فیلم‌هایی مانند «تگزاس» که اثری ماقبل نقد است، تنها قادر است که سلیقه هنری و فرهنگی مخاطب را تنزل ببخشد، هیچ کارکرد هنری ندارد و کاری است که تاریخ انقضا دارد و فراموش‌شدنی است.
چارسو پرس: گونه کمدی چند سالی است که در سینمای ایران مفهوم واقعی‌اش را از دست داده. این در حالی است که کمدی به عنوان یک ژانر مستقل، حتی می‌تواند تاثیرگذاری بیشتری نسبت به ژانرهای دیگری داشته باشد، اما انگار کمدی در سینمای ایران کارکرد ژنریک ندارد. به طوری که فیلم هایی که در چنین قالبی ساخته می شوند بیشتر به هجو کشیده می شوند و نمی توانند حتی طنازی حداقلی هم داشته باشند.

تگزاس ۳ که هم‌اکنون چند روزی است به روی پرده رفته، در ادامه دو قسمت قبلی‌اش تعریف می‌شود و تمامی مولفه‌های یک شبه‌کمدی سطحی را در بردارد و انگار مسعود اطیابیسعی نداشته که عمده ضعف های عمیق دو قسمت قبل را در قسمت سوم برطرف کند.

در وهله اول این می تواند یک دهن‌کجی محسوب شود انگار اطیابی در حال تلاش است که ژانر کمدی در سینمای ایران را به سخیف بودن بکشاند. اگرچه اثری مانند تگزاس در هر سه قسمت، ماقبل از نقد و بررسی است، اما واقعا تا چه زمانی قرار است فیلم هایی مانند تگزاس با این مختصات ساختاری ساخته شوند؟ تگزاس نه کارگردانی مهندسی‌شده‌ای دارد و نه فیلمنامه و نه حتی موقعیتی منطقی که مخاطب را با تحت تاثیر قرار دادن در آن بخنداند.

همه چیز در سطحی ترین حالت ممکن قرار دارد، حتی استفاده از پژمان جمشیدی یا سام درخشانی هم دیگر جواب نمی دهد و شوخی هایی که میان آنها رد و بدل می شود به شدت هجوآلود است.


نوع دیالوگ‌گویی و واکنش‌های جمشیدی که این بار عذاب‌آور شده است و انگار اطیابی سعی داشته سطحی‌نگری را در تمامی ارکان ساختاری فیلمش گسترش دهد. از طرفی تمامی فیلم درباره مواد مخدر و کوکائین است و این موضوع با توجه به این که تگزاس فاقد شرایط سنی است، می تواند اثری بدآموز برای مخاطب نوجوان باشد.

از سوی دیگر زمانی که فیلمنامه ای در کار نیست و برای کارگردان، چیدمان میزانسن مهم نباشد و فقط هدف ساخت چنین آثاری سطحی باشد (فارغ از کارکرد هنر)، نمی شود انتظاری از فیلمی مثل تگزاس داشت. تگزاس فقط قادر است که سلیقه هنری و فرهنگی مخاطب را تنزل ببخشد، هیچ کارکرد هنری ندارد و اثری است که تاریخ انقضا دارد و فراموش‌شدنی است.