نمایش «زندانی در دانمارک» به کارگردانی محمد مساوات، خوانشی جسورانه و پستدراماتیک از «هملت» شکسپیر است که به جای وفاداری به متن اصلی، بر واسازی رویداد اجرایی تمرکز دارد. در این اثر، شبح هملت از تابوت تاریکی برمیخیزد تا در جهانی از فساد و تباهی، مخاطب را به رویارویی با «امر واقعی» دعوت کند و با دستکاری لذت تئاتری سنتی، تجربهای متفاوت رقم بزند.
الیکا عبدالرزاقی پس از تجربه «هملت»، اینبار با اجرایی موسیقیمحور از تراژدی جاودان «شاه لیر» در سالن اصلی تئاتر شهر حاضر شده است؛ نمایشی پر زرقوبرق و پُر بازیگر که میان فرم، احساس، و موسیقی، لیر را با مخاطب طبقه متوسط امروز آشتی میدهد.
نمایش عزادار به کارگردانی امیر نجفی با بهرهگیری از ساختار پستدراماتیک و نگاهی روانتحلیلی، روایتی پرتنش از سوگ، فقدان و فروپاشی نقشهای خانوادگی ارائه میدهد. اثری که بهجای نمایش مرگ، به بازنمایی خالیبودن و تقلای بیثمر برای پر کردن آن میپردازد؛ روایتی تراژیک و گروتسک که تماشاگر را در چرخهای بیپایان از انکار و شبیهسازی گرفتار میکند.
نمایش جغد به نویسندگی و کارگردانی سعید حسنلو، اقتباسی ایرانی و جسورانه از فیلم «زندگی دیگران» است؛ نمایشی با طراحی صحنهای نوآورانه و بازیهایی چشمگیر که بهویژه در ارائه مفهوم «نظارت» و «خفقان» در فضای سیاسی و هنری موفق عمل میکند. حسنلو با نگاهی زنمحور، فراتر از روایت انسانی فیلم اصلی، تمرکزش را بر سانسور، سرکوب و حق حذف زنان در تئاتر مردسالارانه امروز معطوف کرده است.
نمایشنامه «فعل» محمد رضاییراد از آن دست آثاری است که بیش از آنکه بر صحنه تئاتر جان بگیرد، در ذهن مخاطب زنده میشود. اثری موجز، نمادین، عمیق و چندلایه که با بهرهگیری از عناصر زبان، تاریخ، عرفان و روان انسان، روایتی تاملبرانگیز از تنهایی، عشق و رهایی میآفریند؛ روایتی که هم صحنه دارد و هم سایه، هم کلمات دارد و هم سکوت، هم اکنون است و هم تاریخ.
نمایش «در انتظار گودو» به کارگردانی امیرحسین جوانی، این روزها در تئاتر لبخند روی صحنه است و با رویکردی متفاوت نسبت به جنبههای فلسفی و جدی متن ساموئل بکت، سعی در جذب مخاطب عام دارد. این اجرا که مورد استقبال گسترده نیز قرار گرفته، از کمدی موقعیت و فضای اسلپاستیک بهره میبرد تا از ملال مخاطب جلوگیری کند، اما این رویکرد پرسشهایی را درباره وفاداری به عمق اندیشههای بکت و تأثیر آن بر ذائقه تماشاگران جدید تئاتر مطرح میکند.
در روزهای پررونق تئاتر بهاری، مصطفی کوشکی پس از مدتها دوری از صحنه، با خوانشی تازه از «نکراسف» ژان پل سارتر به تئاتر ایرانشهر بازگشته است. این نمایش که با همکاری مهدی کوشکی دراماتورژی شده، با تکیه بر کمدی موقعیت و بهرهگیری از فضای جفنگ سیاسی، توانسته نگاهی نو به این اثر کلاسیک ارائه دهد و نظر مخاطبان را به خود جلب کند.
نمایش «رام کردن اسب چوبی» به کارگردانی سینا رازانی، از سوی همایون علیآبادی، منتقد تئاتر، به عنوان یک «لودگی تمامعیار» مورد نقد جدی قرار گرفته است. علیآبادی معتقد است که علیرغم تلاش بازیگران و کارگردان، عدم شناخت کافی از ژانر فارس، کار را به یک «کمدی-تراژدی کمرمق» تبدیل کرده است.
نمایش «زندانی در دانمارک» به کارگردانی محمد مساوات، روایتی آوانگارد و زبانبنیاد از هملت است که با ساختاری اپیزودیک و زبانی آرکاییک، از دل تاریکی برمیخیزد تا شکواییهای علیه بیعدالتی و انحطاط اخلاقی سر دهد. این اجرا با تلفیق زبان دراماتیک شکسپیری و «شعر اجرایی» معاصر، تجربهای نو از تئاتر شاعرانه را به ارمغان میآورد.
