نقدی بر نمایش «عنوان موقت: براش» به کارگردانی نرگس هاشم پور و نگاهی به تئاتر سیاسی/ مقاومت زندگی روزمره در برابر زندگی سیاسی
«نرگس هاشم پور» در اجرای «عنوان موقت: براش» به بدنهای سرکوبشده، توجهی زیادی کردهاست. او تا حدی در دراماتورژی کار، دست به مسئلهسازی زده و امر سیاسی را برجسته کردهاست؛ اما کلیت اجرا، در اتصال به تاریخ اکنون، دچار لکنت بسیار زیادی شدهاست.
یادداشت شکرخدا گودرزی بر نمایش "پروین"؛ رئالیسمی برآمده از شرایط اجتماعی
شکرخدا گودرزی در یادداشتی به نقد و بررسی نمایش "پروین" پرداخته و مینویسد: حسین کیانی رسالت هنرمندانه خود را در پرداختن به شخصیتهای ملی و فاخر خوب ادا میکند. او نشان میدهد به اندیشهی ایرانشهری و فرهنگ و ادب این سرزمین وفادار است.
درباره نمایش «باغ» به کارگردانی محمدحسن معجونی و نگاهی به دراماتورژی جدید/ سراسر ایران باغ ماست
«محمدحسن معجونی» به خوبی میتواند نمایشی را که در ابتدای قرن بیستم نوشته شده به تاریخ اکنون، متصل کند. او با استفاده از «آمیزش افقها»ی گذشته و اکنون، تلاش میکند تا حرفهای خودش را بزند. معجونی از سیاستمداران روسیه به «پوتین» اشاره میکند و امر روزمره و سبک زندگی جاری در تهران و رشت را وارد نمایش میکند.
درباره «شکوفه های گیلاس» به کارگردانی سیدمحمد مساوات و نگاهی به سیستم بیومکانیک مایرهولد/ خودکشی یک ضدقهرمان افسرده
مساوات به طور کامل از ابتذال شدیدی که روی صحنههای تئاتر موج میزند دور شده و به «تئاتر به مثابهی تئاتر» توجه کردهاست. اجرای او بدون وابستگی به سلبریتیها، تعداد زیادی از تماشاگران تئاتر را به تماشاخانه «ایرانشهر» کشانده؛ بنابراین اجرای «شکوفههای گیلاس» یک کار قابل تأمل در سال ۱۴۰۱ است.
نقدی بر نمایش «مخاطب» به کارگردانی جابر رمضانی و نگاهی به رابطه تئاتر با تماشاگر/ تماشاگر اسیر شده، مخاطب رها شده
«ژاک رانسیر» در «تماشاگر رهایییافته» نوشتهاست: «ماجراجوییهای جدید در شیوههای بیانی جدید... نیازمند تماشاگرانی است که مفسرانی فعال باشند؛ تماشاگرانی که ترجمه خود را بپرورانند؛ کسانی که داستان را از آن خود کنند و کسانی که در نهایت داستان خودشان را از آنچه هست بسازند. جامعه رهایییافته در واقع، جامعهای از داستانسرایان و مترجمان است».
تحلیلی بر نمایش «شام آخر» نوشته و کارگردانی مسعود دلخواه / تقابل عشق و قدرت، از زبان تا بیان
. اینک دلخواه با «شام آخر» سراغ موضوعی حساس میرود که نوعی ریسک در کارگردانی است زیرا نزدیک شدن به موضوعی که برگزیده، میتواند درام را به یک گزارش ساده تاریخی یا به یک تقابل ایدئولوژیک و تئولوژیک از ادیان تبدیل کند. اما «شام آخر» به خوبی از این تقابلهای دم دستی و گزارشهای سادهانگارانه تاریخی عبور میکند و تلاش دارد بدون آنکه ادعایی در نوآوری موضوع نمایش داشته باشد، به فرمی از روایت درباره موضوع برسد.
درباره نمایش «222» به کارگردانی علی شایع / هنر بر لبه تیغ
"222" اقتباسی نزدیک از نمایشنامه قرمز است که محتوا و جریان روایی خود را از آن وام گرفته و تا حدود زیادی به آن وفادار است. نمایشنامه قرمز، درگیرکننده و افشاگر، با ترکیب دقیقی از زیرو بمهای روتکو که چه از گفتهها و روند زندگیاش وچه از تقابل هنر اکسپرسونیسم با سبکهای دیگر آن زمان ساخته وپرداخته شده است؛ با همان فلسفهی دریدایی و ویتگنشتاینی درباره مفاهیم و رنگها.
نقدی بر نمایش «شام آخر» به کارگردانی مسعود دلخواه و نگاهی به امر روزمره در ایران/ عیسی ناصری، عیسی تهرانی
مناسبات ضعیف تولید تئاتر در ایران و سانسور کشنده به کارگردانان اجازه نمیدهند تا ایدههای خود را به راحتی روی صحنه پیاده کنند و با توجه به این مسائل، نمایش «شام آخر» به نویسندگی و کارگردانی «مسعود دلخواه» یک اثر تکنیکی قابل تأمل در سال ۱۴۰۱ است.
درنگی بر تئاتر «شکوفههای گیلاس» نوشته و کارگردانی محمد مساوات / جهانی که ما از آن غافلیم!
بیاغراق میتوان گفت از میان نسل جدید تئاتر ایران محمد مساوات با آثار درخشان خود در چند ساله اخیر، در تئاتر ایران به جایگاه رفیعی دست یافته بیآنکه بخواهد شلنگتختهای بیندازد یا دچار منیت و ادعاهای کاذبی شود.
