آرمان خوانساریان: گفتوگو همان فرهنگی است که ما نداریم، در فرهنگ پایینتر آدمها که با هم مشکل داشته باشند فیزیکی با هم دعوا میکنند، در فرهنگ بالاتر آدمها با زبان همدیگر را تکه پاره میکنند، یعنی آن گفتوگویی که بخواهیم زاویه دید خودمان را بگوییم و زاویه دید طرف مقابل را بشنویم در فرهنگ ما نیست، متاسفانهتر آن چیزی است که در فرهنگ ما اصلا نیست، آنهم فرهنگ عذرخواهی است چون گفتوگو درنهایت باید به عذرخواهی منجر شود، چون راجع به کدورتها صحبت میکنیم
هوشنگ گلمکانی: اول در نظر داشتم نقش کیانی را رضا کیانیان بازی کند اما او گفت این نقش نکته تازهای برایش ندارد و نقش چوپان را ترجیح داد. در سینما، اینکه چه در ذهن داری و درنهایت چه خواهد شد، اغلب مسیری طولانی و گاهی تقدیری است. وقتی که سرانجام علی مصفا برای نقش کیانی آمد، با ایدههایش تاثیر زیادی روی این نقش گذاشت و آن را دگرگون و پخته کرد.
آرمان خوانساریان: معتقدم بهعنوان سینماگر باید به آرامش یک جامعه و فرهنگ مردم کمک کنیم. هرگز احتیاجی به بازنمایی خشونت نیست و باید از ابتدا درباره مفاهیم عمیقتری صحبت کنیم. در «جنگل پرتقال» هرگز صدای آدمها از یک تنی بالاتر نمیرود.
ابوالحسن داوودی: به نظر من در خانه سینما چه مدیرعامل مستعفی و چه هیاتمدیره شبیه شناگری بودند و هستند که انگار دست و پایشان را بستهاند و بهشان میگویند شنا کن و آن وسط هم مدام افرادی استهزایش میکنند که چرا شنا بلد نیستی؟!.. که چرا وظایفتان را درست انجام نمیدهید؟!..
آرمان خوانساریان کارگردان فیلم «جنگل پرتقال» با اشاره به اینکه در هنگام آغاز نگارش «جنگل پرتقال» قصدی برای ساخت یک فیلم عاشقانه نداشته، گفت: من میخواستم فیلمی درباره یک انسان مغرور بسازم که گذشته باشکوهی داشته، فکر میکرده که اتفاقات مهمی برایش رخ میدهد و به فرد مهمی تبدیل میشود.
گلمکانی: «آهو» درامی رئالیستی نیست. ظاهرش رئالیستی است اما منطقش رئالیستی نیست. یک جهان تقریبا تجریدی است برای روایت همان مفهوم جستوجوی ناکام ابدی در طلب مهر. نشانهای از مسائل روز اجتماعی در آن نیست. بیزمان و بیمکان است. اصلا به نظرم در شرایط کنونی جامعه، زندگی دختری جوان، تنها در خانهای پرت، امکانپذیر نیست. نشانی از مامور و قانون نیست. ظاهر قضیه و خانه و بازار و مکانها، آشناست و واقعی به نظر میرسد، اما خیلی مینیمال و استیلیزه، در خدمت همان مفهوم کلی است نه برای نمایش مناسبات اجتماعی روزگار ما. به همین دلیل خیلی از نکتههای داستان، بهعمد مبهم است.
مسعود اطیابی: هدفم شاید بیزینس باشد، اما صریح میگویم درآمدم بسیار بسیار پایینتر است از فیلمسازانی که فیلم ارگانی میسازند. من حتی 50 درصد درآمد فیلمسازان ارگانی را ندارم. دوستان خانههای ویلایی، اقامت اروپا و...
شکیب شجره با اشاره با اینکه در جامعه نمونههای بسیاری از شخصیت نوید «عروسی مردم» را میتوان دید، گفت: به نظر من کاراکتر نوید به وفور وجود دارد.
عادل تبریزی معتقد است سینمای ایران امروز از جامعه خود عقبتر است در حالیکه در گذشت اینگونه نبود و به عنوان مثال در دهه ۱۳۷۰ سینما جلوتر از جامعه خود بود.
آرمان خوانساریان، کارگردان جوانی که این روزها فیلم «جنگل پرتقال» را به عنوان اولین فیلم بلند سینماییاش روی پرده سینماها دارد، عاشق معلمی است و در یک هنرستان پسرانه هم درس میدهد؛ او آنقدر دلبسته این حرفه است که میتوان گفت به اندازه سینما برایش عزیز است.
محمود بابایی تهیهکننده فیلم سینمایی «بعد از رفتن» معتقد است یکی از مضمونهای فیلمنامه، «بازگشت» بود که پیشتر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده است.
