اسطوره سینما و ستاره هالیوود، مورگان فریمن از علاقه خود به کلینت ایستوود، گری کوپر و اسباب‌بازی‌ای که همیشه می‌خواست گفت.

چارسو پرس: جیمز گریبی، منتقد سینما در آمریکا، اخیراً درباره فیلم جدید مورگان فریمن، به نام یک آدم خوب A Good Person با او مصاحبه‌ای داشته که در خلال مصاحبه این ستاره هالیوود از علاقه خود به 4 فیلم و بازی گری کوپر و کلینت ایستوود و اسباب‌بازی‌ مورد علاقه‌اش گفت.

جیمز گریبی در بخشی از مصاحبه به مورگان فریمن گفت: شما همیشه در تمام فیلم‌هایی که بازی کردید نقش فردی عاقل، صبور و توانمند داشتید، اما در این فیلم یعنی یک آدم خوب؛ شخصیتی پیچیده و سطحی را بازی کردید. این شخصیت برای شما چه چالشی داشت؟

فریمن در پاسخ گفت: چالشی نداشت و ترفندی هم در کار نبود، برای این کار وقتی اسکریپت را خواندم هرچیزی را که تصور می‌کردم می‌بینم اجرا کردم. هیچ خبری از افکت یا حرکت اضافه نبود فقط آنچه را که در ذهنم می‌دیدم اجرا می‌کردم. من اجرای نقش تفاوتی نداشتیم دقیقاً مثل سایر کارهایم بازی کردم، من هنگام فیلمبرداری کار اضافه نمی‌کنم. البته یادآوری می‌کنم اصولا، کمدی هم برای من جدی است. ببینید نکته اینجاست که در اینگونه فیلم‌ها ممکن است یک لحظه کار خنده‌داری انجام دهم ولی می‌دانم دقیقاً یک لحظه بعد باید دوباره همان آدم جدی باشم، پس کل کار کمدی نیست و برایم تفاوتی با سایر کارها ندارد.

 گریبی در سئوال دیگر پرسید، کار با فلورنس پیو چطور بود؟ ببینید در دنیای من هر زمان که با یکی از همکارانم کار می‌کنم بازخوردی مختص به خود وی را درک می‌کنم و صدها نکته است که می‌تواند شما را مقابل دوربین با یکدیگر همراه کند. بنابراین کار با پیو هم مثل سایر همکاران بود فقط می‌گویم که تجربه‌ای منحصر بفرد بود.

گریبی با اشاره به یک صحنه از فیلم یک آدم خوب گفت: یکی از صحنه‌ها شما مقابل یک اسباب بازی ایستاده بودید و دیالوگ می‌گفتید، اجازه دهید به دوران کودکی شما بازگردیم، اسباب‌بازی دوره کودکی شما چه بود؟

تنها اسباب‌ای که واقعا در دوران کودکی دوست داشتم ولی هرگز نتوانستم آن را داشته باشم مجموعه‌ای از قطارهای لگو بود. هر شب خواب می‌دیدم که با این اسباب بازی بازی می‌کنم ولی هرگز نتوانستم یکی از آنها را داشته باشم.

حالا که از اسباب‌بازی صحبت کردیم درباره فیلم‌های مورد علاقه خودتان هم بگویید.

انتخاب اول: نیمروز high Noon  محصول سال 1952 با بازی گری کوپر در ذهن من معنایی خاص دارد. این فیلم بهترین فیلم مورد علاقه من است که از امتیاز 100 به آن 94 امتیاز می‌دهم. این فیلم برای من نماد رسیدن به رویاها و استقامت است.

انتخاب دوم: جوسی ولز یاغی The Outlaw Josey Wales  با حضور کلینت ایستوود که سال 1976 ساخته شد نیز دومین فیلم مورد علاقه من است. واقعیت این است که من از این فیلم نمی‌توانم به سادگی عبور کنم و هرباری که با خودم درباره سینما فکر می‌کنم حتما یکبار دیگر فیلم را نگاه می‌کنم ولی باید بدانید که همه فیلم‌های کلینت ایستوود را دوست دارم.

انتخاب سوم: زندگی پی (Life of Pi) محصول سال 2012 میلادی است. آنگ لی به نظر من یکی از بهترین کارگردان‌های عرصه سینما است. به نظرم زندگی پی یک افسانه بسیار جالب و گیرا بود و نکته جالب اینجا بود که انتهای داستان را باید مخاطب براساس آنچه دیده بود تکمیل می‌کرد. ببنید در عرصه واقعیت ببر گرسنه و انسان کنار هم تقریبا نتیجه‌ای مشخص دارد اما این فیلم فکر هر مخاطبی را به خود مشغول می‌کند.  من از امتیاز 100 به این فیلم امتیاز 86 می‌دهم.

انتخاب چهارم: اما چهارمین فیلمی که به آن علاقه دارم و امتیاز 84 از 100 را برایش درنظر دارم فیلم موبی دیک ساخته سال 1954 است. من کتاب این فیلم را خوانده بودم و بعد فیلم را دیدم. باید بدانید هنگام تماشای فیلم دقیقا همان چیزی را که خوانده بودم می‌دیدم. گرگوری پک در این فیلم درخشید. این فیلم 1956 اکران شد من در آن سال فقط 19 سال داشتم ولی اینجا می‌گویم که من از هشت سالگی فیلم دیدم و این فیلم‌ها بهترین‌های من هستند.

///.