درباره نمایش «باغ» به کارگردانی حسن معجونی/ لوپاخینها را دریابید
برای دنیای معجونی آرام بودن یا حتی کمکنش بودن یک امتیاز به حساب میآید. شاید همین موضوع موجب میشود او کششی عمیق به چخوف داشته باشد. نویسنده روستبار عالم درام، ویژگیهای مشترکی نسبت به خلقیات هنری معجونی دارد
نقد نمایش «آناکارنینا» به کارگردانی آرش عباسی/ تولستویِ مدرنِ رسانهزده
آرش عباسی از یک اقتباس آزاد فراتر میرود. او ایده تولستوی را دگرگون میکند. دیگر با آن وجه اخلاقی تولستوی روبهرو نیستیم. در اینجا پدیدههای مدرنی دستمایه نمایش است. مهمترینش رسانه است، چه در قالب برنامه تلویزیونی و چه در شمایل سینماییش و همه اینها در رسانهای دیگر به اسم تئاتر نشان داده میشود که همگی در بستر داستان تجلی پیدا میکنند.
نگاهی به نمایش «میز» به نویسندگی و کارگردانی شایان شهرابی / در مسیر فشردگی تمامعیار
نمایشی چون «میز» را میتوان صدایی تازه از نسل نورسیده تئاتر این مملکت دانست. بازیگرانی جوان و کمتجربه که با تمرین زیاد و طولانی، توانستهاند در خدمت اجرا باشند و سیاستهای اجرایی موردنظر کارگردان را به نمایش بگذارند.
درباره نمایش «سنگ، کاغذ، قیچی»/ چرا درام خوشساخت مهم است؟
اجرا ادعایی ندارد. ساده است. بیخیال روی صحنه روایت میشود. حتی بازیها هم پیرو متن تلاشی است برای لذت بردن. نمیخواهد کار خاصی بکند و نیازی هم نمیبیند. خیالش راحت است و به مخاطب هم آسایش میدهد که قرار نیست چندان درگیر پیچش شود و مغزش منهدم شود. میخواهد درام خوشساخت باشد تا مخاطب را حفظ کند، همان چیزی که این روزها اندک است.
درباره نمایش «میز» به کارگردانی شایان شهرابی/ در ستایش آن مرد که سیبزمینی نخورد
واقیعت جایی بیرون دیوارهاست. طبقه جایی تعریف میشود که نمیبینیم. جایی که آدم به آدم نمیرسد. «میز» به سادگی این وضعیت را بازنمایی میکند، به سادگی.
مکبث/کدامین مکبث؟
علی کوزهگر قسمتهایی از متن اصلی را گزینش و دستکاری میکند تا چیزی شبیه به روش «عباس کیارستمی» در سعدی و حافظهایش شود و در نتیجه متن اثر متعلق به خود او میشود. پا از خوانش فراتر میرود و دیگر اثر ربطی به خود شکسپیر ندارد.
نون درآوردن از اسم مصدق
میتوان به یقین گفت این کار ضعیفترین کار هادی مرزبان روی صحنه به عنوان کارگردان در تمام عمرش است و کجسلیقگی در انتخاب بازیگران و اجرای صحنهای آنچنان در این کار زیاد است که ما را به یقین میرساند که این بار با بلیت صد هزار تومانی فقط برای پول درآوردن آماده شده و به هیچ وجه ارزش دیدن ندارد.
این مکبث شبیه هیچ مکبثی نیست
یک مترجم و مدرس دانشگاه در پی اجرای «مکبث کوزه گر» نوشتاری را منتشر کرد.
«دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد»؛ قسمتی از کارگاه تئاتر «ما میتوانیم» روی صحنۀ سالن اصلی تئاتر شهر
محتوا بیش از فرم مایوس کننده است. پیام نمایش حول مفاهیم قول، مسئولیت و وفای به عهد سامان یافته است و داستان در بستری از یک رویداد مهم سیاسی و بخشی محوری در تاریخ معاصر ایران روایت میشود. اما در نمایش از هیچ نماد یا ارزش سیاسی خبری نیست و امر سیاسی در بستر یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین رویدادهای تاریخ سیاسی ایران، به موضوع روابط عاطفی و خانوادگی تقلیل یافته است.
نقد و بررسی نمایش «مکبث» به کارگردانی علی کوزه گر/ اجراهای انتزاعی باعث تقویت سانسور شدهاند
«اجرای درست متنهای غربی تبدیل به امری ناممکن شده؛ زیرا قوامیافتن فرم و محتوای آنها به طور کامل به تعویق میافتد. شیوه اجرایی در انتخاب چنین متنهایی مهم شدهاست. من تاکنون اجرای جذاب و درستی از متنهای «ویلیام شکسپیر»، «آنتون چخوف»، «ساموئل بکت» و امثالم در ایران ندیدهام که به مناسبات تولید و سانسور در ایران بازمیگردد.
نگاهی به نمایش «کریم»/ ناتورالیسم ابزورد
کریم بازی ناتورالیسم را عوض میکند. آن را از کار میاندازد و حتی به این سبک منفعل بار سیاسی میدهد. مسخره میکند و برجسته میسازد. کریم کاری میکند که نتوان آن را با چیزی مقایسه کرد. حتی به سمت بکتبازیهای مرسوم هم غش نمیکند. گویی مال خودش باشد.