انتخاب «ژان دیلمان» از سوی نشریه سایت اند ساوند در سال 2022 به عنوان بهترین فیلم منتقدان، بدون شک یکی از پرچالشترین و بحثبرانگیزترین گزینشهایی بود که از سوی منتقدان سینما در یک دهه اخیر اتفاق افتاده و همچنان و بعد از گذشته دو سال از این انتخاب، همچنان اما و اگرها و بحث و نظرها درباره این انتخاب جمعی ادامه دارد.
فیلم «ناپدید شدن یوزف منگله» به کارگردانی کیریل سربرنیکوف، تلاش دارد تا چهرهی فرشته مرگ اردوگاههای نازی را در تبعید بازسازی کند؛ اما با وجود بازی درخشان آگوست دیل، درگیر ساختاری پراکنده و روایتی سردرگم میشود که مانع شکلگیری یک پرتره انسانی و روانشناسانه میگردد.
فیلم «عقابهای جمهوری» (Eagles of the Republic) به کارگردانی طارق صالح، روایتی هوشمندانه و در عین حال ناهماهنگ از زندگی یک ستارهی سینما در دل نظامی استبدادی است. اثری که هم جذاب است و هم ناامیدکننده، و بیش از هر زمان دیگری بهخصوص برای مخاطب جهانی، آشنا و ملموس به نظر میرسد.
در نخستین اقتباس سینمایی از رمان کازوئو ایشیگورو، کارگردان ژاپنی کِی ایشیکاوا میکوشد تا مرزهای بین حافظه، غم و هویت را به تصویر بکشد. اما «چشماندازی کمرنگ از تپهها»، با وجود جاهطلبی بصری و وفاداری ظاهری به متن، از درک لطافت و ابهام ادبی اثر اصلی بازمیماند.
«تاریخچه آب» ساخته اول کریستن استوارت، با بازی خیرهکننده ایمون پوتس، داستانی تأثیرگذار و صادقانه از مبارزه یک زن با زخمهای کودکی و جستوجوی رهایی را به تصویر میکشد.
فیلم درام تازه «آمروم» به کارگردانی فاتح آکین، که در جشنواره کن به نمایش درآمد، داستانی لطیف و تأملبرانگیز از بلوغی انسانی را در واپسین روزهای جنگ جهانی دوم روایت میکند. این اثر با نگاهی عمیق و پرظرافت، به بررسی مرزهای دشوار اخلاقی و امکان نیکی در دل تاریکی میپردازد.
«Slauson Rec» مستندی جسور و نگرانکننده از پشتپردهی کارگاه بازیگری شایا لابوف است؛ روایتی از امید و اعتماد که در لبهی فروپاشی روانی و سوءاستفاده عاطفی فرو میریزد.
هریس دیکینسون، بازیگر تحسینشدهی فیلمهای مستقل، در نخستین تجربه کارگردانیاش با فیلم «Urchin»، تصویری تلخ، انسانی و درعینحال شاعرانه از بحران بیخانمانی در لندن ارائه میدهد. این درام اجتماعی که در بخش «نگاه نو» جشنواره کن به نمایش درآمده، با بازی چشمگیر فرانک دیلان، تماشاگر را به دلِ چرخهی خشونت، اعتیاد و طردشدگی میبرد؛ بیآنکه وعده رستگاری بدهد یا پایانبندی خوشی تحمیل کند.
فیلم جدید آن ایموند، با محوریت مردی مهربان و مضطرب که بار نگرانیهای محیطزیستی جهان را به تنهایی به دوش میکشد، در ابتدا با لحنی شاعرانه و حسبرانگیز مخاطب را مجذوب میکند، اما خیلی زود در پیچوخم روایی و ترکیب بیثمر ژانرها، راه خود را گم میکند.
اولیور لاکس در جدیدترین اثر خود «Sirât» با عبور از تمامی قراردادهای روایی و ژانری، مخاطب را به سفری پرتنش، عجیب و غیرقابل پیشبینی در دل صحرای مراکش میبرد؛ جایی که مرز میان واقعیت، کابوس، و رستگاری به نازکی یک مو پل زده شده است.
ویکاند در «عجله کن فردا» با همکاری کارگردان ترِی ادوارد شولتز، تجربه تلخ لغو ناگهانی یک کنسرت پرحاشیهاش را به شکل داستانی و شخصی به تصویر میکشد. فیلمی که تلاش میکند از پشت پرده فشارهای حرفهای و روانی یک ستاره پاپ پرده بردارد، اما بیشتر به خودستایی میماند تا توبه واقعی.
