چهارشنبه , ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳
نیلوفر ثانی
درباره نمایش «222» به کارگردانی علی شایع / هنر بر لبه تیغ 29 خرداد 1401
درباره نمایش «222» به کارگردانی علی شایع / هنر بر لبه تیغ

درباره نمایش «222» به کارگردانی علی شایع / هنر بر لبه تیغ

"222" اقتباسی نزدیک از نمایشنامه قرمز است که محتوا و جریان روایی خود را از آن وام گرفته و تا حدود زیادی به آن وفادار است. نمایشنامه قرمز، درگیرکننده و افشاگر، با ترکیب دقیقی از زیرو بم‌های روتکو که چه از گفته‌ها و روند زندگی‌اش وچه از تقابل هنر اکسپرسونیسم با سبک‌های دیگر آن زمان ساخته وپرداخته شده است؛ با همان فلسفه‌ی دریدایی و ویتگنشتاینی درباره مفاهیم و رنگ‌ها.

یادداشتی بر نمایش «بانوی محبوب من» به کارگردانی گلاب آدینه / درخشان در اجرا و مفرح 18 دی 1400
یادداشتی بر نمایش «بانوی محبوب من» به کارگردانی گلاب آدینه / درخشان در اجرا و مفرح

یادداشتی بر نمایش «بانوی محبوب من» به کارگردانی گلاب آدینه / درخشان در اجرا و مفرح

«بانوی محبوب من» در اجرا، چیزی کم نداشته و هر بخشی از عناصر اجرایی و بازیگری، با دقت و حساسیت پرداخت شده است. در مواجهه اول با اثر، دکور و طراحی صحنه، متناسب با فضای داستان و در نیمه‌ی آخر با بهره‌گیری از سنِ چرخان، از امکانات سالن اصلی بهره برده و حظ بصری را نیز تامین می‌کند. با این‌حال و با وجود زمان حدود 3 ساعت اجرا، استفاده بیشتر از سن چرخان، می‌توانست، احتمال خستگی تماشاگر را کمتر کند و جذابیت‌ بیشتری به آن ببخشد.

نقد نمایش «در انتظار گودو» به کارگردانی امیررضا کوهستانی/ انتظاری بی‌جان در حاشیه خیابان 8 مهر 1399
نقد نمایش «در انتظار گودو» به کارگردانی امیررضا کوهستانی/ انتظاری بی‌جان در حاشیه خیابان

نقد نمایش «در انتظار گودو» به کارگردانی امیررضا کوهستانی/ انتظاری بی‌جان در حاشیه خیابان

در انتظار گودوی کوهستانی حاوی تغییرات و تفاوت‌های اساسی و محتوایی با متن اصلی بکت که مشخصا ابزورد و تئاترپوچی یا معناباختگی‌ست، دارد و هرچند خوانش و اقتباسِ منحصر او از این درام مهم جنجالی و بنوعی معاصرسازی آن‌ست، با این‌حال، با توجه به انتخاب چنین بستر و بنیادی، مسیری کاملا متفاوت را می‌پیماید، و تغییرات به‌روزشده، سهل‌انگارانه، اساسا با روح در انتظارگودوی بکت، در تناقض‌ است.

نوشته‌ای بر نمایش «بین یه عالمه ماهی» به کارگردانی امیر دلفانی/ «نقل نسل سوخته» 1 مهر 1399
نوشته‌ای بر نمایش «بین یه عالمه ماهی» به کارگردانی امیر دلفانی/ «نقل نسل سوخته»

نوشته‌ای بر نمایش «بین یه عالمه ماهی» به کارگردانی امیر دلفانی/ «نقل نسل سوخته»

«بین یه عالمه ماهی» اگرچه در برهه تاریخی خود با جنگ پیوند دارد اما نمایشی درباره‌ی جنگ نیست.. بلکه تئاتری اجتماعی‌، درباره نسلی‌ست که فرجامشان تراژدی خون و درد‌ست.

نوشته‌ای بر نمایش «اسموکینگ روم» به کارگردانی سعید زارعی/ «خطابه‌ای دیر هنگام» 17 شهریور 1399
نوشته‌ای بر نمایش «اسموکینگ روم» به کارگردانی سعید زارعی/ «خطابه‌ای دیر هنگام»

نوشته‌ای بر نمایش «اسموکینگ روم» به کارگردانی سعید زارعی/ «خطابه‌ای دیر هنگام»

اسموکینگ روم، واجد امتیازاتی برای نقد وانموده‌هایی رسانه‌ای‌ست که در خدمت و تسخیر قدرت، یکی از مهمترین ابزارهای بازنمایی وقایع به شکل و وصفی جعلی و دستکاری‌شده، و فرآیندهای نظارتی در سطوح عمومی‌ست، همچنان که می‌تواند یک انفجار مهیب با تلفانی جانی بسیاری را در یک فرودگاه، بجای وجه واقعی آن که انفجاری بدون تلفات و هیاهویِ سیاسی بوده‌ است را جعل و به مخاطبانش القاکند با این وجود نیازمندست با بازبینی بیشتر از الکن بودن نیز عبورکرده و به سطحی قابل قبول از انسجام و تعادل معنایی و اجرا برسد.

