«جوكر» واجد بسياري از كيفياتي است كه هاليوود نياز دارد؛ از توجه به طبقه فرودست و طردشدگان اجتماعي گرفته (در عمده نوشتههاي نظري معمولا به پيروي فيلم از «راننده تاكسي» (مارتين اسكورسيزي، 1976) اشاره شده است) تا انتقاد از سياستهاي اقتصادي ترامپ كه به هاليوود امكان ميدهد تا بر ژستش در حمايت از حزب دموكرات پافشاري كند. اما شايد مهمترين امتياز فيلم براي برادران وارنر اين باشد كه «جوكر» تلاشي است تا ژانر اين روزها بدنام ابرقهرماني را به جايگاه اثر هنري نزديك كند.
تاد فيليپس به طرز هوشمندانهاي از ميانه تراژديهاي زندگي جوكر، تسري ياغيگريهاي جوكر پس از كشتن سه نفر در مترو بهطور ناخواسته تصويرگر انتقال تنش از زندگي فرد به عرصه گستردهتري از پيكار به سبب وضعيت وخيم سياسي، اقتصادي است.
سخت ميتوان تصور كرد كه فينيكس با احترام تمام در تمام برنامههاي تبليغاتي فيلم كه بازار انبوه فيلم طلب ميكند، حضور داشته است. چنين قيد و بندهايي بعد از اهداي شير طلايي جشنواره ونيز به «جوكر» جديتر شد چرا كه برگزيدگان قبلي اين جايزه - «رما» و «شكل آب»- بعدتر در مراسم اسكار درخشيدند.