كیوان مهرگان: تابستان سال 97، عزیزی از من خواست یك كلیپ پنج دقیقه‌ای از استاد محمدرضا شجریان برای مراسمی كه هفته بعدش قرار بود برگزار شود، تهیه كنم. آن پنج دقیقه شد 129 دقیقه و آن هفته بعد، شد سه سال بعد.

پایگاه خبری تئاتر: به تازگی مستندی تحت عنوان «سیاوش در آتش» به كارگردانی كیوان مهرگان ساخته شده كه با تمركز بر زندگی و زمانه هنری محمدرضا شجریان، تحولات موسیقی و شعر فارسی را در بستر تاریخ اجتماعی ایران روایت می‌كند. كارگردان دیدگاه‌های متخصصانِ حوزه موسیقی، شعر، جامعه‌شناسی و شاهدان تاریخی حوادث را گردآوری كرده و به روایت یافته‌هایش در این اثر پرداخته است. تجربه ثابت كرده مستندهایی كه به حیات و اندیشه‌های افراد مشهور می‌پردازند جذابیت زیادی برای مردم دارند و پرداختن به ابعاد گفته نشده زندگی آنها با استقبال مخاطب همراه می‌شود حال آنكه موضوع مستند «سیاوش در آتش» هنرمند مردمی چون شجریان است كه امكان نزدیك شدن تماشاگران به او بیشتر و بیشتر فراهم است. خاصه آنكه تعدادی از چهره‌های سرشناس موسیقی، سیاست و فرهنگ به عنوان شاهدان تاریخی، وقایع، خاطرات و نگاه خود را از این استاد موسیقی روایت می‌كنند.

با كیوان مهرگان درباره چگونگی ساخته شدن این فیلم مستند گفت‌وگویی انجام دادیم كه پیش روی شماست:


با درنظر گرفتن این نكته كه شما ساخت مستندهایی را در حوزه‌های مختلف برعهده داشتید و هم با اشاره به این نكته كه پرداختن به ابعاد هنری استاد شجریان مدنظر بسیاری از فیلمسازان است و از این حیث خیلی‌ها علاقه‌مند هستند به این سوژه نزدیك شوند، برای‌مان توضیح دهید انتخاب شجریان به عنوان ساخت سوژه مستند چگونه اتفاق افتاد؟

به خاطر شرایط جنگ و فقدان امكانات كافی برای دسترسی به نوار كاست و دستگاه پخش، امكان اینكه شنونده حرفه‌ای صدای استاد محمدرضا شجریان باشم، وجود نداشت. جز ربنا كه در ماه رمضان پخش می‌شد و چند اثری كه صداوسیما به مناسبت‌های مختلف پخش می‌كرد، با دیگر آثار استاد آشنا نبودم. دهه هفتاد و بعد از شروع تغییر در فضای جامعه، اولین آلبومی كه از استاد شنیدم، «شب، سكوت، كویر» بود و از اینجا به بعد استاد شجریان برایم نه یك آوازه‌خوان كه هنرمندی در شمار بزرگان فرهنگ ایران شد.

از سال 90 كه وارد حیطه فیلمسازی شدم، یكی از كسانی كه مشتاق بودم درباره او فیلم بسازم آقای شجریان بود اما چه كنم كه شجریان كوه دماوند و من طفلی نوپا. نزدیك شدن به شجریان به اندازه نزدیك شدن به خورشید می‌توانست برایم خطرناك باشد.

باید به گذشت زمان، فرصت می‌دادم؛ این شعله‌ای كه در دلم سوسو می‌زد زمان نیاز داشت تا آتشی شود كه مرا به تكاپو بیندازد و بیش از دو سال در جست‌وجوی شجریان به هر جایی كه نیاز بود سر بزنم.

تابستان سال 97، عزیزی از من خواست یك كلیپ پنج دقیقه‌ای از استاد محمدرضا شجریان برای مراسمی كه هفته بعدش قرار بود برگزار شود، تهیه كنم. آن پنج دقیقه شد 129 دقیقه و آن هفته بعد، شد سه سال بعد.

یعنی رویكردتان جامعه‌شناختی است؟

دقیقا! تلاش كردم كه ابعاد جامعه‌شناختی شخصیت شجریان را بكاوم. كوشیدم او را فراتر از هنرش ببینم. تلاش فیلم بر این است كه نسبت شجریان و جامعه را كشف كند. شجریان در 80 سال عمر گرانقدر خود سمت درست تاریخ ایستاده؟ چگونه به این جامعه با همه پیچیدگی‌هایش نگاه كرده و چگونه نسبت خودش را مشخص كرده است؟ آیا قصور و تقصیری داشته؟ كم گذاشته؟ تند رفته؟ بی‌تفاوت بوده؟ شما در مستند «سیاوش در آتش» پاسخ این پرسش‌ها را خواهید یافت.

