شطرنج باد یادآور استعداد اوست و به نوعی ادای احترام گیتا اصلانی به میراث پدرش است. گیتا میگوید: «وقتی پدرم نسخه ترمیم شده را دید گفت مثل ملاقات با روانکاوی است که به او یادآوری کرده اصلا چرا میخواسته فیلمساز شود. او واقعا خوشحال بود. پدرم از هیچ چیز پشیمان نیست. این فیلم مانند فرزندی است که گم کرده و اکنون آنها دوباره به هم رسیدهاند.»
کودکآزاری بنا بر تعریف سازمان جهانی بهداشت عبارت است از هرگونه بدرفتاری فیزیکی یا عاطفی، سوءاستفاده جنسی، غفلت یا رفتار همراه با بیتوجهی یا استثمار تجاری یا سایر انواع استثمار، که منجر به آسیب واقعی یا احتمالی به سلامت، بقا، رشد یا کرامت کودک در زمینه روابط یا مسئولیت، اعتماد یا قدرت شود. با این نگاه شاید بهتر بتوان به این فیلم توجه کرد.
در حالی که سریال قورباغه در اولین قسمت نوید اثری جذاب و خوشساخت را داده، اما شماری از منتقدان شمشیرها را علیه این سریال از رو بستهاند.
ذات سینمای مستند، روایت «حقیقت» و«واقعیت» است. سینمای مستند ایران نیز در مسند رسمی خود، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سالهاست که مدعی روایت «حقیت» است. اما پرسش اساسی این است که این سینما، تمام «حقیقت» است، یا به خاطر برخی دشواریها، دردناکیها و کمطاقتیها، شیری شده که یال و دم و ِاشکم ندارد؟
پس جداسازي سينماي بيضايي از تئاتر بيضايي به سادگي ميتواند نگاه تكبعدي و ناكارآمدي را در جهت تفسيرهاي هيجاني مداوم سازد. از اين رو سرزميني كه بهرام بيضايي در «چريكه تارا» بازسازي ميكند، بركنده از اين نوع نگاه، نميتواند تنها به نمايههاي تصويري محدود شود.
آنچه در آثار متنوع بيضايي مشهود است قاعدهشكني و ساختارشكني است. اين ويژگي را ميتوان از نشانههاي درخور و شباهتهاي آثار او با نويسندگان مدرن تلقي كرد. بر هم زدن ساختار دهاني و زباني خواننده كه در ادبيات مدرن از مهمترين مولفهها به شمار ميآيد.
اگر بخواهيم انسان را در فيلم «كشتارگاه» در قالب شخصيت «امير» تعريف كنيم، غير از پارهاي صفات پارادوكسيكال نامتجانس به چيزي ديگر بر نميخوريم. امير هم ميتواند معصوم باشد و زلال و هم ظالم باشد و درنده. گرگي باشد در لباس ميش كه بستگي به سكانس فيلم مدام در حال رخت عوض كردن است.
با وجود اينكه ستارگان «دوئت»، براي ديده شدن اولين فيلم «نويد دانش» نقش بسزايي دارند و حضورشان درام را تماشايي ميكند، اما اين فيلم به دليل فقدان متن قوي و منسجم، ماندگار نميشود.
وضعيت سياه و نوآر گونه در فرم فيلم، به رنگ همان نوآر و تاريكي درازي است كه در سراسر فيلم «سراسر شب» ديده ميشود.حوادث و تنشهايي كه در شكل دستان سياه و آلوده دو جهان درون و بيرون شخصيتها سر بر ميآورند و گلوي جهان سينمايي را در كنار جهان واقعيت به شدت ميفشارند.
۱۷۱ هزار نفر ویژهبرنامه شب یلدای هنرمندان تئاتر را که توسط انجمن هنرهای نمایشی ایران با همراهی ادارهکل هنرهای نمایشی و مجموعه «روبیکا» برگزار شد، به تماشا نشستند.
