درباره انیمیشن «بچه زرنگ»؛ لطفا بچهها قضاوت کنند!
در فیلم «بچه زرنگ» هر قدر که درونمایه مبتنی بر دین و مذهب در یک بخش میانی آن، در تصویر و تصور «ضامن آهو» در آرایش ستارهها قابل قبول و تاثیرگذار است، یک سکانس شعاری اوایل آن (حین مرور عکسهای پسر خانواده در لباس ابرقهرمانها) و نیز سکانس مطول پایانی آن (سفر به مشهد) بیش از آنکه از سر تعهد باشد، از روی سهل گرایی است؛ حتا اگر سازندگان آن بعدا بگویند که یک نسخه مخصوص جشنواره فجر جمهوری اسلامی ارایه کردهاند و نسخهای هم مختص عرصههای دیگر، ازجمله در سطح بینالمللی، آماده دارند.
درباره «چرا گریه نمی کنی؟»؛ عرفان بیخیالی و هیولای عشق!
فیلم «چرا گریه نمی کنی؟» حاضر در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر، هم در سناریو و هم در ساخت، تقریبا تمامی نشانههای یک فیلم فانتزی را دارد اما درواقع اثری است فلسفی با مطالعه نحلههای عرفانی و مبانی خودشناسی.
درباره «چرا گریه نمی کنی؟»؛ جدال بیانجام با جهان
هنر، پهنه ای بی پایان است که می توان دنیای تازه در آن خلق کرد و سینما، در این پهنه از امکانات بسیاری برخوردار است و بالهایی فراخ. به همین خاطر است که سیمرغ در سینمای ایران جایگاه ویژه ای دارد.
نگاهی به «عطرآلود»؛ سنگ بزرگ کارگردان برای نزدن
«عطرآلود» یک ایده هدرشده است. فیلمساز به سراغ یک قصه کوچک رفته، اما از روایت آن ناتوان است. فیلمساز سنگ بزرگی برداشته که لاجرم نشانه نزدن است.
نگاهی به فیلم «چرا گریه نمی کنی؟»؛ مینیمال و انتزاعی
«چرا گریه نمیکنی؟» یک فیلم مینیمال و انتزاعی درست در دوره کنونی است. چندان به مدرنیته وابسته نیست و سنت را هم نمیکوبد. تلاش دارد تا در مسیر مستقیم استقلال روایتگری کند که موفقیتهای خوبی در این میزانسن به دست میآورد.
درباره «هوک»؛ مهربان به بهای جان
فیلم های ورزشی، یکی از جذاب ترین گونه های سینمایی در دنیاست و در پولسازی و سرپا نگه داشتن هنر هفتم، نقش مهمی داشته است و همچنان دارد. اما در سینمای ایران، چقدر در این زمینه سینمایی، هزینه شده و سینماگران به موفقیت دست یافته اند؟
یادداشتی بر فیلم « عطرآلود»/ همه آنچه با دماغ میبینی !
در این یادداشت نگاهی داشتیم به فیلم « عطرآلود» به کارگردانی هادی مقدمدوست و بازی مصطفی زمانی، که تلاش دارد رویکرد معنوی به کار و زندگی را از خلال رابطه یک زن و شوهر جوان و دست و پنجه نرم کردن آنان با مسائل و مشکلات اقتصادی بازتاب دهد.
نگاهی به «عطرآلود»؛ عطر آن است که خود ببوید!
سرمایهگذار فیلم «عطرآلود» سینماداری است که یک ارتباط مستقیم را با مخاطبان، در سالنهای سینمایی خود میتواند مهندسی کند اما احتمالا مخاطب، این اثر را در قاب تلویزیون، بیشتر خواهد دید.
درباره «سرهنگ ثریا»؛ ناخنک به سوژههای هدرشده
برخی از بازیگران سینمای ایران در عین حالی که توانایی های فنی در ایفای نقش دارند، بسیار متمایلند که نقش آفرینی های اغراق شده داشته باشند. این وظیفه کارگردان بهعنوان بازیگردان است که نمک غذا را باید کنترل کند. برای نمونه، مریلا زارعی در فیلم «شیار» نیز مطمئنا این استعداد را داشت که نقشش را بسیار اغراق آمیزتر اجرا کند.
