علیرضا رضاداد معتقد است: «باید سعی کنیم سینما در یک حیات طبیعی قرار بگیرد و جشنواره فیلم فجر انعکاس آن حیات طبیعی باشد و البته لازمه این حیات طبیعی داشتن برنامه برای سینماست که از دل واقعیت‌های موجود برآمده باشد؛ ولی مسیر رو به جلویی برای سینمای کشور ترسیم کند. آن برنامه اگر وجود داشته باشد، به ما می‌گوید که چه انتظاراتی قابل تحقق است...

چارسو پرس: مدتی است از جشنواره چهل‌و‌یکم فیلم فجر فاصله گرفته‌ایم؛ جشنواره‌ای که با حواشی بسیاری همراه بود و البته پس از گذشت چند سالی از برگزاری مستقل بخش بین‌الملل، امسال بار دیگر شاهد تلفیق دو بخش ملی و بین‌الملل بودیم. با علیرضا رضاداد که سابقه شش دوره دبیری جشنواره فیلم فجر را در کارنامه دارد و یکی از رکوردداران دبیری این رویداد هنری محسوب می‌شود، به آسیب‌شناسی برگزاری جشنواره در ۴۱ سال برگزاری پرداختیم و البته درمورد شرایط این روزهای سینمای ایران صحبت کردیم.

‌ شما ازجمله افرادی هستید که تجربه برگزاری شش دوره جشنواره فیلم فجر را در کارنامه دارید و از این نظر یکی از رکوردداران برگزاری این رویداد هنری محسوب می‌شوید. بد نیست بحث را از اینجا آغاز کنیم که چرا بعد از گذشت ۴۱ دوره از برگزاری جشنواره فیلم فجر، هنوز به پروتکل مشخصی درباره چگونگی برگزاری این رویداد هنری نرسیده‌ایم؟

قبل از پاسخ به این پرسش اجازه بدهید عرض کنم که لازمه ورود به بحث جشنواره این است که ابتدا تصوری از خود جشنواره فجر داشته باشیم.

جشنواره فیلم فجر دارای وجوه گوناگونی است؛ وجوهی که برخی از ابتدا با جشنواره ایجاد شدند و برخی در طول تاریخ چهل‌وچند ساله پس از انقلاب جزء ویژگی‌های این جشنواره به حساب آمدند و امروز جشنواره با همه آن وجوه تعریف می‌شود. این ویژگی‌ها برخی ذاتی و برخی عارضی هستند. جشنواره فیلم فجر، مثل غالب جشنواره‌ها فقط مشارکت و انتخاب و رقابت تعدادی فیلم و داوری و دریافت جایزه نیست. محور اصلی جشنواره فیلم‌های تولید‌شده یک سال سینمای ایران هستند که وزن و ارزشی دارند و در یک نگاه سیستمی وجه دیگر آن خود سینماست که خودش وجوه و ابعاد گوناگونی دارد که جزء توجهات جشنواره فیلم فجر است و به آنها اشاره می‌کنیم و شاید مسئولیت اصلی جشنواره فیلم فجر، حفاظت توأمان از این دو بخش است؛ اما به مرور، زمان برگزاری جشنواره هم وجه مهمی شده است و هرچه جنبه‌های میدانی و نشاط‌آفرینی جشن‌های پیروزی انقلاب در برخی موارد کم‌رنگ شده است، جشنواره به نشانه مهمی از جشن‌های پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل شده. ضمنا بیانگر آن است که سینما و رشد و پیشرفت‌های سینما از دستاوردهای مهم کشور پس از انقلاب است و توجه همه را به خودش معطوف می‌کند؛ بنابراین ما در‌حال‌حاضر با پدیده‌ای چند‌وجهی روبه‌رو هستیم که به دلیل اهمیت آن، از آن انتظارات گوناگونی هم وجود دارد. انتظاراتی که اغلب در ظرف جشنواره هم نمی‌گنجد. سینما در کشور ما از یک سو بسیار مهم است و از سوی دیگر به اندازه اهمیتش به آن توجه نمی‌شود و از سوی دیگر به دلیل اهمیتش حتی بیش از اهمیتش از آن انتظار وجود دارد و این وضعیت گاه مسئله سینما را پیچیده‌تر هم می‌کند.