آیا ساخت این فیلم مستند به سفارش نزدیكان آقای شجریان بود؟

خیر. اگر شجریان را بخواهیم یك اثر تاریخی ببینیم، شبیه كدام یك از بناهای تاریخی ماست؟ من فكر می‌كنم شكوه و عظمت میدان نقش جهان را دارد. وقتی شجریان به چنین منزلتی می‌رسد تبدیل به سرمایه عمومی می‌شود. میدان نقش جهان متعلق به همه مردم ایران است حتی بیشتر یك میراث جهانی است، فیلم به زندگی شخصی استاد به هیچ عنوان ورود نكرده است. مستند «سیاوش در آتش» مستندی درباره شجریان و جامعه است. شجریان بیرون از خانواده و شجریانی فراتر از زندگی شخصی؛ شجریانی در دل آتش‌هایی كه این كشور از سر گذرانده است.

برای تامین هزینه این فیلم چه كردید؟ كمك مالی گرفتید؟

به هیچ‌وجه. در تامین هزینه این فیلم حاضر نشدم كمك شخصی یا نهاد دولتی استفاده كنم تا فیلم درباره استاد محمدرضا شجریان وامدار كسی نباشد. تمام بودجه این فیلم با هزینه شخصی تامین شده است. الان هم هیچ توقع مالی ندارم. دنبال كسب شهرت هم نیستم. زمانی كه استاد فوت كردند، مراحل فنی فیلم به پایان رسیده بود، اگر به دنبال شهرت یا منفعت مالی بودم آن زمان می‌توانستم مستند را به شبكه‌های مختلف بفروشم اما صبر كردم. چون فیلمسازم، سوالی داشتم، جوابی یافته‌ام و فیلم محصول جست‌وجو برای یافتن پاسخ این سوال است.

آقای مهرگان به این نكته دقت كنید كه در سال‌های اخیر ما با انبوهی از فیلم‌های مستندی مواجه هستیم كه بیشتر به گزارش ژورنالیستی شباهت دارد. دوربین مقابل افراد شناخته شده قرار می‌دهند و آنها هم در وصف سوژه موردنظر حرف می‌زنند (فارغ از اینكه مستند بحث‌برانگیز می‌شود یا خیر) به عبارتی فیلم عاری از هر گونه لحظات بصری و هنری است.

مستند، مستند مصاحبه‌محور است، اما استشهادی نیست. این مستند یك مستند تحلیلی است. تعریف و تمجیدی مطرح نمی‌شود. جشن‌نامه برای آقای شجریان درست نكرده‌ایم. من امیدوارم این ویروس منحوس برود و همه امكان تماشای فیلم را داشته باشند. در آن صورت بهتر از این پاسخ من، به ابعاد تحلیلی فیلم پی می‌برید.

برای عرضه آن چه برنامه‌ای دارید؟

فیلم تمام شده است. همه كارهای آن انجام شده است. در نخستین گام فرم حضور در جشنواره فیلم جهانی را پر كرده‌ایم. فیلم را به جشنواره می‌فرستیم. امیدوارم امكان اكران آن فراهم شود. من فیلم را به جشنواره سینما حقیقت و فجر ندادم چون دوست دارم فیلم را روی پرده با تماشاگران ببینم. از زمانی ‌كه اعلام شد جشنواره جهانی فجر به صورت فیزیكی برگزار می‌شود، مشتاق شدم كه فیلم در این فستیوال شركت كند. بعد از آن فیلم را در فستیوال‌های محتلف شركت می‌دهیم. امیدوارم تماشاگران از ماحصل كار تیم ما در ساخت این فیلم راضی باشند. اگر هم فیلم راضی‌كننده نبود مرا ببخشند. بضاعت من اگرچه اندك است همه بضاعتم را گذاشتم وسط. در ساخت این فیلم كم‌فروشی نكرده‌ام. بارها زمین خوردم و بلند شدم. بارها با در بسته روبه‌رو شدم. بارها رانده شدم اما درنهایت ساختمش. این مهم بود.

 

برای مشاهده دیگر اخبار سینما اینجا کلیک کنید

برای مشاهده دیگر اخبار تئاتر اینجا کلیک کنید


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: تینا جلالی