«ناگهان درخت» فیلمی است که به همان سبک و سیاق فیلم قبلی صفی یزدانیان ساخته شده است. فیلمی مملو از شعر، رنگ، نوستالژی و قاب بندی های زیبایی که بیشتر به تابلوی نقاشی می مانند تا فیلم. برخلاف بسیاری از فیلمسازان، صفی یزدانیان هرگز فیلم خود را مهندسی نمی کند.
فیلم بیش از آنکه بر فرم و ساختار روایی خود تکیه کند تمرکز خود را پیرامون سویههای روانشناختی و جامعهشناسی ماجرا گذاشته و در پس سوژه بهدنبال پیام اخلاقی خود میگردد. تلاش فیلمساز برای روایت روانشناختی قصه خوب است اما بهدلیل همین ضعفهای دراماتیکی شخصیتپردازیها بر پایه روانشناختی شخصیت که مدنظر فیلمساز بوده بخوبی چفت و بست نمیشود و در واقع قصه در بیان مفهومی خود دچار لکنت میشود.
17 آذر سال گذشته در آستانه 80 سالگی داریوش مهرجویی از جای خالی فیلم جدیدش «لامینور» در جشنواره فجر نوشتیم؛ فیلمی که کرونا اکران آن را هم به تعویق انداخت و شاید سرنوشتش به جشنواره فجر امسال برسد.
نتفلیکس اعلام کرد قصد ندارد عنوان داستانی را به سریال «تاج» بیفزاید.
جزئیات اعلام شده از چگونگی برگزاری سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر در بهمن امسال نشان میدهد که بیش از هر چیز اکرانهای خصوصی فیلمها داغ میشود، رسمی که پیش از این هم با برگزاری حضوری جشنواره داغ بود.
امروز 24سال است «زنده یاد علی حاتمی» که نامش احترام آمیز و ستایش برانگیز است، دیگر میان ما نیست. یگانه مردی که در جای جای آثارش همچون «کمال الملک»، «دلشدگان»، «حاجی واشنگتن»، «مادر»، «هزاردستان» و... سنت ها، آداب، آیین ها، فرهنگ و هنر ایرانی موج می زند.
بیشک درگذشت هر شهروند و هموطنی در هر کسوت و مرتبهای بر اثر ابتلا به ویروس کرونا یا هر عامل دیگری، ناراحتکننده است. اما در این روزهای عجیب، برای بسیاری این پرسش پدید آمده است که ویروس مرگبار چرا بیش از شاخههای دیگر همچون اقتصاد، سیاست، ورزش و... بیشتر شخصیتهای فرهنگی و هنری را به کام مرگ میکشاند؟
کل کل عجیبی بین تشکلهای تئاتری بود. انگار علی حاتمی با اطلاع و آگاهی از همین بحثها آنها را کنار هم قرار داده بود تا تواناییشان را به رخ بکشند. پرویز پورحسینی از اعضای کارگاه نمایش بود. آن زمان کارگاه نمایشیها به اداره تئاتریها میگفتند تئاتر سنگلجیها.
پرتوي به خاطر سواد و سابقه پرافتخارش، جزو هيات داوري جشنوارههاي معتبر بود و علاوه بر اين مدرس فيلمنامهنويسي و به خوبي تجربياتش را به جوانان منتقل ميكرد و اغلب هنرجويانش از شيوه تدريس او به نيكي ياد ميكردند اما حالا، ديگر يك مدرس خوب سينما را هم از دست داديم.
همین که در این فیلم از نالهپروری رایج سینمایی که در آن عواطف، روابط و آلام انسانی بهراحتی نادیده گرفته میشود، خبری نیست و به اعتبار کاراکترهای درون فیلم که برخلاف روحیه آتشین و بیش از حد هیجانی مرسوم، روابطشان را در اوج احترام و محبت بنا کردهاند، باید قدر دقت و سلیقهای را که صرف ساخت فیلم دوئت شده است، دانست.
گفته میشود مجموعه تلویزیونی «021» برای تولید و پخش در چهار فصل، طراحی و برنامهریزی شده است؛ سریالی که در فصل نخستش هم نتوانسته توفیقی در جلب نظر مخاطب داشته باشد، با چه منطقی باید چهار فصل میهمان خانههای مردم باشد؟