فیلم «کلمات جنگ» با بازی مکسین پیک به زندگی آنا پولیتکوفسکایا، روزنامهنگار منتقد و قربانی ترور در روسیه، میپردازد؛ اثری که هرچند پیام مهمی درباره آزادی مطبوعات دارد، اما در روایت و ساختار، اثری محافظهکارانه و فاقد نوآوری به شمار میرود.
فیلم «Bring Her Back»، دومین اثر بلند دنی و مایکل فیلیپو پس از موفقیت «Talk to Me»، تریلری روانپریشانه و ترسناک است که با بازی درخشان و نگرانکنندهی سالی هاوکینز در نقش یک مادرخواندهی مرموز، به کابوسی خانگی در دل حومهی استرالیا جان میبخشد. این فیلم با فضایی وهمآلود و خشونتی زیرپوستی، یکی از دلهرهآورترین تجربههای سینمایی سال است.
فیلم «سرزمین نیها» به کارگردانی سون برسر، اثری نفسگیر و تأثیرگذار از سینمای نوپای هلند است که با بهرهگیری از طبیعت مرموز نیزارهای شمال این کشور، داستانی تاریک و درونی از فروپاشی اخلاقی یک جامعه روستایی را روایت میکند. این فیلم در هفته منتقدان جشنواره کن خوش درخشید و نوید ظهور یک استعداد تازه را در سینمای اروپا داد.
«خواهر کوچک» (The Little Sister) ساختهی حفسیه هرزی، یکی از آثار کمادعای جشنواره کن امسال است که با نگاهی انسانی و بیپیرایه، داستان دختری فرانسوی-الجزایری را روایت میکند که میان ایمان، خانواده، و هویت جنسیاش گرفتار است. بازی درخشان نادیا ملیتی در نقش فاطیما، این روایت شخصی و درونی را به یکی از تجربههای متفاوت سینمای اجتماعی اروپا تبدیل کرده است.
آری آستر در فیلم «ایدینگتون» با نگاهی جسورانه و متفاوت، تصویر جامعه آمریکا را در دوران همهگیری کرونا و اعتراضات اجتماعی بازسازی میکند. فیلمی که بحرانهای فرهنگی، سیاسی و روانی را در دل یک شهر کوچک به نمایش میگذارد و مخاطب را به تامل درباره واقعیتهای معاصر دعوت میکند.
درامی تاریک، بیرحم و پر از طعنههای تاریخی؛ سرگئی لوزنیتسا، مستندساز برجسته اوکراینی، در «دو دادستان» مخاطب را به سفری بیامان در دل نظام توتالیتر شوروی در سال ۱۹۳۷ میبرد؛ سالی که «ترور بزرگ استالینی» در اوج خود بود. این فیلم داستان یک وکیل جوان دولتی را روایت میکند که در تلاش برای یافتن حقیقت و احقاق عدالت، با دیوارهای سرد بوروکراسی، فساد و وحشت ایدئولوژیک روبهرو میشود.
در دل یک مزرعه قدیمی در آلمان، روایتی تلخ و شاعرانه از زنانِ چند نسل روایت میشود که گویی اندوه و رنج، در آجرهای دیوار خانهشان حک شده است. فیلم «صدای افتادن» ساختهی ماشا شیلینسکی، اثری جاهطلبانه و جسور در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن امسال است که با فضاسازی بصری و روایت غیرخطی، تماشاگر را به دل تاریخ و زخمهای نسلی میبرد.
فیلم «ماموریت غیرممکن: حساب نهایی» به عنوان هشتمین قسمت از مجموعه محبوب و پرفروش تام کروز، با هیاهوی بسیار در جشنواره کن روی پرده رفت. اما آیا این قسمت توانسته انتظارات را برآورده کند یا در گرداب افسانهسازی از خود غرق شده است؟
اگر به سینمای اجتماعی و مستقل علاقهمندید، فیلم «آسمان وعدهها» به کارگردانی اریژ سهیری شما را شگفتزده خواهد کرد. این فیلم تونسی، نگاهی انسانی به وضعیت مهاجران در تونس دارد و با روایتی گرم و تأملبرانگیز، سه زن از ساحل عاج را به تصویر میکشد که در دل سختیها به دنبال امید و آیندهای بهتر هستند.
فیلم The Surfer با بازی نیکلاس کیج، اثری پرتنش، روانپریشانه و خیرهکننده است که مخاطب را در آفتاب سوزان استرالیا و در دل یک کابوس سورئال رها میکند. کارگردانی لورکان فینگان و موسیقی پر رمز و راز فرانسوا تتاز، این تریلر روانشناختی را به یک تجربه سینمایی تبدار و گیجکننده تبدیل کردهاند. نیکلاس کیج در نقشی بهشدت متفاوت، اما درخشان، مرزهای واقعیت و جنون را درمینوردد.