روایتِ نیم قرن تلاشِ شریف
اگر جامعه به افرادی نظیر علیدوستی نیاز دارد که صددرصد دارد باید از آنها بخواهد. تا جایی که اطلاع دارم چند باشگاه از حمید علیدوستی دعوت به همکاری داشتند اما برای مثال شرط همکاری این بوده که باید از بازیکنهای خاص استفاده شود و حمید علیدوستی قطعا از بازیکنهای تحمیلی و پولی استفاده نمیکند. متاسفانه آلودگی در بخشی از فوتبال آنقدر زیاد است که آدمهایی نظیر علیدوستی نمیتوانند با آن کنار بیایند بنابراین خودشان را کنار میکشند، چون بیاخلاقی به شخصیتشان نمیخورد.
همه فیلمها بااغماض پروانه میگیرند/ اختیار شورا باسینماگران نباشد
پرویز شیخ طادی عضو سابق شورای پروانه نمایش بیان کرد من معتقدم ترکیب فعلی شورای پروانه نمایش، اجحاف و بیانصافی در حق مخاطب است.
«لامینور» ارزش کنار آمدن با سانسور را داشت
موسیقی از همان ابتدای فعالیتم در سینما در فیلمهایم جریان داشته. از فیلم «گاو» بگیر تا «اجارهنشینها» و... خودم اهل موسیقی هستم و گفتم که موسیقی را بسیار دوست دارم و با آدمهایی که جلوی این هنر را میگیرند، مخالفم.
وقتی دستاوردهای درخشان هشتساله را دور میریزیم
پاتوق شدن فضای روشنفکری خاصیت این سینماست و نمیتوانیم از آن بگیریمش. اگر از آن میترسند، موضوع دیگری است... برای چه نشریه هنر و تجربه را که تنها چیزی است که از یک دوران باقی میماند، تعطیل کردند؟ 10 سال یا 20 سال بعد که بخواهیم درباره یک دوران پژوهش کنیم، نشریهاش را باید ورق بزنیم.
کاش اوضاع از این بدتر نشود
اگر زیرساختها به لحاظ فنی در پلتفرمها انجام میشد، قاچاق به سادگی در پلتفرمها صورت نمیگرفت و مشکل غیرممکنی پیش رویشان نبود. اصلا وقتی خود پلتفرمهای داخلی به شکل مشکوک فیلمها و سریالهای خارجی را دوبله و با کمترین سانسور در داخل پخش میکنند، چرا باید توقع داشته باشند محصولات آنها قاچاق نشود.
به شکسپیر و و آدمهایی از طبقه زیر متوسط ادای دین کردهام
به نظرم تئاتر ایران دچار معضل خالی شدن از محتوا و حرکت به سمت فرمالیستی است که معنا در آن بین میرود. وگرنه کار فرمالیستی خالی از معنا نیست. در انتظار گودو یک بیانیه علیه سرمایهداری است، ولی وقتی در ایران اجرا میشود، تبدیل به ابزار سرمایهداری و یک کالای لوکس میشود.
همذاتپنداری با رنجهای مادر خطاکار
تصور میکنم هر فیلمسازی که دست میگذارد روی موضوعاتی که زیر متن داستان و قصه آنها نگاه آسیبشناسانه به مشکلات اجتماعی دارد باید در وهله اول آن مساله خاص دغدغه شخصی خودش باشد و با پژوهش و آگاهی بالا نسبت به تمام جوانب آن به سمت قصهاش برود.
گفت و گو با امین بهروزی کارگردان نمایش «خماری»/ یک درام روانشناسانه کلانشهری
ارتباط این اثر با علم روانشناسی دو بخش دارد. جدا از علاقهای که سالها به این علم داشتهام و آن را دنبال میکردم، سرانجام در این اجرا و بیواسطه به این حوزه پرداختم. قبل از نوشتن نمایشنامه «خماری» شروع کردم به خواندن کتابهای معتبر این حوزه و آشنایی کلی با اینکه روانشناسی چه میکند و چه میتواند بکند.
دوگانه هنر «متعهد» و «آفرینشگر» منسوخ است
به نظرم امروز جامعه در پیوند این دو خیلی پیشروتر عمل میکند. یعنی در اجراهای معترضانهاش به ما میآموزد که باید خلاق و آفرینشگر باشیم. حالا دلایل اعتراض و انتقادش صنفی است، غم نان است یا مطالبات دیگر. ولی وقتی به تئاتر میرسیم این رویکردها به چالشهای شخصی فرو میغلتند. ارجاع من در اجرای «ارور404» اتفاقا بیش از آنکه به درون جامعه تئاتر باشد، به جامعه بیرون است که بدانیم مردم دارند طور دیگری فکر میکنند.
دلیل جدی نگرفتن سینماگران زن را باید از مسئولان پرسید
مریم بحرالعلومی معتقد است تمرکز تولید فیلمهای اجتماعی در سینمای ایران دلیل بر اشباع شدن این ژانر سینمایی نیست.
مسوولیت پذیری با سلطه گری تفاوت بنیادین دارد!
