به هر كدام از رفيقها يا برادرهاي تئاتر كه ميرسيم از باندبازي و انحصارطلبي گروههاي ديگر ميگويد. انگار تئاتريها با هم يك توافق ازلي و ابدي دارند كه هرگز با هم توافق نكنند. به هر حال آيين اعتراض و مطالبهگري سخت و پيچيده است به خصوص طراحي صحنه اعتراض به سانسور و خودرايي.
«من را به عنوان نويسنده يا كارگردان دو فيلم و چند نمايش معرفي كردند. بايد توضيح بدهم تمام افرادي كه اينجا معرفي ميشوند، كارهاي نكردهشان بيشتر از كارهاي كردهشان است؛ در واقع بيوگرافي واقعي ما آن است. ما بيش از هر چيز متخصص «پروژههاي ناتمام» هستيم؛ پروژههايي كه شروع ميشوند در خودمان و تمام ميشوند در خودمان. » بخشي از صحبتهاي بهرام بيضايي در ده شب شعر گوته كه معتقد بود وقتي هنرمند كارش را آغاز ميكند، مجموعه عواملي رفته رفته نقاب از چهره ميكشند و بر روند شكلگيري كار تاثير ميگذارند تا آنجا كه كارگردان در نهايت از خودش ميپرسد: «محصول نهايي چه اندازه به آنچه ابتدا در سر داشتم نزديك است؟» بيضايي در آن جمع پرشور از «گروههاي نظارت نامريي» صحبت ميكند؛ گروههايي كه به هيچوجه قابل شناسايي نيستند و دقيقا به همين دليل از نظارتكنندگان رسمي خطرناكتر مينمايند چون هنرمند نميداند با چه كسي و چه جرياني مواجه است.