نگاهی به پديده نمايش اينترنتی/ «تئاتر آنلاين، تئاتری كه نيست» 7 خرداد 1399
نگاهی به پديده نمايش اينترنتی/ «تئاتر آنلاين، تئاتری كه نيست»

نگاهی به پديده نمايش اينترنتی/ «تئاتر آنلاين، تئاتری كه نيست»

اگر مخاطبي نباشد، صحنه و بازيگر، از معناي حقيقي اجراگري خود تهي خواهند شد چه برسد به آنكه اساسا آنچه دارد عرضه مي‌شود با حضور دوربين و فيلمبرداري و ارتباط غيرمستقيم، وجوهاتش را از مديومي ديگر به جز تئاتر به دست مي‌آورد.

نوشته‌ای بر نمایش شیرخشک/ یک فروپاشیِ تمیز 13 بهمن 1398
نوشته‌ای بر نمایش شیرخشک/ یک فروپاشیِ تمیز

نوشته‌ای بر نمایش شیرخشک/ یک فروپاشیِ تمیز

شیرخشک نمایشی بدون کلام، استعاری، و سراسر درهزار توی زبان و تصویرست. و قرارست مخاطب را در فضایی که ساخته و پرداخته از میزانس‌هایِ هنر‎ی‌ست، به مفاهیمی نزدیک کند که در سایه‌ی این قاب‌ها به اِدراکی در محتوا برسد.

نوشته‌ای برنمایش «اسلو» به کارگردانی یوسف باپیری/ «دهلیزهای متعفن» 6 آبان 1398
نوشته‌ای برنمایش «اسلو» به کارگردانی یوسف باپیری/ «دهلیزهای متعفن»

نوشته‌ای برنمایش «اسلو» به کارگردانی یوسف باپیری/ «دهلیزهای متعفن»

اسلوی باپیری، گرچه نگاهی به متن راجرز دارد اما، رایحه‌ی استهزاء این مناسبات و ژست‌های صلح‌پذیر را می‌توان از آن استشمام کرد. وحتی بویِ پسماند انسانی را. حرف‌ها هم مانند مواد زائد بدن، بیرون ریخته می‌شوند اما به جایی نمی‌رسند. دولتمردان، در ضیافت‌های شام ، گیلاس‌های شراب‌شان را بهم می‌زنند و برای آینده‌اشان مصونیت‌های جانی و مالی، تبادل می‌کنند اما پشت تریبون‌های رسمی، برای هم خط و نشان می‌کشند.

نوشته‌ای بر نمایش «امشب اینجا» به کارگردانی مژگان خالقی/ واقعیتی معلق و معلول 14 مهر 1398
نوشته‌ای بر نمایش «امشب اینجا» به کارگردانی مژگان خالقی/ واقعیتی معلق و معلول

نوشته‌ای بر نمایش «امشب اینجا» به کارگردانی مژگان خالقی/ واقعیتی معلق و معلول

امشب اینجاداستانی ایرانی و رئال‌ست که قصد دارد با شکست زمان و تعلیق‌ها، گره‌های داستانی را به مرور باز کند. و نسبت به کار قبلی مژگان خالقی _ تو مشغول مردنت بودی_ که سبکی سورئال و کانتوری داشت کاملا فضای متفاوتی‌ دارد که به جهان امروز نزدیک‌تر وملموس‌ترست.

نقد دو نمایش اجرا شده در جشنواره آیینی و سنتی 22 مرداد 1398
نقد دو نمایش اجرا شده در جشنواره آیینی و سنتی

نقد دو نمایش اجرا شده در جشنواره آیینی و سنتی

در نخستین روز نوزدهمین جشنواره‌ی تئاترآئینی_سنتی درتهران،  دو اجرای کابوس‌های مرد مشکوک به کارگردانی ملیکا رضی از تهران و  آبگوشت زهرماری حسین اسدی کاری از گروهی بوشهری در سالن سایه و چهارسوی مجموعه تئاتر شهر به اجرا درآمد.

