سید حسین رسولی: سه نمایش «بهرام بیضایی» در آمریکا، «امیررضا کوهستانی» در آلمان و «علی شمس» در ایران را مهمترین رویدادهای تئاتری در سال ۱۴۰۰ میدانم.
همه نمایش در یک چهارراه میگذرد و حتّی چایخانه اَجَقْ همان وسط بازی میشود. ولی این یگانگی مَکان با گُریز به درمانگاه و خانه و جاده نزدیک مرز در داستانِ پرستار و سر زدن به خانه راننده و زنش و باجه تلفن در طرابوزان در داستان راننده و عبور از اتاق نامهْرسانی و دفتر رئیس و خیابان در داستانِ نامهْبَر میشکند؛ و همچنین با گُذر ِسارنگِسَهِش از محلّهای که دیگر نیست و گُذر نهال فرّخی از محلّه چنانکه هست!
مژده شمسایی که در سه دهه اخیر ایفاگر نقش زنان اصلی تمام آثار سینمایی و تئاتری اجرا شده بهرام بیضایی بوده است، در نمایش «چهارراه» نقش نهال فرخی را ایفا می کند. زنی که اجازه پیدا نکرده به علاقه اصلیاش بازیگری برسد و حالا معلمی است بیمار با یک فرزند که ناگهان عشق قدیمی ناپدید شدهاش را مییابد.
دیدن «چهارراه» برای من تلفیقی از «افرا» و «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» بود؛ داستانی تودرتو و پیکار سکگونه قهرمان با حضور هرازگاهی آدمهایی که از هر دری سخن میگویند. آنان قرار است بازتاب اجتماعی جامعه ایرانی باشند که بیضایی آن را بازنمایی میکند اما در «چهارراه» با یکی از افراطیترین بازنماییها روبهروییم.
بهرام بیضایی در مملکتم نیست. او دورتر، بسیار دورتر از اینجا، در آمریکا و در دانشگاه استنفورد در ایالت کالیفرنیای آمریکا روزگار میگذراند تا ما تنها نظاره کنیم سپیدی موهایش را پسِ پشتِ صفحهای نیمهروشن، وقتی همه تمنایمان دیدار اوست در صحنهای که از حال، خالی است.
نمایش «چهارراه» به نویسندگی و کارگردانی بهرام بیضایی روی صحنه میرود.