با وجود اینكه تلاش كاتا وبر و كورنل موندروتسو در فیلم «تكه‌های یك زن» برای ایجاد ارتباط نزدیك تماشاگر و مارتا تحسین‌برانگیز است، اما این محصول هزار رنگ نمونه روشنی است از تكثیر روایت‌های جعلی درباره حقوق زنان كه نه تنها خواسته «مادران مجرد» را بی‌ارزش نشان می‌دهد، بلكه زمینه لازم برای مستعمل ساختن روایت‌های نوین و زیست اجتماعی شخصیتی مثل مارتا را فراهم می‌سازد.

پایگاه خبری تئاتر: فیلم «تكه‌های یك زن» مقابله بی‌انتهای دو نوع نگرش در مورد «پایان جهان» را یادآور می‌شود و در این میان گویی تفكر توتالیتر نازیسم درباره تولدی باشكوه قرار است سویه‌های كنایه‌آمیز فیلمنامه را صورت دهد كه گویی همخوانی نزدیكی با سرگذشت كاتا وبر دارد؛ زندگی دشواری كه یك قدرت نظامی خودكامه با تفكیك رنگ و نژاد آدمیان، در قلعه‌ای آتشین و جهنمی فراهم ساخت. با تفاوتی اندك، آنچه این نگرش ضدانسانی را به آشوبی جهانی تبدیل كرد، ادامه اندیشه‌های قرون وسطایی در باب تكوین عالم بود

در دستگاه فكری هیتلر و همراهانش برای وقوع پالایشی شگرف و دستیابی به جهانی نو، شیفتگانِ پیشوا باید دوره‌ای از رنج و سختی را سپری می‌كردند.

نقد فیلم تکه های یک زن

اگر چه این دوران ممكن بود دهشتناك و آزار‌دهنده باشد و كوره‌های آتشین برای نابودی زنان و مردان و كودكان برافروخته شود و سیاهی جنگ، فرماندهانِ نظامی را به سر حد جنون برساند، اما جهانی پاك و زمینی بهشتی در انتظار برگزیدگان بود كه دیر یا زود دوران دوزخین جنگ را در بهاری دل‌انگیز می‌پوشاند. در گذار از این تفكر خودكامه، سده بیستم نوعی تاریخ اخلاقی مبتنی بر نیست‌انگاری را برگزید

این واكنش جبری، چالش دیرپای دو تفكر متفاوت نسبت به پوست‌اندازی جهان و شكفتن در كالبدی تازه را دوباره زنده كرد. رویكرد نخستین، آمیخته با نگاهی ماورایی به هستی، نابودی زمین را ابتدای راه تبلوری روح‌افزا می‌پنداشت. در مقابل، نسخه‌ای به ظاهر تازه اما به مراتب سنتی‌تر ارایه شد كه «بازگشت به اصل و ریشه» را در قالبی وجودشناسانه عرضه كرد. این رویكرد به تصور جدایی از هر گونه تفكر ارتجاعی، جهان غرب را در آستانه پذیرش یك هم‌اندیشی بدیع در دگرگونی سرنوشت انسان می‌پنداشت. به همین دلیل ریخت اجتماعی مستعمرات اروپا (مناطقی كه گرایش به آیین و طبیعت در زیست اجتماعی‌شان امری عادی است)، همواره قرون وسطایی خوانده می‌شود و در مقابل، كیفیت نگرش متفكرین حوزه اسطوره‌شناسی در غرب با پیش كشیدن گزاره‌هایی همچون «انهدام زبان و بیان هنری» و «دستیابی به جوهر باروری و شكوفایی ماده»، به عنوان جایگزینی برای رهایی از دوزخ دنیا و استقلال آدمی ستایش می‌شود. آنچه در اندیشه جمعی ادوار سنتی این بحران وجود دارد، در مراتب مختلف نظریه‌پردازی و همین‌طور رفتار خونخواهانه حكومت‌های فاشیستی به خوبی دیده می‌شود و نقطه ابهامی ندارد اما در مورد ساختمان فكری نوین، سرگشتگی و تناقض بسیاری دیده می‌شود كه فیلم «تكه‌های یك زن» و سوءتفاهم فرهنگی كورنل موندروتسو، این آشفتگی را به خوبی نشان می‌دهد.

