نمايش تمام شد. رورانس نداشت. كسى نيامد. من بودم و تئاترم و شعبده حسينى مهر. خواستم خودم رو زودتر از سالن به بيرون برسونم تا صداى مردم از چيزى كه ديده بودم خارجم نكنه، خواستم نگهش دارم. يك كم بيشتر. حرمت تئاتر رو براى اولين بار در اين مملكت هم حس كردم و چقدر حالم خوبه.
پایگاه خبری تئاتر- مهردادا خامنه ای: دوستان نزديكم مدام به طعنه بهم ميگن تو كه خودت تئاترى هستى چرا اينجا انقدر كم تئاتر ميرى؟ راستش از ته دلم خبرندارن كه تئاتر انقدر برام عزيزه كه وقتى كارى نيمه جون رو روى صحنه مى بينم تا روزها حالم بد هست. نه اينكه بخوام اداى منتقدان و همه چيزدان ها رو دربيارم، نه. چيزى كه عذابم ميده تئاتر رو به شوخى گرفتن هست، يكجورى بى حرمتى به اين هنر هست كه عاصيم مى كنه. مى گم آخه چرا؟ اين همه شغل و تفريح و كارهاى جور و واجور هست كه ميشه هم پول بيشترى درآورد هم تفريح بيشترى كرد. چرا تئاتر؟ هيچ كجا نديدم كه آدم هاى تئاترى بى غيرت باشند، بى استعداد چرا، سطحى چرا ولى بى غيرت نه.
 
اينه كه دلم ميلرزه برم تئاتر. ميگم بشينم كار خودم رو بكنم، سرم به كارم باشه و به اين چيزا فكر نكنم. حال خودم رو خوب نگه دارم براى كار.

 
اصلا هم صحبتم سر سليقه و خوش اومدن از اين كار و اون كار نيست. انقدر عقلم ميرسه كه هركارى خوبى هاى خودش رو به هرحال داره و بدى هاش هم سر جاش و اين نظر شخصيه.

 
بى حرمتى يك بحث ديگه ست. وقتى نمايشى دير شروع مى شه حالت جنون بهم دست ميده، ميخوام برم كارگردانش رو پيدا كنم و ماست خورش رو بچسبم و بگم آخه انتر تو كه شعورش رو ندارى چرا مردم رو معطل خودت مى كنى؟ يا اينكه مى بينى طرف دو ساعت تو رو توى سالن نشونده يك مشت مزخرفات تحويلت داده آخر سر با دبدبه و كبكبه مياد روى صحنه انگار فتح الفتوح كرده بنا ميكنه به نطق بلند و بالا و كثافتش رو به خره و سگه با بادى به غبغب تقديم مى كنه. اسمش رو هم ميذارن احترام و عرف تئاترى! حالم بد مى شه. همه چى مثل واريته مى مونه براى خودنمايى. مى دونم من آدم ناجوريم. حالم خوب نيست. آخرش اينه كه ميگن از فرنگ اومده حرف مفت ميزنه. باشه. شما راست ميگين.

 
اما امشب حالم خوبه. حالم خوبه كه... خيلى خوبم. انقدر خوبم كه مى خوام به همه بگم چقدر خوبم. چرا؟ چون بعد از چهار سال توى اين مملكت زندگى كردن براى اولين بار رفتم تئاتر و همه چيزش سر جاش بود. اونم كجا؟ سالن چهارسو، تئاتر شهر. اصلا اين تئاتر شهر من رو اينجورى كرد. اول كه اومده بودم فكر مى كردم تئاتر شهر مركز هنر تئاتر اين كشور هست و هرچى رفتم ديدم كارهاى درپيت بود. بگذريم. حالم خوبه.

 
امشب بوف كور صادق هدايت رو ديدم. باز قبلش ته دلم آشوب بود. آخه خوندم كه برداشتى است آزاد از بوف كور و سه قطره خون. هى با خودم فكر كردم آخه خود بوف كور رو نمايشى كردن يك چيزه بعد با سه قطره خون قاطى كردنش يك چيز ديگه ست.

 
از اونطرف به خودم دلدارى مى دادم كه بابا ناصر حسينى مهر كه از اين نخاله هاى بچه موش تئاترى نيست كه پرت و پلا بگه. رفتم.

 
جلوى در بروشور نمايش رو خريدم، تا باز كردم روحم پر كشيد. داخلش سه صفحه اول به چهار زبان فارسى، آلمانى، انگليسى، فرانسه توضيح مختصرى درباره نمايش. بعد درباره بوف كور يادداشت هاى كوتاه از ناتل خانلرى، كاتوزيان، دوستخواه، صنعتى و...تا خود حسينى مهر تا يك نگاه به اينها بندازم ساعت شد هشت و رأس ساعت در باز شد و نشستيم. از نمايش چيزى نمى گم چون هنوز سرم گيجه. اما اين رو ميتونم بگم كه همه چيز، تكرار مى كنم همه چيز سر جاى خودش بود. حتى يك كلمه حرف بى ربط، حركت بى ربط، اداى بى خود نبود كه نبود. مرض ديگه اى كه دارم اين هست كه با اولين اشتباه كه از روى كم كارى و بى سوادى روى صحنه پيش بياد حواسم پرت ميشه و ديگه از كار لذت نمى برم و همش به مزخرفات تكنيكى فكر مى كنم. اما نه، انقدر حواسم جمع بود كه تا آخر نمايش مثل بچه آدم دستم رو دادم به دست كارگردان و من رو با خودش برد تا اونجا كه اسمش رو هنر ميذارن. 

 
يك نفر از بازيگرا ساز خودش رو نميزد، همه با هم دست در دست غوغا كردند. چه زيبا. دلم رفت. 
دلم براى تئاتر رفت و دوباره عاشق شدم.

 
نمايش تمام شد. رورانس نداشت. كسى نيامد. من بودم و تئاترم و شعبده حسينى مهر. خواستم خودم رو زودتر از سالن به بيرون برسونم تا صداى مردم از چيزى كه ديده بودم خارجم نكنه، خواستم نگهش دارم. يك كم بيشتر. حرمت تئاتر رو براى اولين بار در اين مملكت هم حس كردم و چقدر حالم خوبه.





 



صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام

https://telegram.me/onlytheater

اخبار تئاتر:

افسانه ماهیان «مسئولیت شکستن سکوت مطلق» را افتتاح کرد

آغاز به کار خانه نمایش با باغ‌ وحش شیشه‌ای

«دریچه» در پاریس اجرا شد

اجرای « تو با کدام باد می روی؟»در تئاتر مستقل تهران

«سونات پاییزی» اثری بی‌ادعا و یک نوع مواجهه با فیلم برگمان است

یک تماشاخانه به دلیل مشکلات مالی تعطیل شد

تئاتر «بوف کور» اجراهای خود را آغاز کرد

«بی‌پدر» در سالن «قشقایی» تئاترشهر به صحنه می‌رود

اجرای نمایش «آدم آدم است» در تالار مولوی

"نویسنده مرده است" در تالار حافظ جان می‌گیرد

دو نمایشنامه از هاینریش بل منتشر شد

«ماراساد» در تئاتر مولوی به روى صحنه مى‌رود

مهلت ارسال آثار بیستمین جشنواره تئاتر مقاومت فتح خرمشهر تمدید شد