت‌پيشه از اين مرحله به بعد «اين ديگر كيفيت نمايش و ذات اثر روي صحنه است كه موجب استقبال مخاطب مي‌شود». اين هنرمند با اشاره به دوراني كه «در پايتخت سالن‌هاي زيادي وجود نداشت» و «تماشاگران تئاتر مشخص بودند» شيوع كرونا را همچون وسيله‌اي دانست براي رجعت دوباره به آن روزگار؛ «آن زمان آدم‌هاي مرفه براي تفنن و عكس گرفتن با بازيگر به سالن تئاتر نمي‌آمدند». فلاحت‌پيشه در نهايت معتقد است: «از آنجا كه در كشور ما سازوكاري براي حمايت از تئاتر وجود ندارد، خانه‌نشيني هنرمندان مساوي است با بيكاري و فراموش شدن اين هنر»، همچنين جايگزيني پديده‌هايي به گفته او «عجيب و غريب، مانند تئاتر آنلاين» با اجراي نمايش در فضاهاي عمومي غيرمجازي.

 

يك بام و دو هواي مديريت فرهنگي

حسين مسافرآستانه نيز از جمله هنرمندان و مديران تئاتري بود كه با اظهارات محافظه‌كارانه به مخالفت با تعطيلي سالن‌ها و نمايش‌ها برخاست. او روز 22 تيرماه با خبرگزاري ايسنا به گفت‌وگو پرداخت كه با تيتر «تسليم كرونا نشويم» روي خروجي قرار گرفت. «بايد خود را با اين وضعيت تطبيق دهيم و هر جا احساس خطر كرديم، كار را متوقف كنيم تا شرايط بهتر شود ولي درست نيست تعطيلي صددرصدي تئاتر را دامن بزنيم. بايد جوري عمل كنيم كه كرونا بر ما چيره نشود، بلكه ما بر آن غلبه كنيم.»

اين اظهارات در شرايطي بيان شد كه دو سالن (ناظرزاده و سمندريان) تماشاخانه ايرانشهر از ابتداي سال تعطيلند و حسين مسافرآستانه به عنوان دبير شوراي سياستگذاري‌ همين مجموعه فرهنگي مشغول به كار است. چهارم تيرماه او در گفت‌وگو با خبرگزاري مهر، «عدم تمايل گروه‌ها» را دليل اصلي اين تعطيلي عنوان مي‌كند: «به گروه‌ها حق مي‌دهيم با شرايط فعلي و با توجه به اينكه به لحاظ اقتصادي متضرر مي‌شوند تمايلي به اجراي آثارشان نداشته باشند. با توجه به اينكه هيچ گروهي اعلام آمادگي براي اجرا در تير و مرداد نكرد، تعطيلي تماشاخانه ايرانشهر حداقل تا ۲ ماه ديگر ادامه خواهد داشت.» مسافرآستانه در اظهارنظر ديگري به تاريخ 18 مردادماه در گفت‌وگو با خبرگزاري ايرنا بر همين نظر تاكيد كرده است: «ميزباني سالن‌هاي نمايشي با ظرفيت ۵۰درصد و از سوي ديگر عدم اقبال شايسته و بايسته مخاطبان به دليل موج ويروس كرونا كه كماكان در كشور جولان مي‌دهد باعث شده تا كمتر گروهي حاضر به پذيرش سرمايه‌گذاري براي توليد و اجراي عمومي آثار نمايشي با شرايط اقتصادي امروز باشد.»

 

هر طور شده بايد برگزار شود!

در ميانه اظهارنظرهايي از اين دست و سكوت ممتد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان بازوي عملياتي و اجرايي دولت در رسيدگي به هنرمندان آسيب‌‌ديده در نتيجه ماه‌ها تعطيلي سالن‌هاي نمايشي، روز گذشته گفت‌وگويي روي خروجي خبرگزاري مهر قرار گرفت كه جمله‌هاي آشناي اين روزهاي چهره‌هاي سياسي را ‌بين نمايشي‌ها احضار كرد. «ابراهيم گله‌دارزاده، مديرعامل انجمن تعزيه ايرانيان تاكيد كرد نبايد برگزاري مجالس تعزيه در ايام محرم متوقف شود و مي‌توان با حفظ پروتكل‌هاي بهداشتي نمايش‌هاي آييني را اجرا كرد.»