بیشتر بخوانید

نقد فيلم «يك روز سفيد سفيد» ساخته هلنور پالماسون / يك روز سفيد سفيد، هميشه خاكستری است

درباره «متاسفيم جا ماندی» به كارگردانی كن لوچ / در اسارت ماشينيسم و اضمحلال طبقه كارگر

نگاهی به فيلم «درباره بی‌كرانگی» ساخته روی اندرسون / رويای فراموش‌شده‌ پرواز

نگاهی به فيلم«مرگ در وِنيز»/ همپوشانی گوستاو منحرف و ويروس كشنده

 مارتا و شان در انتظار تولد فرزندشان ساعات دشواری را سپری می‌كنند. مارتا اصرار دارد كه نوزاد باید در خانه متولد شود. قابله امروزی، تمام تلاش خود را برای یك زایمان سالم به كار می‌بندد. اما انتظار تماشاگر، مارتا، شان و قابله به ناامیدی ختم می‌شود. رابطه میان شان و مارتا در مواجهه با مرگ ناگهانی نوزاد پایان می‌پذیرد. مارتا در مواجهه با خواسته مادرش قواعد دادگاه را دگرگون می‌كند و آفریننده خطاكار را می‌بخشد. تنهایی مارتا و سلوك جعلی او با گرایش به بارور كردن هسته‌های سیب و یك تولد مبتنی به «بازگشت به اصل و ریشه» پایان می‌پذیرد. وقتی بومیان مناطق آفریقایی برای احیای دوباره زیست اسطوره‌ای خود آیین و طبیعت را در جان‌بخشی به یك حضور ماورایی تقدیس می‌كنند، رفتار ایشان در نگاه «انتلكتوئل‌های اسطوره‌یاب»، در پوششی از خرافه‌پرستی و انتظاری غیر حقیقی برای تولد دوباره زمین بازخوانی می‌شود. نگاه به ادوار متاخر مثل سنت‌های قرون وسطایی در باب «تحمل رنج و مشقت، پیش از رسیدن به جهانی نو»، با تفاوتی اندك نیز چنین نگرشی را برای باستانشناسانِ اسطوره در پی دارد.

نقد فیلم تکه های یک زن

در مقابلِ این مقاطع اجتماعی و به ویژه در برابر زیاده‌خواهی رهبران نژادپرستی مثل هیتلر، نسخه تازه‌ای برای كسب ماهیت نوین جهان دیكته می‌شود كه مبتنی بر پذیرفتن مرحله‌ای از نابودی حتمی جهان و سپس ورود به دركی متفاوت از منشأ وجودی انسان است. مارتای فیلم «تكه‌های یك زن» پس از انتخاب مقتدرانه برای دوری از یك مرد (به عنوان نیرویی كه لیبیدوی طبیعت را تكامل می‌بخشد)، تصمیم می‌گیرد كه شكوفایی و زیست تازه‌ای را با پناه آوردن به رشد تدریجی یك گیاه در دستان بخشنده‌اش تجربه كند

در واقع او نیاز خود به شان را با پرچمی برافراشته منكر می‌شود. شاید كورنل موندروتسو با این انتخاب توجه تماشاگر را به خواسته گروهی از فمینیست‌های فعال برانگیزد، اما شكاف عمیقی كه در مراتب پیشرفت نظریه «تكوین هستی» نمایان است و كنش‌های فرهنگی مثل «شكوفایی به مثابه تصویر» را نیز شامل می‌شود كه خواسته یا ناخواسته گریبان كنش مارتا در محدوده روایت «تكه‌های یك زن» را نیز گرفته است، نوعی بازگشت ناخواسته به رفتار معلمان قدیس قرون وسطا یا نظامی‌های سینه‌چاك نژادپرست را هشدار می‌دهد. شاید در ظاهر این «بازگشت به اصل و ریشه» متفاوت جلوه كند اما نقص بیانی كورنل موندروتسو در تصویرسازی فیلمنامه كاتا وبر برای برجسته‌سازی گفتمان رایج، آزادی‌خواهی مارتا را به بهانه‌ای برای رنگ‌آمیزی كانسپت سودجویانه قواعد فرمایشی یك سینمای سرگرمی‌ساز تقلیل می‌دهد و به جای اینكه نسخه تازه نویسنده برای پوست انداختن جهان را مبتنی بر گفتمانی نوین ارایه كند، سویه‌های انگاره‌ای از هستی‌شناسی را به نمایش می‌گذارد.  
 
تكثیر روایت‌های دردآلود در قالب پیرنگ‌های هالیوودی و به واسطه كنش هنرپیشه‌های جذاب، استفاده مكرر و بی‌دلیل از عناصر طبیعی و تاكید بر رابطه انسان و طبیعت در یك ساخت روایی و بصری هیجانی، بیان هنری سینما در صورتبندی یك زیباشناسی منحصر به فرد را به نوعی كلیشه‌سازی سوق می‌دهد.

تصاویر - عکس های فیلم تکه های یک زن به کارگردانی کورنل موندروتسو

در اینجا احتیاط اینگمار برگمان و روبر برسون در نشان دادن عناصر طبیعی و همچنین در نمونه‌های تازه‌تر، تلاش آنگلا شانلك در فیلم «در خانه بودم، اما...» برای ایجاد سازمندی عناصر طبیعی با سرگذشت شخصیت اصلی فیلم و حتی كم و كاستی‌های دلپذیر فیلم «آغاز» در زاویه دید صادقانه دئا كلومبگاشویلی وقتی كه با بیانی شخصی یانا را به چشم‌انداز‌های طبیعی می‌سپارد، مثال‌زدنی است. منظور این نیست كه این نمونه‌ها حد نهایت زیباشناسی سینما را صورت داده‌اند بلكه سرگشتگی كورنل موندروتسو و كاتا وبر در مواجهه با بیان هنری ناشناخته‌ای مدنظر است كه گویی با خواسته‌های شخصی این دو در تضاد است. پیداست كه الگوهای روایی رایج در كمپانی‌های سرگرمی‌ساز نمی‌تواند رنج مارتا و ضرورت پناه بردن او به تنهایی را صورتی هستی شناسانه ببخشد.

