تئاتر ایران خیلی دیر به زنان مجال داد؛ جایی در اوائل سده سیزدهم. پیش از آن نقش زنان را در دستهجات تئاتری، مردان بر عهده داشتند و کارگردانی هم اصلا چیزی نبود که بتوانند به آن فکر کنند.
محرم که بشود، کسانی که در کار نمایش ایرانی هستند، حتما در گوشه ذهنشان یادی هم از پیتر بروک میکنند؛ کارگردان افسانهای تئاتر جهان که نامش با نمایشهای شرقی و تعزیه ما هم گره خورده است.
اما چرا پیتر بروک برای ایرانیان هنرمند مهمی است؟
در حال حاضر هیچ نیازی توسط تئاتر برآورده نمیشود. افرادی که عادت به تئاتر رفتن دارند چیزی از نمایشنامهها به دست نمیآورند، کمترین عنصری که بتواند فردا در زندگی جاری به کارشان بیاید در آنها پیدا نمیکنند. باید حقیقتا راه عبور از کوچه به تئاتر، کاملاً بر همگان باز باشد و بین آنها مبادلات به آزادی جریان پیدا کند. همه میدانند که واقعیت چیز دیگری است.
روزگاری هنرمندان بسیاری در آن رفتوآمد میکردند، اما همهچیز ناگهان تمام شد؛ بهخاطر حسادت همکارانشان.
رشته معماری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران زیر نظر هوشنگ سیحون ، پروژه و نقشه تالار را در کمتر از چند ماه آماده کردند و مهندس مگردیچیان آمادگی خود را برای محاسبه نقشه ها، به طور رایگان اعلام داشت.
تاریخ تئاتر جهان و ادله و شواهد نشان می دهد که به لحاظ کثرت تماشاگر هرگز نمایشی چون تعزیه تا این حد مورد علاقه مردم نبوده است. شاهدش نیز هزاران تالار نمایش (تکیه) در سراسر ایران و اسناد گواهی سفیران و سیاحتگران خارجی است.
هسته اصلی تماشاخانه هنر سابق مایه ای با عشق و شور، بی تجربگی و آگاهی از دشواری های کار هنری، فنی و اداری داشت که در سال 1321 با تعیین سهام صد تومانی به تأسیس شرکت سهامی هنر رسید که ابتدا تالاری تابستانی به نام گوهر و سپس تالاری سربسته به نام تماشاخانه هنر ایجاد کرد.
از دوره ناصری در مکان تکیه دولت همه ساله تعزیه خوانی و روضه خوانی برقرار می شد تا اوایل سلطنت پهلوی که کم کم به تقلیل و تعطیل انجامید. تکیه دولت در واقع بزرگترین تالار نمایش ایران بود که ظرفیت 20 هزار تماشاگر را و تعداد نامعین بازیگر و وسایل نمایشی را داشته است.
در تاریخ آمده است که ناصرالدین شاه در سفرهای فرنگستان خود تئاتر ممالک دیگر را پسندیده و مزین الدوله معلم دارالفنون را مأمور می کند تا در تالار دارالفنون نمایش هایی بدهد و او نخستین کسی است که تئاتر را از صورت تعزیه و سنتی خود خارج کرد.
«گزیدهای از تاریخ نمایش در جهان» نوشته جمشید ملکپور و انتشاراتی افراز به چاپ رسید.