نمایش شرحی کشاف...بی‌ارتباط با وضعیت اینجا و اکنون ما در رابطه با سرکوب بیان و بدن زنان نیست اما چه در روایت و چه در اجرا، توان چندانی برای به نمایش گذاشتن پیچیدگی جامعه‌ی این روزهای ما ندارد.

چارسو پرس: بازخوانی محمد چرمشیر از رمان شازده احتجاب هوشنگ گلشیری، کمابیش از زبان زنانه‌ی فخری روایت می‌شود و گاهی به میانجی فخری، به فخرالنسا و شازده هم سرایت می‌کند. روایتی فشرده از زنی گرفتار در مطبخ یک عمارت قجری که قرار است نشانه‌ای باشد از زوال خاندان شازده‌قجری و دودمان پادشاهی قاجار. محمد چرمشیر با انتخاب فخری، حتی آن انحطاط و زوال قجرها را شدت بخشیده و فرجام زنان اندرونی را اسفناک‌تر ترسیم کرده است. به هر حال همچنان روایت غالب از آن دوران پر فراز و نشیب سرزمین ایران، معطوف است به فضاهای داخلی عمارت‌های خاندان سلطنتی و تخم و ترکه‌هایشان. گویی راهی به بیرون از آن فضاها نیست و زندگی روزمره مردم کوچه‌وبازار به محاق می‌رود.

شرحی کشاف در باب زندگی و مرگ نابهنگام زنی در مطبخ

اجرای دلارام موسوی با طراحی صحنه‌ی مینیمالیستی، با استفاده از چند ظرف فلزی و یک پارچه سفید، به همراه تصاویری از فیلم شازده احتجاب، تلاش دارد در زمان و مکان فشرده، روایتی وفادار به نمایش‌نامه محمد چرمشیر باشد. فشردگی بیش از اندازه روایت و رقت‌وآمدهای بی‌وقفه مابین فخری، فخرالنسا و شازده، به اجرای شتابناک میدان داده که تمرکز بالایی می‌طلبد. البته با این پیش‌فرض که قبل از این رمان گلشیری را خوانده باشیم. نمایش شرحی کشاف...بی‌ارتباط با وضعیت اینجا و اکنون ما در رابطه با سرکوب بیان و بدن زنان نیست اما چه در روایت و چه در اجرا، توان چندانی برای به نمایش گذاشتن پیچیدگی جامعه‌ی این روزهای ما ندارد.



نویسنده: محمدحسن خدایی