 ساختمان پیرنگ این نقص بیانی را به خوبی آشكار می‌كند. ورود تماشاگر به زندگی مارتا از طریق یك افتتاحیه طولانی آغاز می‌شود كه رد پای شیوه‌پردازی كارگردان در فیلم‌های قبلی‌اش مثل «خدای سفید» در آن دیده می‌شود. اما دخالت ناخواسته همان فرمول‌های یادشده در طراحی فیلمنامه اجازه نمی‌دهد كه الگوی منحصر به فردی برای نمایش درد مارتا سامان یابد. اینجاست كه توالی رویدادها در پیرنگ در نموداری گیج و به هم ریخته مارتا را به این سو و آن سو می‌كشد. در واقع مارتای كاتا وبر با توانایی‌هایی كه از جنبش‌های فمینیستی اتخاذ كرده است، تنها قادر است كه در سه بخش كلی به روایت فیلم «تكه‌های یك زن» نفوذ كند (این سه بخش می‌تواند به عنوان سه صحنه از یك سكانس در نظر گرفته شود) تكه اول، لحظه زایمان خانگی مارتا است كه حضور هالیوودی شخصیت شان، روایت نویسنده از وضعیت مارتا را به یك درام هیجان‌انگیز تبدیل می‌كند.

نقد فیلم تکه های یک زن

بخش دوم، كنكاش مارتا در مواجهه با كیفیت حضور قابله در گسترش ایده «تولد» و ایستادگی مقتدرانه او برای بخشش است كه در اینجا نیز شخصیت مادر و شورای خانوادگی و خرده پیرنگِ رابطه وكیل و شان، این موقعیت را از دست كاتا وبر بیرون می‌كشد و در اختیار بازی عروسك‌های سخنگوی كورنل موندروتسو قرار می‌دهد. بخش سوم، گرایش مارتا به هسته‌های سیب است كه با توجه به آنچه پیش از این انتخاب زیباشناسانه روی داده است (شكست شان به عنوان مردی كه از زندگی مشترك با مارتا تنها جسم او را نیاز دارد، جدایی مارتا و شان، تاكید مبهم كارگردان به نهاد دادگاه و عدم اتخاذ رویكردی انتقادی نسبت به مساله قضاوت، اشاره مبهم به ساخت تدریجی پل آهنین، مقابله مارتا با مادر و خانواده)، این زیرمتن هستی‌شناسانه، قادر نیست جنبه‌هایی از كانسپت «تولد دوباره» یا «ویران كردن دنیای خویش و آماده‌سازی جهان برای شكوفایی نوین» را عینی سازد. پس زوایدی كه این سكانسِ سه صحنه‌ای را آشفته می‌سازد و به راحتی موقعیت «آزادی» را از زندگی نمایشی مارتا چنگ می‌زند، فیلم «تكه‌های یك زن» را در ادامه روایت‌های مكرر از جنبش‌های فمینیستی به كلیشه‌سازی دچار می‌كند

نقد فیلم تکه های یک زن

بدیهی است كه هر روایتی از زندگی شخصیت‌هایی مثل مارتا و هر گونه نگرشی به حقوق پایمال شده زنان در جوامع كنونی نمی‌تواند در مقام دفاع و ستایش قرار بگیرد. اگر چنین باشد، باید پشتیبانی سودجویانه نتفلیكس از این فیلم را نیز نوعی حمایت فمینیستی در نظر گرفت

 بنابراین با وجود اینكه تلاش كاتا وبر و كورنل موندروتسو در فیلم «تكه‌های یك زن» برای ایجاد ارتباط نزدیك تماشاگر و مارتا تحسین‌برانگیز است، اما این محصول هزار رنگ نمونه روشنی است از تكثیر روایت‌های جعلی درباره حقوق زنان كه نه تنها خواسته «مادران مجرد» را بی‌ارزش نشان می‌دهد، بلكه زمینه لازم برای مستعمل ساختن روایت‌های نوین و زیست اجتماعی شخصیتی مثل مارتا را فراهم می‌سازد. نیز با توجه با آنچه درباره تقابل دو رویكرد به موضوع «پایان جهان و تولد دوباره» گفته شد، نفوذ آمرانه نسخه‌های اسطوره بازانِ انتلكتوئل و سینمای هیجانی در زندگی مارتا، بی‌شباهت به تلاش نازی‌ها برای حفظ یك نژاد برتر نیست.


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: محمدعلی افتخاری