وقتی هم از سینما حرف می‌زنیم؛ یعنی هم مخاطب و هم جامعه تولیدکنندگان اهمیت پیدا می‌کنند. حتی کسانی که ممکن است امسال در ساخت فیلمی مشارکت نداشته باشند یا افرادی که در حاشیه سینما فعالیت می‌کنند، نیز اهمیت پیدا می‌کنند. خود سالن‌های سینما که اهمیت زیادی در صنعت سینما دارند، هم مورد توجه قرار می‌گیرند. روابط بین مدیریت فرهنگی، دست‌اندرکاران و فعالان سینما اهمیت پیدا می‌کند و عناصر مهم دیگری که در کنار هم مفهوم سینما را تشکیل می‌دهد، همه دارای اهمیت مضاعف می‌شوند. جشنواره فجر یک گفتمان بین همه این عناصر که تشکیل‌دهنده سینما هستند، ایجاد می‌کند و پیوند می‌خورد به جشن‌های پیروزی انقلاب و مهم‌ترین نشانه اجتماعی می‌شود. به اینجا که می‌رسیم، می‌بینیم مثلا حضور همه هنرمندان و حضور مردم و حتی نمایش‌های دانش‌آموزی در جشنواره فیلم فجر اهمیت پیدا می‌کند و لذتی که بچه‌ها از حضور در سینما، زمان جشنواره فیلم فجر احساس می‌کنند، معنا و مفهوم خاصی پیدا می‌کند یا مثلا نمایش فیلم‌ها در استان‌ها از همین جنس است. شاید اگر در چارچوب برگزاری جشنواره به مفهوم صرف رقابت فیلم‌ها نگاه کنیم، خیلی از اتفاقاتی که در جشنواره می‌افتد، مثل همین گستردگی نمایش‌ها یا برخی اتفاقات دیگر توجیهی نداشته باشد؛ اما با رویکرد اهمیت رابطه و استقبال مردم به سینما و نمایش آن، در شرایطی که هنوز به سینما توجه لازم نمی‌شود و همچنان مردم نقش اول را بازی می‌کنند، این اتفاقات به گونه دیگری توجیه می‌شود و حتی مورد حسرت دیگران هم قرار می‌گیرد. در این رویکرد زمان جشنواره فیلم فجر دوره‌ای است برای نشان‌دادن زنده‌بودن سینما. ما از‌جمله ۱۰، ۱۵ کشوری هستیم که بالاترین تعداد تولید را داریم؛ اما به دلایل گوناکون در نمایش و جذب مخاطب و فروش بلیت و اقتصاد سینما در رده‌های آخر قرار می‌گیریم و این دو با هم همخوانی ندارند. جشنواره با وسعت‌بخشی به رویدادهایش هرساله به سیاست‌گذاران، مدیران، دست‌اندرکاران سینما و جامعه فعال فرهنگی‌ هنری گوشزد می‌کند که سینما مهم است و تأکید می‌کند کشور بدون سینما بخشی از حیات طبیعی خودش و حیات فرهنگی‌اش را از دست می‌دهد. همین ابعاد جشنواره فیلم فجر است که به ما می‌آموزد باید به فیلم‌ها، مردم، سالن‌داران، تهیه‌کننده، سرمایه‌گذاران، پخش‌کننده، ارتقای حوزه‌های فنی سینما و صیانت از حقوق مردم و فیلم‌سازان، منتقدان و پژوهشگران مباحث اجتماعی و به بسیاری نکات دیگر توجه داشته باشیم.

‌ جشنواره به‌تنهایی می‌تواند همه این انتظارات و مسئولیت‌ها را عهده‌دار شود؟

حالا که جشنواره فیلم فجر با این‌همه تأثیر و ویژگی حلقه جدانشدنی از زنجیره سینمای کشور است، باید به آن نگاه همه‌جانبه و سیستمی داشت و جایگاه آن را به‌عنوان یک حلقه از زنجیره سینمای کشور محفوظ نگه داشت و حفظ آن هم به این است که وزن هریک از این وجوه درست سنجیده شود و در توجه به برخی از این وجوه برای خوشامد این و آن زیاده‌روی نشود؛ چرا‌که جشنواره به آفت دچار می‌شود و می‌تواند در مشارکت اقشار گوناگون و از خود دانستن جشنواره تأثیر منفی بگذارد.

اهمیت سازمان جشنواره و به‌خصوص دبیر و اهلیت و تجربه مورد نیاز و لازم در همین است که بشود به این وجوه گوناگون به اندازه‌ای که باید، توجه شود. وقتی جشنواره فیلم فجر چنین ابعاد گسترده‌ای پیدا می‌کند، نیاز است به نوع برگزاری آن هم دقت شود و مدام درباره آن آسیب‌شناسی شود تا از تجربه مثبت و منفی برای دوره‌های بعد استفاده کرد. برای جمع‌بندی و ارائه یک تحلیل درست باید سعی کنیم که سینما در یک حیات طبیعی قرار بگیرد و جشنواره فیلم فجر انعکاس آن حیات طبیعی باشد و البته لازمه این حیات طبیعی داشتن برنامه برای سینماست که از دل واقعیت‌های موجود برآمده باشد؛ ولی مسیر رو به جلویی برای سینمای کشور ترسیم کند. آن برنامه اگر وجود داشته باشد، به ما می‌گوید که چه انتظاراتی تحقق‌یافتنی است. اینها بخشی از دلایلی است که جشنواره فجر هنوز نتوانسته به آن پروتکل مدنظر به تعبیر شما دست پیدا کند و از این رهگذر است که جشنواره می‌تواند


منبع: روزنامه شرق
نویسنده: شر