مهرداد فرید با اشاره به اینکه فروش بالای فیلمهای سینمایی دستاورد سینماگران است، تأکید کرد: تنها در صورتیکه اکثر فیلمهای سینمایی به فروش نسبتاً خوبی برسند و یک منحنی نرمال در نمودار فروش آثار سینمایی ایجاد شود، میتوان آن را دستاورد دولت دانست.
از یکطرف میتوانیم اینطور نگاه کنیم که ما انتظاری از آرتیستها داریم، باید کاری را انجام بدهند، جامعه چنین انتظاری از آنها دارد، اما یک بار هم از سمت دیگر به ماجرا نگاه کنیم. معمولا در چنین ادواری که خلق کردن کار دشواری است، اساسا یکجور آزادی آفرینش سلب شده، چیزی که فکر میکنی و دوست داری برپا کنی، برای تو امکانپذیر نیست. من همیشه به این فکر میکنم، به ناگزیر یکی از راههایی که پیش روی هنرمندان است انزوا یا کنار کشیدن از یکجور عرصه حیات اجتماعی است، چون قادر نیست چیزی را که شاید ما از او توقع داشته باشیم برآورده کند. او به یک آزادی آفرینش فکر میکند.
فرزاد موتمن با اشاره به اینکه در سینمای ایران تنوع ژانر وجود ندارد ابراز امیدواری کرد بخش خصوصی بتواند دوباره در سینما جان بگیرد و تهیهکنندگان از سرمایه شخصی خود برای فیلمها هزینه کنند.
داریوش فرهنگ: متاسفانه عصر ظرافت جایش را به عصر جهالت داده و نهفقط در ایران، بلکه آن طرف دنیا هم اینطور است. شما به دهه 60 تا 70 آن طرف و رمانها و فیلم و سریالها و موسیقی و شعر و نقاشی نگاه کنید و به مملکت خودمان هم نگاه کنید و به الان هم نگاه کنید. یک آَشفتهبازاری رخ داده و همه اینها هم پشت یک سپر دفاعی به نام مردم است. من روی این نکته تاکید دارم و اصرار میورزم که اولا این کلمه مردم هیچ هویت مشخص و شفافی ندارد و یک تصویر مجازی است.
کارگردان فیلم «بی بدن»: فکر نمیکردیم برای این فیلمنامه پروانه ساخت دریافت کنیم خیلی به سازمان سینمایی رفت و آمد داشتیم، اما به هر سختی بود با پیگیریهای شبانهروزی و تلاشهای تهیه کننده فیلم، پروانه ساخت این فیلم را دادند از آن زمان که سینما مخاطب را درگیر میکرده مدتهاست گذشته، آنقدر پلتفرم و بسترهای نمایشی ظهور و بروز پیدا کردهاند که سینما در مقابل آنها بسیار عقب است.
جابر قاسمعلی معتقد است صنعت در سینمای ایران شکل نگرفته و سینمای نفتی و ممیزی دو عامل اصلی بحران در سینمای ایران هستند و برای بهبودی وضعیت باید دخالتهای دولت در سینما به حداقل برسد.
در قسمت بیستوچهارم مجله تصویری «قاف»، محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، میهمان اکبر نبوی سردبیر این مجله تصویری بود. فایل تصویری و صوتی این دفتر از مجله قاف، دوشنبهشب 20 فروردینماه از طریق شبکههای اجتماعی منتشر شد. متن این گفتگو را در ادامه بخوانید.
گفتوگو با محمد حمزهای از چرایی ساخت فیلم و عدم اکران سراسری آن آغاز شد و به مصائب ساخت فیلم اجتماعی و عدم تناسب ببین تولید آثار سینمایی و نمایش عمومی آنها ختم شد. او که این روزها اثرش روانه اکران آنلاین شده، معتقد است تجربه نمایش آثار سینمایی به صورت اکران آنلاین تجربه شکستخوردهای است و تفاوت چندانی با عرضه غیرقانونی فیلمهای سینمایی ندارد. گفتوگوی ما را در ادامه میخوانید.
حالا دیگر سینمای ما رنگ و بویی ندارد فردین و بهروز وثوقیاش مهاجرت کردند، ترانه علیدوستی و فاطمه معتمدآریای آن ممنوعالفعالیت هستند و کیومرث پوراحمد و داریوش مهرجوییاش هم زیر تلی از خاک خفتهاند و از طرفی سینما و هنر ایدئولوژیک هر روز پر رنگتر میشود و همین سبب شده تا احمد طالبینژاد بگوید مدیران فرهنگی ما کاملا سیاسی هستند.