نگاهی به «پرونده باز است»؛ هپروت و استراتژی
«پرونده باز است» قطعا در پرونده فیلمسازی کیومرث پوراحمد یک نقطه برجسته محسوب نمیشود، به هر حال آنرا بهعنوان فیلمی میتوان در نظر گرفت که در برخی نکتهها بیانگر میزان تجربه و تبحر سازنده آن است. این فیلم در مجموعه فیلمهای جشنوارهای قرار گرفته که چند سال پیش به اثر مطلوبتر مرحوم «یدالله صمدی» در همین حوزه نیز اصلا روی خوش نشان نداد و قربانیاش کرد.(پدر آن دیگری)
درباره «یادگار جنوب»؛ سینمای نوپدرخواندگی و چالشهایش
بازیگران فیلم نیز هر کدام توانایی مشخصی داشتهاند که هنر بازیگردانی نیز آن قابلیتها را به کار گرفته است؛ اما به هر حال اگر برای باورپذیری مخاطب ارزشی قایلیم باید او را توجیه کنیم که چگونه در یک خانواده جنوبی که خواهر خانواده (با بازی سحر دولتشاهی) به شکل افراطی با گویش جنوبی صحبت میکند، پسر همان خانواده (با بازی پژمان جمشیدی) با لهجه تهرانی و بدون حتا ته رنگی از لهجه محلی اش سخن میگوید.
درباره «پرونده باز است»، غرق در رویای خویش
کیومرث پوراحمد خالق یادگاریهایی است که ما در تنهاییمان به آنها میاندیشیم. ریشههایی که او از صفا و صمیمیت -و همچین انسانیت- در دل مخاطبان سینما و تلویزیون نهاده با گذر زمان رشد کرده است. حال تا نامی از او و یادگاریهایش میآید، بوی دفتر و شب به مشاممان میرسد. انگار که همهمان مقابل تلویزیون نشستهایم و برف شادی از دست محمدرضا فروتن -در فیلم شب یلدا- روی سرمان میریزد.
نگاهی به فیلم «جنگل پرتقال»؛ یک عاشقانه موجز در بستر دانشگاه
آرمان خوانساریان فیلمساز شناخته شده فیلم کوتاه در اولین تجربه فیلمسازی بلند خود که محصول باشگاه فیلم اولیهای بنیاد سینمایی فارابی و در ژانر درام است، به سراغ یک قصه عاشقانه در بستر دانشگاه رفته است.
درباره «آه سرد» و تلاش برای جلوگیری از چرخه خشونت
فیلم اگر چه که در فیلمبرداری، صدا، گریم، تدوین، رنگ و نورپردازی خوب ظاهر شده اما در کارگردانی، فیلمنامه و بازی دارای ضعفهای جدی است. دقایق ابتدایی فیلم مخاطب را جذب نمیکند، کشش نیست، کاشت، داشت و برداشت شخصیتهای داستان را نمیبینیم، کد و مانع گذاری ندارد، عطفبندی ندارد، اوج ندارد و فاقد سکانس و دیالوگ برتر است.
«جنگل پرتقال»؛ فراموش کنیم یا تغییر؟
دانشگاه، یکی از مکان هایی است که دغدغه های بسیاری را متوجه خود کرده است. جامعه شناسان، سیاستمداران و البته سینماگران. رسول صدرعاملی در صدر این دغدغه مندان سینمایی است.
نگاهی به فیلم «یادگار جنوب»؛ عشقی جنون آمیز در ساختاری ناقص
«یادگار جنوب» یا میتواند در اکران عمومی موفق به جذب حداکثری تماشاچی شود یا اینکه شکست سنگینی را تجربه خواهد کرد و این مساله ریسک بسیار بالایی است که سازندگان اثر به احتمال زیاد به آن واقف بوده اند.
«جنگل پرتقال»؛ حدیث نفس یک کارگردان با استعداد
«جنگل پرتقال» حدیث نفس کارگردان فیلم است، روایتگر طیف وسیعی از آدمهای با استعدادی است که فکر میکنند هیچکس به استعداد آنها اهمیت نمیدهد.
درباره فیلم «آه سرد» به کارگردانی ناهید عزیزی؛ سفری یخزده به ناکجاآباد
فیلم «آه سرد» به کارگردانی ناهید عزیزی صدیق روایت دو همسفر در یک جاده بیانتها است، بیآنکه حرفی برای گفتن داشته باشند، فیلمی است سرد برای سفری یخزده به ناکجاآباد.
درباره فیلم «استاد» / کمنفس و کاملا تاریخ مصرفدار
در «استاد» بیشتر با یک فیلم سیاسی انتقادی مواجه هستیم تا محصولی اجتماعی یا امثال آن و معتقدم همین نگاه ابزاری به مقوله یاد شده سبب شده تا با فیلم نه چندان دلچسب و کاملا تاریخ مصرفدار مواجه باشیم
درباره فیلم «آه سرد»؛ فیلمی برای دلبری از داوران!
مخاطبِ کمی جدیتر فیلم «آه سرد» میتواند احساس کند که سازنده یا سازندگان آن به جلب توجه داوران جشنوارهها، ازجمله جشنوارههای خارجی توجه داشتهاند. با این حال اگر فیلم میخواهد که در جشنوارهها مورد توجه کافی قرار گیرد، در برخی زمینههای فنی باید بررسی دوباره و بعضا تجدید نظر کند.