مخملباف اگر چه رفتارش در قیاس با آوینی، قدری عوامانه بود. اما هر دو، تقریبا در یک دوران، و از یک منظر، به یک هنرمندروشنفکر - مهرجویی- تاخته بودند. آن دو، در آن روزگار دغدغههایی شبیه به هم داشتند .
یک کارشناس سینما خطاب به پولدارها و پولسازان سینما گفت: مسئولیت اجتماعی شما در این برهه تاریخی سینما، حمایت و کمک به سینمایی است که اگر چراغی در آن همچنان روشن است مرهون همان سینمای متفکر است.
در بعضی از داوریها و قضاوتها ترازوی عدالت برابر نیست. به سمت همخونان، همبستگان، همپیالهها، همراهان، همحزبیها و هم… سنگینتر شده است. گمانم این مورد اخیر میتواند آغازی برای بازنگری در روند و روش و منشی باشد که آگاهانه و ناآگاهانه به باور مردم، روش قضاوت، مسیر درست و… ضربه سختی زده است.
«کیک محبوب من» یک تیزر تبلیغاتی کش آمده است. فیلمی که حتی در انتخاب شخصیت اصلیاش دچار اشتباه فاحش شده است. پیرزنی که به شکلی مفروض احساس تنهایی میکند، با پیرمردی آشنا میشود و در شب وصالشان، مرد بر اثر تداخل دارویی شراب و قرص ویاگرا میمیرد.
فیلمی مانند «شهر خاموش» احمد بهرامی برآیند این درهمآمیختگی انسان و محیط و نمونهای جذاب و منحصر بهفرد از عجینشدگی شخصیتهای درام با مکان رخداد است.
«کاناپه»ی عیاری در برزخ میان زیست رسمی و غیررسمی سینمای ایران گرفتار شده است. تنها اندکی شجاعت و عقلانیت مدیران سینمایی لازم است تا این فیلم بتواند در ایران به نمایش عمومی درآید و جایگاهی که شایستهی آن است هرچند با تأخیر، در تاریخ سینمای ایران کسب کند. تاریخ نشان داده که فیلمها بالاخره راه خود را به سوی مخاطب پیدا میکنند، اما امیدوارم این گشایش بدون تضییع حقوق مادی و معنوی عوامل فیلم رخ دهد.
نوستالژی یک مرهم یا مکانیسم دفاعی در برابر اختلالات روانی و مسکنی برای آرام شدن دلهای نگران است. آنها که نمیتوانند گره از مشکلات خود در دنیای کنونی باز کنند به حریم امن نوستالژی پناه میبرند تا به خیال خویش از گزند حادثه دور بمانند و با دل دادن به لحظات خوش گذشته در خوابی عمیق و لذتبخش فرو بروند.
مرور تاریخ تاسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی (در ابتدا ستاد انقلاب فرهنگی) نشان میدهد این مجموعه مانند سایر نهادهای برآمده از انقلاب، بنا به ضرورتهایی تاسیس شده و شاید بیتوجه به اینکه آیا آن ضرورت به طور کامل همچنان وجود دارد یا نه، ادامه یافته است.
حسین انتظامی بر رها کردن ماموریت تصدیگری برگزاری جشنوارهها توسط سازمانهای دولتی تاکید کرد و سپردن این مسوولیت به تشکلهای فراگیر صنفی را قابل انجام دانست.
مفت بر را در هیچ دستهای نمیتوان گنجاند نه کمدی، نه درام، نه اجتماعی و نه سرگرمکننده. شاید بهتر است گفت یک کپی نازل از عاشقانههای آبگوشتی دهه ۴۰ و ۵۰ که حتی در نوستالژی هم ضعیف عمل کرده است.
“رائد فریدزاده”، رئیس جدید سازمان سینمایی با چالشهای بزرگی روبهرو است.
تصویر کلی مهرجویی در این دوران از شهر و روستا هر دو منفی است. نزد مهرجویی، روستا در سایه بلاهت، انفعال در برابر مدرنیزاسیون و ترس از «دیگری مخوف» فرو رفته است. در آن، نشانی از نظم اخلاقی یافت نمیشود.