نوشته‌ای بر اژدهای طلایی / تهوع بقا در کاسه‌ی سوپ 14 مرداد 1398
نوشته‌ای بر اژدهای طلایی / تهوع بقا در کاسه‌ی سوپ

نوشته‌ای بر اژدهای طلایی / تهوع بقا در کاسه‌ی سوپ

اجرای اژدهای طلایی ایرانشهر با وجود بهرهمندی از بازیگران حرفه‌ای تئاتر ، توانسته کارکترها را بفهمد و بازآفرینی کند و وجه طنز را حفظ نماید. اگرچه به هماهنگی و پیوند منسجم‌تری نیازست که نقش‌ها به پختگی بیشتر با فاصله گرفتن از انقطاع‌هایی که موجب از ریتم افتادن اجرا می‌شود، دست یابند.

خنده بر درد دردمندان دواست 2 مرداد 1398
خنده بر درد دردمندان دواست

خنده بر درد دردمندان دواست

مولن روژ ادامه روند مخرب تئاتری‌ست که پیش‌ترها با اعتراض و پیش‌آگهی به ادامه‌اش، بارها گفته شد و حالا امروز این رسمی متداول، برای اغلب گروه‌های نمایشی‌ست که به بهانه‌ی تورم اقتصادی، با موضوعیتِ متناقض، تئاتر بورژوازی تولید کنند که برای ترسیم دانشجوی بی‌پولی که پیزرن پولدار را می‌کشد، ویا سگ دزدانی که حتی از کرم لجن‌بودنِ خود ابایی ندارند، با ترفند دکوری پرهزینه، چند برابر بهای تعریف شده‌ی یک تئاتر را، دریافت کنند.

نقدی بر نمایش فرشته تاریخ به کارگردانی: محمد رضایی راد / «ژستی در میانه‌ی تاریخ» 25 تیر 1398
نقدی بر نمایش فرشته تاریخ به کارگردانی: محمد رضایی راد / «ژستی در میانه‌ی تاریخ»

نقدی بر نمایش فرشته تاریخ به کارگردانی: محمد رضایی راد / «ژستی در میانه‌ی تاریخ»

بنیامین ژستی در میانه‌ی تاریخ‌ست . تاریخی که از سویی برملاکننده‌ی فجایع عقاید فاشیستی‌ست که دست به قتل و حذف روشنفکران مخالفش می‌زند و خرد و نخبه‌گری را ولو تنها به دلیل پایبندی‌های عقیدتی و مذهبی، به کام مرگ می‌کشاند و ایدئولوژی برتر را نه از راه گفتمان و عقلانیت بلکه از منظر قدرت و سرکوب‌گری خشونت‌طلب، مسلط می‌کند

نقدی بر نمایش «است» به کارگردانی پرنیا شمس/ مقاومتی کنش‌مند 30 خرداد 1398
نقدی بر نمایش «است» به کارگردانی پرنیا شمس/ مقاومتی کنش‌مند

نقدی بر نمایش «است» به کارگردانی پرنیا شمس/ مقاومتی کنش‌مند

«است» به کارگردانی پرنیا شمس برگزیده‌ی جشنواره‌ی دانشجویی امسال و بازنمایی‌ جذاب و مورد مداقه‌ی مفاهیم‌ اجتماعی، با طرح دریکی از نهادهای مستقر در جامعه‌ست که بدون شک با تجربه‌ای ملموس و زیستی، مخاطب را نیز براحتی همراه خود می‌کند.

نوشته ای بر نمایش کمیته نان به کارگردانی لیلی عاج/ «رنج چند پاره» 19 خرداد 1398
نوشته ای بر نمایش کمیته نان به کارگردانی لیلی عاج/ «رنج چند پاره»

نوشته ای بر نمایش کمیته نان به کارگردانی لیلی عاج/ «رنج چند پاره»

شتابزدگی، کمیته نان را از سطح دیگرکارهای لیلی عاج، پایین‌تر برده‌است.

نوشته‌ای بر نمایش وقتی کبوترها ناپدید شدند/ سرهم‌بندیِ بی‌اثر 10 خرداد 1398
نوشته‌ای بر نمایش وقتی کبوترها ناپدید شدند/ سرهم‌بندیِ بی‌اثر

نوشته‌ای بر نمایش وقتی کبوترها ناپدید شدند/ سرهم‌بندیِ بی‌اثر

وقتی کبوترها ناپدید شدند اگرچه در زمانِ جنگ جهانی‌‌دوم و پس از آن متمرکزست اما بیش ازآن مربوط به انسان‌هایی‌ست که در هر شرایطی بی‌آنکه پایند اعتقاد یا مرامی باشند با هر بادی به همان سو می‌وزند. منفعت شخصی این افرادست که بیش از هرچیزی برایشان اهمیت دارد و اینکه با دشمنی اشغالگر ومتجاوز همکاری می‌کنند و یا دست به کشتار هموطن وخانواده اشان بزنند، فرقی نمی‌کند. بیش از هرچیز بقا و زنده ماندن بهر بهایی‌ست که اهمیت دارد.

