فکرش را بکنید که برنامه‌های سینمایی برنامه‌هایی فرهنگی و اینترتیمنتند و غالبا هم به مسائل عادی و طبیعی مدیوم می‌پردازند و افراد دعوت‌شده به این برنامه‌ها هم همگی اصطلاحا «دابل چک» هستند، یعنی مشکلی برای حضور در برنامه ندارند. البته مشکل از جایی برمی‌خیزد که شما نباید برنامه‌ای برای تماشا بسازی و چهار تا کامنت خوب بگیری و... بنابراین، برنامه تعطیل.

 پایگاه خبری تئاتر: حذف سروش صحت از برنامه کتاب‌باز (با عنوانی که آمده؛ طرف روشنفکر است!) تازه‌ترین طرفه عزیزان صداوسیماست (آیا برنامه کتاب‌باز با رویکرد و ترویج کتابخوانی فعالیتی تاریک‌فکرانه بوده؟) و براساس مطالعه صدها کامنت مردمی در انواع شبکه‌ها، غالب مخاطبان گفته‌اند که این اتفاقات ماحصل یک جور عناد با مردم و خلاف جهت رفتن مدیران این دستگاه عریض و طویل است که رسما با تمام وجود به سمت سقوط و سراشیبی پیش می‌روند. مردم گفته‌اند؛ مدیران صداوسیما از چهره شدن اشخاص ناراحتند، بدشان می‌آید و تحمل اقبال مردم از این طیف را ندارند و وضع را به‌ جایی رسانده‌اند که باور کرده‌ایم مشکل از طرفِ حذف‌شده نیست، بلکه از روی حسادت است بیشتر! بعضی هم نوشته بودند؛ خوشبینانه‌اش این است که عواملی در میان آنها نفوذ کرده‌اند و...؛ چون دلیلی ندارد در یک روند مشخص، مدام چهره‌های محبوب و دوست‌داشتنی و بدون مساله را از مردم بگیرند و برنامه‌ها را تماما به دست افراد نابلد و ناتوان بسپارند. بخشی هم گفته بودند نه این‌طور نیست؛ اینها (یعنی مدیران این سازمان از درون، خیلی ریزش داشته‌اند و آنهایی که جای‌شان نشسته‌اند) در همین حد بلدند و نه بیشتر! این مدیریت، فاقد تخصص و سواد فرهنگی و رسانه‌ای است و تجربه و درکی از بارش اطلاعات و درگاه‌های بی‌نهایت رسانه‌ای ندارد و... با این وصف بعضی آمارهای رسمی و غیررسمی هم حکایت از شکست‌های پی در پی این دستگاه تبلیغی بزرگ دارد.
شاخص تماشای تلویزیون داخلی روز به روز روندهای کاهشی را می‌پیماید؛ از اعتماد‌های مردمی بسیار کاسته شده (می‌توان به‌ سادگی به برنامه‌های عید و ماه رمضان امسال مراجعه کرد و مقایسه‌ای داشت با سال‌های گذشته). وضع جذب و ساخت تبلیغات تلویزیونی که فاجعه‌آمیز (به لحاظ شکلی و کیفی) و فروکاسته (به لحاظ کمی و آماری) است و غلبه و سایه یک تفکر خاص و بسته کاملا بر کلیت این مجموعه محسوس شده است. این گرایش و روش را می‌توان در فاصله‌های معنادار با مردم و جریان‌های طبیعی فرهنگی و خواست آنها هم رصد کرد. اکنون تلویزیون ما به‌کل از فضای طبیعی و فورانی اطلاعات در محیط‌های مجازی (در این دوران آتشفشانی) روی برگردانده و گویا نگران رقابت‌های شبکه‌های افشاگر فارسی‌زبان هم نیست که هر دم با نابلدی برخی برنامه‌های داخلی و مجریان ناکارآمد، خوراک لازم را برای نقدها و نیشترها مهیا می‌سازد و...

شاید بپرسید مگر می‌توان این ‌همه وضع بد را به وجود آورد و بعد هم پاسخی به کسی نداد؟ جواب این است: بله می‌شود. یک مرور گذرا بر تعدادی اندک و روشن از اتفاقات پشتِ هم اثبات می‌کند که می‌شود؛ خیلی خوب هم می‌شود!

1-آنها (مدیران سیما) شاخص‌ترین چهره برنامه‌های ورزشی، یعنی عادل فردوسی‌پور را در کمال ناباوری از برنامه نود حذف کردند، ابتدا فوتبالی‌ها و بعد هم آحاد جامعه ناراضی شدند اما کک مدیران هم نگزید. قبل‌تر هم چهره‌هایی دیگر مانند جهانگیر کوثری حذف شده یا فرصت حذف خودخواسته (و جلای وطنِ ناخواسته) به مزدک میرزایی فراهم شده بود! برنامه‌های ورزشی را سپردند به میثاقی و احمدی و هر صدای ناموافقی را حذف کردند. این نظریه کاملا آشناست: «شما یا با مایی یا بر مایی!» بنابراین با این گزاره، حذف‌ها کلید خورد؛ در حالی که مثلا یکی مثل فردوسی‌پور سرش به کار خودش گرم بود و برنامه فوتبالی خودش را داشت و مسیر خودش را می‌رفت به ‌نفع مردم و به سمت استیلای اخلاق ورزشی. فردوسی‌پور، بزرگ و قدیمی عرصه برنامه‌های ورزشی بود. او را به عنوان گنده شبکه زدند تا حساب کار دست دیگران بیاید. مدل ورود به محله جدید و لات‌‌بازی‌های قدیمی. بعد از این داستان، چه شد و چه نشد، خدا ‌داند و بس، اما خب خیلی‌ها محو شدند و صدای‌شان هم در نیامد!