يك روز پيش از اين اما مرتضي صفاريان، از تعزيه‌خوانان قديمي اعلام كرد پس از 80 سال اجرا، امسال به دليل شيوع ويروس كوويد19 تصميمي سخت گرفته و قصد دارد در خانه بماند. «قرار بود امسال در سبزوار اجرا داشته باشيم كه باني مراسم ما گفت، اگر شما نياييد ما هم برنامه‌اي نداريم چون نمي‌توان جمعيت را كنترل كرد. ضمن اينكه علاوه بر گرفتن مجوز نگران اين هم بوديم كه حتي يك نفر در ميان جمعيت به كرونا مبتلا شود.»

 

جامعه دغدغه‌هاي جدي‌تر از كرونا دارد

مصطفي كوشكي، در سالن «تئاتر مستقل تهران» همزمان مديريت يك مجموعه هنري و فعاليت به عنوان كارگردان را تجربه مي‌كند. او چندي پيش نمايش «كوريولانوس» را براي بار دوم روي صحنه آورد تا از معدود كارگرداناني باشد كه در برابر وضعيت كرونايي قصد عقب‌نشيني ندارند. كوشكي مواجهه گروه با مخاطب در اين اوضاع را چنين شرح مي‌دهد: «حساسيتي كه براي كارهاي گروهي همچنان وجود دارد موجب مي‌شود در وهله اول يك تصميم بسيار سخت بگيريم. به همين دليل هم قضيه را در گروه به مشورت گذاشتيم و از هدف‌مان گفتيم. لازم بود همه گروه با اين هدف موافق باشند، اجباري هم بر حضور وجود نداشت. بعدا مواجهه با تماشاگر بسيار جالب بود چون اصلا انتظار نداشتيم در اين فضاي تبليغي استقبال چنداني صورت گيرد، ولي ماجرا برخلاف انتظار ما خيلي بهتر از دور اول اجراها پيش رفت.»

اين بازيگر و كارگردان تئاتر مي‌گويد: «در وضعيتي قرار داريم كه انگار هيچ فكر يا تصميمي براي مهار بيماري وجود ندارد و همين موجب مي‌شود پيش از هر چيز به بهداشت فردي و ادامه حيات فكر كنيم.» و در ادامه تاكيد دارد كه زنده ماندن به‌ تنهايي نبايد دليل چشم‌پوشي از واقعيت شرايط سياسي-اجتماعي در حال تغيير باشد: «درست است كه با شرايط بيماري مواجه هستيم، اين‌طور كه انگار همه حواس‌مان بايد به بيماري باشد، ولي من فكر مي‌كنم اين‌طور نيست و چيزهاي مهم‌تري هم وجود دارد. ما دغدغه‌هاي بسيار جدي‌تر سياسي-اجتماعي داريم، جامعه در حال پوست‌اندازي است و به همين دليل معتقدم تئاتر بايد سهم خودش را در وضعيت كنوني ايفا كند.»

 

حال مردم خوب نيست

رضا بهرامي كه اين روزها نمايش «جواديه (بيست‌متري)» را در سالن قشقايي مجموعه تئاترشهر به صحنه برده، مي‌گويد: «با اينكه تازه چند روز از شروع اجراها گذشته، برخلاف آنچه درخصوص شيوع ويروس كرونا و دوري مخاطب از سالن‌هاي تئاتر تبليغ مي‌شود، شاهد استقبال هستيم و مي‌بينيم همچنان تماشاگران مشتاق تماشاي نمايش وجود دارد. گروه هم با دو مساله مواجه بود؛ اينكه آماده بوديم حتي براي يك تماشاگر هم اجرا كنيم و سوي ديگر شايد40 تماشاگر هم مي‌آمد. چيزي كه براي گروه ما اهميت داشت، خلق نمايش و آوردنش روي صحنه بود.»

اين كارگردان معتقد است: «انسان اگر بتواند در شرايط سخت كار كند برنده است، وگرنه پيشبرد امور در روزهاي معمول و وضعيت عادي كاري است كه از همه برمي‌آيد.» چيزي كه در اظهاراتش به «شركت در آزمون» تشبيه مي‌كند. «وقتي شما بين 900 نفر ديگر سربلند باشيد و از آزمون پيروز خارج شويد. در اين مدت فكر مي‌كردم چرا بزرگان ما فكري براي زنده ماندن تئاتر ندارند. اگر تئاتر شغل است و صنف دارد پس چرا بزرگ‌ترها عقب‌نشيني مي‌كنند و راهكار ارايه نمي‌دهند.»