نوشته‌ای بر نمایش بیوه سیاه، بیوه سفید به کارگردانی حسن جودکی/ چهره‌های ریخته پسِ نقاب 25 اردیبهشت 1398
نوشته‌ای بر نمایش بیوه سیاه، بیوه سفید به کارگردانی حسن جودکی/ چهره‌های ریخته پسِ نقاب

نوشته‌ای بر نمایش بیوه سیاه، بیوه سفید به کارگردانی حسن جودکی/ چهره‌های ریخته پسِ نقاب

بیوه سیاه، بیوه سفید؛ انتخابی امروزی و کنش‌مندست که حسن جودکی، علی‌رغم سوژه های متعددِ منفعل، سرگرمی و کمدی، با گروهی حرفه‌ای بر صحنه آورده است. آنچه نیاز جامعه ی امروز برای آگاهی بخشی از مدیوم تئاتر در راستای اندیشه ورزی‌ست. و مخاطبی را دعوت می‌کند که از تئاتر چیزی فراتر از خنده و تفریح می‌طلبد. مونولوگی که می‌تواند درگیر کننده و با بازی قوی ودشوار مژگان خالقی،ارتباطی مستقیم برقرار کند. وموضوعی را پیش بکشد که جنبه های اجتماعی و انسانی پررنگی دارد.

نوشته ای بر نمایش هفت دقیقه / «ضرورتِ انتخاب» 7 اردیبهشت 1398
نوشته ای بر نمایش هفت دقیقه / «ضرورتِ انتخاب»

نوشته ای بر نمایش هفت دقیقه / «ضرورتِ انتخاب»

اجرای پیشین آرش عباسی نیز با گروهی از جوانان افغان مقیم درایران اجرا شد که استعدادهای بسیارخوبی از میان آنها درصحنه درخشیدند و امروز نیز با طی همان مسیر، روزنه‌های امیدبخشی از حضور این نسلِ مهاجران افغان، درپیوند با صحنه ی تئاتر به چشم می آید.

نوشته‎ای بر نمایش «غلامرضا لبخندی» به کارگردانی کهبد تاراج / لبخندی با طعمِ خون 28 فروردین 1398
نوشته‎ای بر نمایش «غلامرضا لبخندی» به کارگردانی کهبد تاراج / لبخندی با طعمِ خون

نوشته‎ای بر نمایش «غلامرضا لبخندی» به کارگردانی کهبد تاراج / لبخندی با طعمِ خون

آنچه از داستان غلامرضا خوشرو برصحنه داریم، در مرزی نصف و نیمه است که اگرچه کارگردانی دغدغه‌مند و گروهی‌ حرفه ای دارد اما شتابزدگی در آن به چشم می آید.نه داستان‌ها جذابیتِ خاصی دارند، نه کاراکتر غلامرضاخوشرو بیشتر مورد کاوش و طرح قرار می گیرد و اساسا دلیل و چراییِ قصد این اجرا و مضمونش اگر به صرف روخوانی ازیک واقعه باشد، مبهم باقی می ماند.

نوشته ای بر نمایش سرزمین های شمالی به کارگردانی شیما عرب/ هستی متلاطم 16 اسفند 1397
نوشته ای بر نمایش سرزمین های شمالی به کارگردانی شیما عرب/ هستی متلاطم

نوشته ای بر نمایش سرزمین های شمالی به کارگردانی شیما عرب/ هستی متلاطم

نمایش سرزمین های شمالی، اجرایی ست که به نظر می رسد تمام تلاشش را می کند تا قابل قبول به نظر برسد، هرچند راه بسیاری تا پختگی در پیش دارد اما این تلاش قابل ستایش ست .

نوشته‌ای بر نمایش نام‌بره / «نام‌برده نقالی مدرنِ تراژدی انسان/ مکان » 4 آبان 1397
نوشته‌ای بر نمایش نام‌بره / «نام‌برده نقالی مدرنِ تراژدی انسان/ مکان »

نوشته‌ای بر نمایش نام‌بره / «نام‌برده نقالی مدرنِ تراژدی انسان/ مکان »

نام‌برده می خواهد از یک تجربه ی شخصی به تجربه ی عمومی تعمیم پیدا کند از فروپاشی و له شدن انسانی که به دلایل واهی سرکوب می شود، زحماتش نادیده گرفته می شود، و تا مرز طغیان و خردشدگی می رود. جایی که دیگر گذشتن از هرچه حقوق و نفع شخصی برای رسیدن به نتیجه هم، جواب نمی دهد .و از تبارِ مکان هایی بگوید که چگونه از هویتِ واقعی و تاریخی شان، تهی می شوند.