2-یادتان هست درباره شهید آوینی فیلمی ساخته بودند؟ اولین نفرها خود خانواده آوینی بودند که دادشان در آمد. آنها هم از این دستگاه ناراضی شدند. امسال سالگرد شهادت شهید آوینی کلا فتیله‌ها را پایین کشیدند و خالی‌ترین سال تلویزیون از این منظر رقم خورد!

3-درباره سینما، یک برنامه هفت بود که فریدون جیرانی به راه انداخت. به محض اینکه برنامه بدل به برند شد، با همین تحلیل‌های الکی و آبکی کنارش گذاشتند و یکی مانند محمود گبرلو را آوردند. بعد باز هم تحلیل‌های صد من یک غاز در آمد که جای عوامل ارزشی کجاست؟! گبرلو را هم حذف کردند! در حالی که برای حضور کسان خود هیچ تدارکی ندیده بودند و چهره‌ای هم نداشتند. برنامه به دست خودشان افتاد و شد ارزشی و رفت و رفت تا نابودی و انفصال کامل. دوستداران سینما، جمعه شب‌ها برنامه زنده خودشان را می‌دیدند و دوست داشتند و...؛ اما مدیران عزیز و نورچشمی کاری کردند که آنها هم ناراضی شدند. اهالی سینما که بیشتر. هفت هنوز هم هست و هنوز هم ساخته می‌شود و بودجه‌های چند ده برابری می‌گیرد؛ اما کو آن هفت؟ این برنامه صفر هم نیست. کسی نگاه نمی‌کند.
تبصره: قبل‌تر هم که در کنار حذف همه برنامه‌های سینمایی، برنامه خوب سینما یک را حذف کرده بودند و اگر بخواهیم آماری نگاه کنیم، پرونده مدیران ارجمند سنگین‌تر از آن چیزی می‌شود که اکنون می‌بینیم.

4-تعطیلی برنامه شهر فرنگ حمیدرضا مدقق هم از آن برگ‌های تاریخی و اسفناک بود و نخستین تعطیلی سال 1401. اعجاب‌آور آنکه برنامه مدتی بود که به سمت خواست‌ها و نیروهای مورد اعتماد حضرات چرخیده بود و آنها دیگر نباید نگرانی می‌داشتند! اما آن را هم تعطیل کردند که اساسا هیچ روزنه‌ای برای سینما نباشد. فکرش را بکنید که برنامه‌های سینمایی برنامه‌هایی فرهنگی و اینترتیمنتند و غالبا هم به مسائل عادی و طبیعی مدیوم می‌پردازند و افراد دعوت‌شده به این برنامه‌ها هم همگی اصطلاحا «دابل چک» هستند، یعنی مشکلی برای حضور در برنامه ندارند. البته مشکل از جایی برمی‌خیزد که شما نباید برنامه‌ای برای تماشا بسازی و چهار تا کامنت خوب بگیری و... بنابراین، برنامه تعطیل.

5- ماه مبارک رمضان است و تمام شبکه‌های مجازی ربنای استاد شجریان را پخش می‌کنند. بد تا کردن با استاد در زمان حیاتش به کنار، ربنای او را چرا باید محبوس کرد؟ خب مدیر عزیز! ملت ناراضی‌اند. چرا از جیب مسوولان ارشد هزینه می‌کنی؟ ربنا یک مناجات معنوی است. می‌توانی عقده‌های بی‌دلیل را به حرمت رمضان کنار بگذاری و جان را به آوای ربنا، جلایی ببخشی و مردم را خشنود‌سازی؛ واقعا چرا اصرار داری به‌جایش ناراضی‌تراشی کنی؟!

6-نمی‌گویم گاندو ساختند و دولتی‌ها را در دوره قبل دولت جمهوری اسلامی ناراضی کردند. به ما چه؟

7- نمی‌گویم سهوا یا عمدا اشعار فردوسی را به‌ شکلی اعجاب‌آور (با اغلاط فراوان) خواندند و دانشگاهیان را ناراضی کردند. دانشگاهیان جایی در تلویزیون ایران ندارند.

8- نمی‌گویم همه چهره‌های فرهنگی، هنری و سینمایی را، همه چهره‌های ادبی، معرفتی، جامعه‌شناس و متفکر و ارزشمند و مهم را با نگاه جزم و بسته حذف کردند و تلویزیون را از درون پوک و بی‌خاصیت ساختند. غالب اینها اصلا تلویزیون نمی‌بینند .

9- نمی‌گویم این اواخر رسیده‌اند به حمیدرضا مدقق و سروش صحت (که انسان مولد و همراهی است و به جرم مضحک روشنفکری از برنامه کتاب‌باز حذف شده). نه نمی‌گویم. من و ما دیگر نظری نداریم. ما نگران خودتان هستیم که با این روند دیگر کسی نمی‌ماند تا حذفش کنید! ترک عادت را چه می‌کنید؟ 

دوستان ارجمند، ما خوابیم. هیچ‌کدام از این برنامه‌ها نه ساخته شده و نه حذف شده؛ این یک‌سوء هاضمه و کابوسی است که ما این روزها به دلیل اثرات تحریم‌های ظالمانه شب‌ها در خواب می‌بینیم و اتفاقا همه‌چیز گل و بلبل است

ان‌شاءالله به زودی از این خواب پریشان، برخواهیم خاست و دوباره فردوسی‌پور و صحت و سایر عزیزان را خواهیم دید و ربنای شجریان را هم همایون شجریان خواهد خواند و این داستان پایانی خوش خواهد داشت.

 


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: رضا درستکار