او در جايي از اظهاراتش اين‌طور استدلال مي‌كند كه حتي اگر بازيگران گروه ناچار باشند روي صحنه زياد به يكديگر نزديك‌ شوند -پروتكل‌ها رعايت نشود- درنهايت اجراي تئاتر است كه بايد زنده بماند. «البته نمايش من تك پرسوناژ است و به همين دليل خطري متوجه بازيگر نيست» بهرامي اظهار اميدواري مي‌كند كه اين تجربه موجب شود «بزرگ‌ترها هم به تئاتر به عنوان شغلي نگاه كنند كه كركره‌اش هرگز نبايد كامل بسته باشد.» به گفته او، «حال جامعه به دليل شيوع بيماري و مسائل اقتصادي خوب نيست. بخشي از تفكر و كار ما ايجاب مي‌كند نگراني و استرس را از مردم دور كنيم. شايد توجيه اجراي نمايش «جواديه» در اين روزگار همين تلنگر به مديراني باشد كه با خطاهايي گذشته خوب را گرفتند و يك زندگي رنگي پوشالي بدون امنيت رواني تحويل دادند.»

 

لذتي تجربه كرده‌ايم كه مپرس

در اين بين كارگردانان تازه‌نفس هم با ايده‎‌هاي خاص خود پيش مي‌روند. بسياري از آنها همچنان پشت سد سالن‌هاي دولتي و هزينه‌هاي گزاف سالن‌هاي خصوصي مي‌مانند و به همين دليل از دست دادن نوبت اجرا، بعضا به معناي يك‌سال ماندن پشت درهاي بسته است. اما آيا اين موضوع دليل موجهي براي رويارويي با خطر جاني است؟ صدرا صباحي، كارگردان جواني كه اين روزها نمايش «اسطرلاب» را در مركز تئاتر مولوي روي صحنه دارد مواجهه گروه با تماشاگران را «خالص‌تر از گذشته» مي‌داند. «اين روزها فكر مي‌كنم افرادي كه وقتي در جريان جنگ جهاني كار هنري مي‌كردند چه حالي داشتند، به همين دليل ارتباط با تماشاگرِ قطعا كمتر، خلوص بيشتري دارد. وقتي حتي خريد از سوپرماركت هم خطر دارد چطور يك نفر تصميم مي‌گيرد نمايش تماشا كند. اين مخاطب براي من بسيار ارجمند و محترم است.»

صباحي نام اين تماشاگران را «مخاطب خالص» مي‌گذارد كه در شرايط سخت جامعه و مشكلات اقتصادي مواجه شدن با اتفاق هنري را انتخاب مي‌كند. «مقداري از عطشي كه من براي اجرا داشتم در بازيگران هم وجود داشت. دليل اين امر هم كاملا روشن است؛ چون با زيست ما ارتباط مستقيم دارد. اگر كار نكنيم انگار زندگي‌مان مخدوش مي‌شود. ما معتقديم هنر و تئاتر راه خودش را پيدا مي‌كند، مگر در دوران طاعون و جنگ جهاني تئاتر نداشتيم؟ اصلا اگر اين كار را انجام ندهيم چه كار كنيم؟»

او رعايت موارد ايمني را تنها ابزار عبور از بحران به وجود آمده مي‌داند و همزمان معتقد است تئاتر هر طور شده بايد روي صحنه باشد. «لذتي را تجربه كرده‌ايم كه متاسفانه يا خوشبختانه دست كشيدن از آن دشوار است. اهميت و كاركرد تئاتر در جامعه هم چنان حياتي است كه گرچه به صورت ايده‌آل وجود ندارد، ولي من سعي دارم چرخ دنده خودم را بچرخانم. انتخاب اين رشته در عين حال ارتباطي با نگاه‌هاي ايد‌ه‌آليستي دارد كه چندان قابل ذكر نيست.»

درنهايت اين‌طور به نظر مي‌رسد كه با تركيبي از جهان‌بيني‌هاي متضاد، شامل دغدغه‌هاي شغلي و معيشتي، نگاه‌هاي مومنانه به هنر و تومان درنظر گرفتن يك رسالت خاص براي اين هنر در جامعه كنوني مواجه هستيم. امري كه حتي اگر در مواردي قابل بحث و بررسي باشد، ظاهرا بين طيف وسيعي از گروه‌ها، هنرمندان، مديران و تماشاگراني كه تجمع‌شان مقابل سالن‌هاي نمايش در روزهاي پيشاكرونا عبور مردم و خودروها را دشوار مي‌كرد، خريدار چنداني ندارد. بررسي دلايل بروز چنين واكنشي نيز به فضاي جداگانه نياز دارد.


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: بابك احمدی