ابوالحسن داوودی: تصور کنید جایی که آدمهایی مثل اصغر فرهادی و همه جریانات سینما از داوودنژاد گرفته و کارگردانانی که خودشان شأن تهیهکنندگی هم داشتهاند، به شکل مستقل کار کردهاند، دفتر و تعاونی و تشکیلات داشتهاند، یعنی جایی استخدام نمیشدند به عنوان کارگردان که کار کنند. ۹۵درصد اینها بیکار میشوند و اینها سرمایههایی هستند که تقریبا در همین حکومت جمهوری اسلامی برایشان هزینه شده. سرمایه همین مملکت است.
با فرمانآرا یک بار در سال 52 در "شازده احتجاب" همکاری داشتم و وقتی پیشنهاد "خانهای روی آب" را داد به خاطر احترامی که برایش قاتل بودم از کوتاه بودن نقش ایراد نگرفتم. برای ما که تئاتر کار میکردیم کوتاه و بزرگ بودن نقش از نظر مقدار معنا نداشت.
رضا درستکار بر این باور است که سینما دیگر از مد افتاده و نمیتوان از آن توقع آن تاثیرگذاری بی حد و حصر را داشت.
در راه تا رسیدن به محل قرار برای هر پرسشی که به ذهنم میرسید، موسیقیای همراهش میشد، نکته عجیبی است که تقریباً برای همه اتفاق میافتد، موسیقی در شما حسی و احساسی برمیانگیزاند، لحظه و زمان بودنی یا مکانی و جایی را تداعی میکند. در مواردی شما به ناکجایی سفر میکنید، تصویری ندارید اما «نت»ها شما را به خاطرهای میبرد، شاید در کودکی یا دنیایی ناشناخته، بعضی از ملودیها ماهیتی اینچنین دارند، شما را به خاطرهای جمعی میبرند، بهجایی بیشتر از خانواده و محله و کوچه و شهرتان، شاید وسعت سرزمینی را دارند. در لحظاتی که یک ملت درگیر امری تاریخی است هنرمند نیز اثری خلق میکند، که خطی مشترک با همه دارد.
فریدون جیرانی با بیتا فرهی گفتوگویی داشته که از زویای مختلف اهمیت دارد، اول اینکه بخش مهمی از صحبت های جیرانی و فرهی درباره داریوش مهرجویی و ویژگی های کاری این کارگردان متشخص سینماست که از قضا او را هم امسال از دست دادیم، دوم طی این گفت وگو بخش مهمی از تاریخ سینمای ایران راویت میشود.
شهاب حسینی با اشاره به تفاوتهای فیلمسازی در ایران و آمریکا میگوید: باید آثار بزرگانی همچون مولانا، فردوسی و سایر گنجینههای ادب و هنر این کشور را دستمایه نگارش فیلمنامههایی به زبان انگلیسی قرار داد تا در نتیجه آن، آثاری ساخته شوند تا نشانگر عظمت فرهنگ و هنر ایرانی باشند.
طبیعی است مرور آنچه در سینمای کمدی ایران اتفاق افتاده و همچنان در جریان است، نیاز به آسیبشناسی دارد. اینکه اساسا چرا کمدی، گونه مورد علاقه اکثریت مخاطبان سینماروی ایرانی است؟ و چرا در غیاب یا کمرنگشدن سایر گونههای سینمایی، اغلب کمدیها در سطحیترین شکل ممکن پذیرای علاقهمندان سینما هستند؟
محمدجواد طاهری مدیر مجموعه تئاتر شهر گفت: اگر نگران آینده تئاتر باشیم باید فضایی را فراهم کنیم تا جوانانی که استعداد دارند، بتوانند تجربه خودشان را به صورت حرفهای روی صحنه ببرند.
فریدون جیرانی روبهروی روحالله سهرابی، مدیرکل نظارت سازمان سینمایی نشسته و عملکرد این سازمان و وزارت ارشاد دولت سیزدهم را در قبال سینما و سینماگران بررسی کردهاند.
واقعیت این است که در این وضعیت، چشمانداز روشنی از آینده سینمای ایران وجود ندارد. با این حال حجت الله ایوبی، رئیس اسبق سازمان سینمایی به قدرت هنر و سینما خوشبین است و با ارجاع به تجربههای تاریخی از گذار سینمای ایران از بحرانهای مختلف باور دارد که میتوان به آینده سینمای ایران خوشبین بود. در این گفت وگو، او ضمن آسیبشناسی سینمای ایران در وضعیت کنونی، دلایل امیدواری خود را در چشمانداز سینمای ایران توضیح میدهد.
در روزگاری که فوتبال ملی ما ورشکسته و دست خالی، اما پرمدعا از مسابقات جام ملتهای آسیا بازگشته و سرمربیاش با گفتن جمله «فوتباله دیگه» مشغول توجیه شکست بود، با علی ثقفی درباره فیلم فوتبالیاش، «پرویزخان» به گفتوگو نشستیم و فوتبال و یکی از عجیبترین مربیانش و کمی هم تاریخ را با هم مرور کردیم.