وقتی به کارنامه 56 سال حضور داریوش مهرجویی در سینمای ایران نگاه میکنیم، نمیتوان از اثری نام برد که از اعمال نظر و سانسور مصون مانده باشد. این ماجرا برای هرکدام از آثارش به نحوی رقم خورد. عباس بهارلو، محقق، منتقد و پژوهشگر سینمای ایران، معتقد است «بهانهگیریهای جورواجور سبب شد که مهرجویی در نوشتن و انتخاب فیلمنامهها با گریز و پرهیز از طرح مسائل اجتماعی عمل کند و فیلمهایی مثل «سارا»، «پری» «لیلا»، «درخت گلابی»، «دختر دایی گمشده» و نظایر اینها را بسازد».
محمد مهدی عسگرپور رئیس هیئت مدیره خانه سینما درباره اعلام رسمی ممنوع الکاری تعدادی از هنرمندان از جانب وزارت ارشاد نکات مهمی را یادآور شد.
سینمایی که در آن بزرگ شدم بوی نوستالژی میداد. من به سینمایی ادایدین کردم که سر سفره مردم و مال مردم بوده و بر زندگی مردم تاثیر گذاشته است. من معتقدم سینمای امروز ما دیگر کارکرد اخلاقی و انسانی برای جامعه امروز ما ندارد. وقتی سروش صحت در پایان فیلم میگوید بذار بزنم تو گوشت؛ این ادایدین من به فیلم «گوزنها» نیست، این ادایدین من به تاثیر «گوزنها» بر جامعه و مردم است.
کارگردان فیلم سینمایی «آه سرد» با اشاره به اینکه این فیلم به پیامدها و تبعات قتلهای خانوادگی در گذر زمان میپردازد، تأکید کرد: تبعات قتلهای خانوادگی تمامنشدنی است. من به عنوان یک فیلمساز نمیتوانم مسائل فرهنگی و اجتماعی را کنار بگذارم و آدمها را قضاوت کنم
از نظر من اولین ضربهای که سینما خورد و مردم کمکم ارتباطشان با سینما قطع شد به نبود قهرمان در فیلمها مربوط میشود. اینکه قهرمان از سینمای ایران حذف شد. به عنوان مثال، فیلم تلخ اجتماعی نرگس یا دندان مار را در نظر بگیرید با اینکه این فیلمها بسیار تلخ هستند، اما نوعی شاعرانگی در آنها لحاظ میشد یعنی داستان نرگس صرفا تلخی بستر زندگی جامعه را به تصویر نمیکشید، آدمها برای 90 دقیقه به سینما میرفتند که زندگی شخصی خودشان را فراموش کنند و سینما ببینند. این در مورد فیلمهای اکشن، فیلم کودک و دیگر ژانرها هم صادق بود.
ابوالحسن داوودی : در واقع این موضوع بود که یک نماینده باید خانه سینما بیاید و پیشنهاد اولی را که خودش کرده بود شورجه بود که خب، بحث شد و ما در جلسه کلی مساله داشتیم، ولی بعد سیفالله گفت که اشکالی ندارد و بگذاریم بیاید. در جلسهای آقای شورجه آمد و شروع کرد صحبت کردن، دیدیم اصلا اینجا را قصد دارد تبدیل به یک حسینیه بکند؛ مثلا گفت نماز جماعت باید اینجا انجام شود و.... گفتیم اشکالی ندارد، شما اینها را بنویس! شما هر چه که فکر میکنید لازم است انجام شود و در ازایش پولی پرداخت بکنید بنویس! ایشان پنج صفحه نوشت. یک جلسه گذاشتیم و این پنج صفحه را بردیم پیش خود آقای ضرغامی. شورجه را خدا حفظش کند هست هنوز، ولی ضرغامی گفت بیخود کرده، این چیزها چیست؟ اینجا خانه سینماست
اولین نکتهای که در فیلم «عروسی مردم» فکر میکردم این بود که جوانان زیست و تفریحات شبانه ندارند و این نکته ذهنم را درگیر کرد. با خودم میگفتم اگر دختر و پسر جوانی بخواهند کمی تفریح کنند چه کاری میتوانند بکنند؟
حسن ایزدی مدیر جلوههای ویژه سینمایی که همکاری زیادی با سازندگان فیلمهای کوتاه هم داشته است، در آستانه برگزاری چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، درباره حضور خود در این عرصه گفت: این یک واقعیت است که همدلی در میان بچههای فعال در سینمای کوتاه خیلی بیشتر است.
فریدون جیرانی در تازهترین گفتوگو، مقابل محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی نشست و درباره مشکلات و چالشهای بیسابقه سینما با او گفتوگو کرد.