حضور این افراد هنگامی بحثبرانگیز میشود که بسیاری از اهالی تئاتر حذف و کنار گذاشته شدهاند، همچنین بسیاری از دانشجویان و مشتاقان بازیگری با اینکه دورههای لازم را برای بودن در صحنه گذراندهاند، بنا به دلایل غیرتئاتری مجبورند به شغلی دیگر روی بیاورند.
نمایش «مرثیهای بر قتل ژولیوس سزار و چند مرغ از سیمرغ» طبق برنامه قبلی و اقدامات لازم صدور مجوز، قرار اجرای عموم در سالن اصلی تئاترشهر، برای نوبت مردادماه داشت؛ اما چند روز پیش از اجرا، ناگهان نمایش «شکوفه های گیلاس» کار محمد مساوات که به تازگی دوره یک ماهه خود را در خرداد سال جاری، در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر پشت سر گذاشته، برای اجرای مرداد از سوی مجموعه تئاترشهر اعلام و نمایش گروه «آماتور» ملغی شد.
در جشنواره تئاتر فجر آنچه تاثیر دارد رویکرد و عملکرد معاونت هنری، اداره کل هنرهای نمایشی و دبیر جشنواره است وگرنه این شوراها فقط از آن جهت که جزو ساختار است باید تشکیل و اعضای آن تعیین شود، همین، وگرنه فرقی نمیکند چه کسی عضو این شوراها باشد.
کناره گیری مسعود دلخواه از حضور در شورای سیاستگذاری چهل و یکمین جشنواره تئاتر فجر، یادآور این نکته است که شورای سیاستگذاری، موضوعی است که هر از گاهی با حاشیههایی همراه بوده است.
سادهترین کار اداره کل هنرهای نمایشی این بود که با فراخواندن تهیهکننده و هنرمند، تلاش کند به نوعی شرایط موردرضایت طرفین فراهم شود و کار به نهاد قضایی نرسد.
در جای خالی بانک اطلاعات حرفهای، منابع انسانی هنرمندان تحصیلکرده، نخبه و باتجربه و منابع مالی قطرهچکانی تئاتر برای همه علاقهمندان یا شاغلان غیرواقعی تئاتر هزینه میشود تا همچنان شعارهای زیبای یارانه به سود فقرا و تئاتر برای همه در بیلبوردها و بیلانهای مدیران حزبی هر دولتی رخنمایی کند و هر روز هنرمند تئاتر رو به سقوط و فراموشی برود تا هنر دولتی جایگزین هنر مستقل شود.
وارد پنجمین ماه از سال ۱۴۰۱ شدیم ولی هنوز خبری از فراخوان چهل و یکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر نیست؛ جشنوارهای که بهمن هر سال برگزار میشود.
بررسی تاریخ فرهنگ و هنر ما هم نشان میدهد کمتر اتفاق افتاده هنرمندان امکان تنفس در هوای آزاد را تجربه کرده باشند اما هرگاه همین سعه صدر حداقلی افزایش یافته، آثار درخشانی خلق شده و فرهنگ و هنر گام بلندی رو به پیش برداشته است.
هنرمندان ما به طرز چشمگیری تجربیات پیشین را تکرار میکنند و به شکل وفادارانهای از شیوههای تجربهشده گرتهبرداری میکنند. آنها خطرپذیری زیادی ندارند و ساز و کار تمام اجراها حتی آنها که به اصطلاح تجربی و نو خوانده میشوند شبیه هم است.
35 سال پس از خواسته صادقی برای نجات تئاتر ایران، بهنظر میرسد نسل جدید هیچ تمایلی به آموزههای او ندارند. به جای آثار کلاسیک عظیم، در پی یک اجرای کوچکاند. برای مثال امیررضا احمدی، «مکبث»ی مینیمال و تقلیلگرا مهیا میکند و به جای نمایش دادنش، دربارهاش حرف میزند. به عبارتی حتی به بازنمایی خردهتراژدی باقیمانده نیازی نمیبیند
اگر به نمایشنامه «خانه برناردا آلبا» نگاه کنیم، کوچکترین دختر خانواده دست به خودکشی میزند. ما میتوانیم او را تمثیلی از خلاقیت در نظر بگیریم که با تصمیمهای نادرست و قیممنشانه در حال نابودی است.