سفره و غذا در آثار داریوش مهرجویی همچون ابزار بیان سینمایی عمل میکنند و نشانههای ارجاعی و دلالتهای فرهنگی خوراک در یک نظام بنیادی نشانهای خوراکشناسانه باتوجه به قالب و محتوای اتخاذشده برای هر فیلم، کارکردهای دراماتیک متناسب با آن بیان هنری را به خود میگیرند و در راستای شخصیتپردازی، ایجاد موقعیت و فضاسازی، گرهافکنی، روایت داستان و طراحی میزانسن فیلم عمل میکنند.
امروز نخستین سالگرد فقدان داریوش مهرجویی در سینمای ایران است. کارگردانی که با ۲۳ فیلم، جهان منتظم سینمایی خود را با بنمایهای فلسفی، به ساحت جامعه و دوستداران خود تزریق کرد و در این مسیر، با مواجهه قهرمان و مصائب زندگی روزانه، به یک آسیبشناسی شگرفی رسید که سبب شد تا جایگاه وی بهعنوان کارگردانی تراز اول در تاریخ سینمای ایران ماندگار شود.
محمود گبرلو در یادداشتی خطاب به رییس جدید سازمان سینمایی نوشت: «رفتار مدیریتی به شکل گذشته دیگر کاربردی و موثر نیست! باید روش نوینی را جایگزین روشهای قدیمی کرد. جایگاه وزارت ارشاد و یا سازمان سینمایی باید جایگاه تعامل و همدلی باشد نه تهاجمی».
با يك نگاه سرانگشتی و توريستی نشان ميدهد فريادرس سينمای كودك و نوجوان جشنواره نيست.
در جشنوارهای که بین المللی است و قرار است در حد و اندازههای استاندارد جهانی ظاهر شود چرا باید برای دبیر جشنواره از کلمه «آقای» استفاده شود آن هم دقیقا پشت سر خودش!
کمدی «زودپز» بسیار بیشتر از آنچه که تصور میکردیم، داده خوب در چنته دارد. ۲ بازی متفاوت به خود میبیند که در کارنامه بازیگرانشان، قابلاعتناست. کارگردانی هوشمندانهای به خود میبیند که میتواند آغاز یک فصل جدید برای رامبد جوان باشد. شاخههای اجرایی اثر علیالخصوص فیلمبرداری، تدوین و جلوههای ویژه نیز از استانداردهایی بالایی برای یک فیلم کمدی پرمخاطب برخوردار هستند.
در خبرها آمده بود که طبقه ششم مجتمع تجاری، فرهنگی چارسو تبدیل به نمایشگاه محصولات تجاری میشود و دیگر در اختیار سینمادوستان نخواهد بود. این خود نشانی نمادین از حاشیه بودن فرهنگ و هنر و تقدم تجارت و سود بر سینماست.
در آشفته بازار امروز سینمای ایران، فیلمهایی که دغدغه سینما و دغدغه جامعه را دارند، کمتر بخت آن را پیدا میکنند که به مرحله پیشتولید برسند و برخی از صاحبان قدرت در داخل کشور، تقصیر را متوجه فیلمسازان میکنند، میتوان به وضوح دید که آثار فیلمسازان ایرانی، به ویژه، آن دسته از فیلمهایی که با اتکا به حضور تهیهکنندگان مستقر در خارج از کشور ساخته شده است، نه تنها در جشنوارههای بینالمللی، که در جشنهای بزرگ صنعت سینما در سراسر دنیا هم نقش آفرینی کردهاند.
سینمای ضدجنگ در ستایش صلح است، در ستایش گفتوگو، همدلی و انسانیت. همچنین در دفاع از انسان. اگر فیلمهای جنگی در ستایش میهنپرستی و قهرمانیهای جنگ هستند، فیلمهای ضدجنگ به وحشت و ویرانی حاصل از جنگ میپردازند.