معضل بیخانمانها پدیدهای مذموم و پرخشونت است که برچسب «کارتنخواب» آن را چندین برابر میکند؛ از دوران کودکیام از این گروه میترسیدم. به واسطه گفتهها و توصیههایی که خانواده به من داشت از نزدیک شدن به بیخانمانها وحشت داشتم. این ترس تا قبل از ورود من به این کمپ همراهم بود و باید اقرار کنم یکی از دلایلی که موجب شد به این کمپ بروم، روبهرو شدن با این ترس بود.
میگفتند فیلم «گاو»، ایران را عقبمانده نشان میدهد
نمایش فیلم گاو اول به بنبست برخورد. یعنی با اینکه فرهنگ و هنر تهیهکننده آن بود، مجوز داده نشد. گفتند این فیلم مردم ایران را از جهت فرهنگی عقب نشان میدهد و منتهای فقر آدمی را نشان میدهد. یک سال فیلم اجازه نمایش نگرفت. آخر سر راهی که پیدا شد این بود که ابتدای فیلم یک نوشتهای گذاشتند که این فیلم برای 40 سال قبل است تا به زمان حال نسبت داده نشود.
مانع اصلی رشد فرهنگی جامعه، مسوولان محافظهکار هستند
بزرگترین مساله ما مسوولان هستند که مانع اصلی رشد فرهنگی جامعه میشوند. شش ساعت در ماه رمضان پشت در اتاق مسوولی نشستم، عاقبت در راه پلهها توانستم با او صحبت کنم که اصلا چرا میخواهم این فیلم را بسازم. چون آنها همواره میخواهند فیلمهایی ساخته شود که خوشایندشان باشد و تعریف و تمجید کند و فقط به نقاط روشن بپردازد.
واکاوی بخشی از تاریخ سینما در «گزارش سانسور یک فیلم...»
یک مورخ و پژوهشگر سینما معتقد است که ما از بسیاری از دورههای تاریخیمان به سهولت گذشتهایم، در حالی که با بررسی دقیق آن دورههای تاریخی و آدمهای مهم و مؤثرش میتوانیم از اشتباههای مکرر تاریخی دوری کنیم. او برهمین اساس با نگاهی به توقیف یک فیلم قدیمی، ماجراهایی را درباره اولین سینماگر پیشرو ایران بازگو کرده است.
برای انتخاب سینا مهراد و بهرنگ علوی خیلی استرس داشتم
حسین نمازی، کارگردان فیلم «شادروان» معتقد است ترکیب فیلمهای اکران نوروزی در جهت احیای سینماها چیده شده است و صاحب نظران این مورد را در نظر گرفتند چون در غیر اینصورت روی ماهیت وجودی خودشان قمار کردهاند.
انتظارات جامعه از سینما رادیکال شده است
جیرانی در دستهبندی جریانهای سینمایی، قائل به پیشفرضهایی بیرون از متن و جریانات داخلی سینما است و کنشگری فیلمسازان و ارتباط اجزای سینمای ایران را متاثر از شرایط و احوالات سیاسی و اجتماعی میداند. برای همین او ریشههای دعوای فیلمسازان بعد از انقلاب را تحت تاثیر تصمیمات مدیران فرهنگی از یک سو و مخالفان سیاسی آنها از سوی دیگر ارزیابی میکند.
پرسش خبرنگاران بود که نشستهای خبری را چالشی یا خنثی میکرد و نه مجری
حامد مهربانی معتقد است جنجالی یا ساده برگزار شدن نشستهای خبری فیلمها به سوالات مطرحشده از جانب خبرنگاران مربوط میشود.
نقزدن در سینما فضیلت شده است
از وقتی لیست فیلمهای جشنواره اعلام شد، بدون اینکه فیلمها را دیده باشند، اعتراض میکردند که این چه جشنواره و چه فیلمهایی است. ابتدا باید فیلمها را دید و بعد اظهارنظر کرد. بهدلیل نارضایتی عمومی و به دلایل غیرسینمایی، از قهوههایی که در سالن جشنواره داده میشود هم ایراد میگیرند. نق زدن صاحب فضیلت شده است.
خوشحالم روح کار با طیف گستردهای از مردم ارتباط برقرار کرده
به نظر من موضوع جنگ و هشت سال سخت دفاع مقدس، کماکان واجد ارزشهای بیشماری برای مخاطب است. هر چیزی که بتواند او را به غرور تاریخی یا جغرافیاییاش برگرداند، مورد اقبال قرار میگیرد؛ آنهم در روزگاری که از صبح تا شب اخبار ریز و درشت غلط یا درست بر سرمان آوار میشود. به نظرم ظرفیت جنگ ما خیلی بیشتر از اینهاست.
غافلگیری در سکانس پایانی / فیلمنامه اولیه «ضد» یک قصه کاملا زنانه داشت
ما در بستر اتفاقات واقعی، یک قصه کاملا تخیلی را تعریف کردیم درصورتی که در نمونههای مشابه این اثر مانند «ماجرای نیمروز»، «ماجرای نیمروز: رد خون» و «سیانور» کاراکترهای واقعی هم دیده شده است پس نگارش فیلمنامه از این جهت برای من جذاب و چالشبرانگیز بود.