شورای ارزشیابی و نظارت بر نمایش ادارهکل هنرهای نمایشی اطلاعیهای را صادر کرده که مشخص نیست که برای نگارش آن به روند تولید تئاتر توجه شده یا فقط سلب مسئولیت مالی از گروهها مدنظر بوده است.
بیست و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی ایران به حال خود رها شده و شرایط به گونهای پیش میرود که گویا میل به تعطیلی بیش از برگزاری آن است.
متوقف شدن فروش بلیت نمایش «شب شک» اقدام عجیب دیگری است که با هماهنگی ادارهکل هنرهای نمایشی و سایت فروش بلیت انجام شده و در ازای این اقدام هیچ پاسخ منطقی ارائه نمیشود.
آوانسیان درباره نعلبندیان میگوید: «از میان نمایشنامهنویسان ایرانی، نعلبندیان، کسی است که برای من حداقل یک مکمل است. چیزهایی را که من کم دارم، در مقابلم قرار میدهد. یک ماده اولیه نمایشی خوب را در اختیار بازیگر و کارگردان قرار میدهد. حرفی که برای پژوهشی هم گفته بودم: با متنهای او از سطحهای مختلف میشود بازی کرد...»
جشنواره بینالمللی تئاتر فجر که بسیاری مدعیاند مهمترین رویداد تئاتر ایران است، نه سیاستگذاری مشخص دارد و نه چشمانداز و دبیر هر دوره از آن هم سلیقهای انتخاب و هم سلیقهای برخورد میکند.
محمد رحمانیان تنها کسی بود که نسبت به مساله پیش آمده اعتراض کرد. او در یادداشتی انتقادی نوشت: «به لغوهای پیاپی، برگزار نشدنها و توقیفها و تعطیلیها عادت کردهایم... میشد این سمینارها برپا شود و گفتوگوها شکل بگیرد و آیینها (نکوداشت) به سرانجام رسد و هیچ آسیبی هم به گوشهای از میز هیچ مدیری نرسد.»
در شبهصنف خود بنگرید که در سالهای گذشته چه کسانی سرمایهدار شدند؟ چه کسانی مالک شدند؟ چه کسانی صاحب خانه و عمارت و صندوق میلیاردی شدند؟ چه کسانی همیشگی شدند و حتی با حضور شما به قدرت اجتماعی و هنری و سیاسی و مدارک جعلی علمی رسیدند؟ و بنگرید چه کسانی هر روز فقیرتر و فراموش و منزوی شدهاند؟
بیشتر تئاترهایی که در ایران امروز اجرا میشوند در امر مسئلهسازی مشکل دارند. «گئورگ لوکاچ» اعتقاد دارد در آثار انتقادی با «قهرمان پروبلماتیک» (مسئلهساز) مواجه میشویم که ساختارهای اجتماعی را به چالش میکشد. نکته اینجاست که در عصر جدید، «رمان» توانسته جای «حماسه» را بگیرد؛ زیرا هنرمند، نسبت به جامعه دچار پرسشهایی شدهاست.
چرا تئاتر ما دیگر خانواد هها را جذب نمیکند؟ پاسخ این است که تئاتر ما آنقدرها قوی نیست که قدرت جذب تماشاگر و حتی اقشار فرهیخته را داشته باشد.
تئاترهایی که در قرن جدید در ایران اجرا خواهند رفت به دستههای گوناگونی تقسیم میشوند؛ زیرا جامعه ایران متکثر است. نکته کلیدی اینجاست که تئاترهای جریان اصلی پر هزینه که تبلیغ و حمایت رسانههای دولتی و خصوصی را دارند به سوی نوعی دراماتورژی رقیق و سطحی رفتهاند که دیگر خبری از اندیشه انتقادی در آنها نیست.