در حالی که گرمای بیسابقه اردیبهشت و نگرانیهای ناترازی انرژی بر زندگی تهرانیها سایه افکنده، سالنهای تئاتر پایتخت با اجرای آثاری چون «شک» به کارگردانی کورش سلیمانی، «آشپزخانه و متعلقات» به کارگردانی شهره سلطانی و «کتابخانه نیمهشب» به کارگردانی محمد ملکشاهی، همچنان پذیرای مخاطبان هستند. مروری بر این اجراها و تاثیر چالشهای اقتصادی و اجتماعی بر هنر نمایش.
اجرای بحثبرانگیز تئاتر «امشب به صرف بورش و خون به روایت نازنین» به کارگردانی صابر ابر و نویسندگی مهدی یزدانیخرم در باغ کتاب تهران، روایتی زنانه و متفاوت از داستان بلند «نازنین» داستایوفسکی را به صحنه میآورد. این نمایش تکگویی، با بازی الهام کردا در نقش نازنین، به واکاوی سرنوشت تراژیک و عاملیت زنانه در جهانی مردسالار میپردازد.
داوود فتحعلیبیگی، استاد پیشکسوت نمایشهای ایرانی، در نمایشنامه جدید خود با عنوان «شبنشینی با مولیر»، به پیوند میان نقد ریاکاری در اثر مشهور مولیر، «تارتوف»، و تجربه شخصی خود در مواجهه با سانسور نمایشنامه «تختوخنجر» میپردازد. این اثر، با حضور مولیر، میرزا فتحعلی آخوندزاده و سعدی افشار بر صحنه، اشکال گوناگون ریاکاری و تبعات آن را به تصویر میکشد.
نمایش «ملتبلون» به نویسندگی و کارگردانی مهرداد قیومی که این شبها در سالن دو مجموعه تئاتر لبخند روی صحنه است، تلاش دارد تا به بازنمایی انسان پساکرونایی بپردازد، اما به نظر میرسد در فرم و اجرا بیشتر وامدار تئاترهای پیش از پاندمی است و درگیر هراسهای ذهنی و اکسپرسیونیستی یک استاد دانشگاه میشود.
نمایش "کار خرگوش" به کارگردانی مهدی نصیری، اجرایی متفاوت از دیالکتیک روابط انسانی را به نمایش گذاشت و با استقبال تماشاگران روبرو شد. این اثر، با تمرکز بر صداقت بازیگران و پویایی متن، شبی به یادماندنی را برای حاضران رقم زد.
میتوان از تماشای اجرای جگر هندی لذت برد و صد البته چندان شگفتزده نشد. این نکته مهمی است که همچنان کارگردانی چون رحمت امینی در استفاده از فرمهای اجرایی، دست به عصا حرکت میکند و بیشوکم بر امر متعارف تکیه دارد. شوخیها و ساختارشکنیهای نمایشهایش بر مدار امر آشنا میچرخد و به قولی نه سرد است و نه گرم چراکه ولرم بودن برازندهترین خصلتی است که میتوان به اجراهای رحمت امینی داد و به هنگام تماشا کردنشان، به دشواری و مخاطره نیفتاد.
تئاتر ایران در این روزهای پرابهام و بلاتکلیفی، با چالشهایی همچون کمبود تماشاگر و دستاوردهای کمثمر مواجه است. دو نمایش "بازی آنتیگون من" و "بازخند" به عنوان نمونههایی از آثار تجربی در شرایط فعلی، از تلاشهای تازه برای جلب توجه مخاطبان سخن میگویند، اما سوال اصلی اینجاست که آیا این آثار توانستهاند تغییری در وضعیت کنونی تئاتر ایجاد کنند؟
در اینجا با تمرکز بر منودرامِ «جایی که گوزنها آواز میخوانند» نوشته مهدی غلام حیدری به کارگردانی و با اجرای نادر فلاح که از بهمن ماه در سالن شیشهای عمارت هما روی صحنه است، سعی بر آن است که با ارجاع به یک نمونه اجرایی با تمرکز بر سوالات مذکور، این منودرام را از منظر ژانر و نسبت آن با مخاطب خود مورد ارزیابی قرار دهیم.
هر چند کالیگولای مهرداد مصطفوی به لحاظ روایت، غنای نمایشنامه کامو را ندارد، اما به لحاظ اجرایی، توانسته حال و هوای تئاتریتری خلق کند و تماشایی باشد.
پشتکوهی با تمرکز بر این بخش کمرنگ تاریخ کشورمان، سعی دارد بهواسطه اجرای خود تلنگری به شهروندان این مرز و بوم زند: که تاریخ همواره قابل تکرار است. نکته حائز اهمیت دیگر که پشتکوهی در این اجرا بر اساس حوادث سالهای گذشته کشور با هوشیاری بر آن تاکید دارد، زنان و کنشگری آنها بر علیه استعمار و تجاوز است.
در این مطلب به دو اجرایی میپردازیم که بعد از جشنواره تئاتر فجر به صحنه رفتند و با لحنهای متفاوت، تلاش کردند به انسان معاصر و درد و رنجی که میبرد بپردازند. این دو نمونه میتواند برای فهم کیفیت بازنمایی وضعیتهای فرودستی و تحت ستمبودگی انسانها در زمانه حال به میانجی تئاتر مفید باشد.