نمایش مارمولک از شبکه چهار که اساسا دخلی به تغییر نگرش کلی مدیران رسانه ملی ندارد و در واقعیت امر آنچه میتوان به دلایل و انگیزه پخش فیلم اشاره کرد، بیشتر معطوف به نگرانی از بایکوت رسانه ملی از طرف مردم و در خوشبینانهترین حالت تغییر نگرش مدیران فعلی نسبت به پیام فیلم و به تعبیری تلاش برای بازسازی اعتبار و اعتماد عمومی از روحانیت است که در ذهنیت مردم به درست یا غلط مسبب معضلات و مشکلات و بحرانهای ریز و درشت اجتماعی و سیاسی میدانند.
نوشتن نقد فیلم چیزی فراتر از گفتن اینکه «خوب بود» یا «دوست نداشتم» است. یک نقد خوب، ترکیبی است از تحلیل، مشاهده، دانش سینمایی و البته لحن شخصی. اگر میخواهید یاد بگیرید چگونه مثل منتقدان حرفهای درباره فیلمها بنویسید، این ۱۰ نکتهی اساسی را از دست ندهید.
فیلم «بیسر و صدا» به کارگردانی مجیدرضا مصطفوی، با وجود ایدهای خلاقانه در به تصویر کشیدن واقعیتهای اجتماعی قشر کمبضاعت، در بسط درام و حفظ منطق روایی دچار ضعفهایی شده است که مانع از تاثیرگذاری کامل آن میشود.
در چهارمین فیلم بلندش، سعید روستایی تصویری تلخ، پرتنش و در مواردی گیجکننده از مادری تنها در برابر جامعهای مردسالار ارائه میدهد؛ تصویری که هرچند با جسارت آغاز میشود، در نهایت در بنبستهای روانشناختی و روایت غیرمنسجم گیر میافتد.
فیلم «زیبا صدایم کن» ساخته رسول صدرعاملی، با نگاهی جامعهشناختی، شکاف عمیق میان فرد و جامعه در جهان مدرن را به تصویر میکشد؛ جایی که انسانها در ساختارهای بیروح و نقشهای تحمیلی، معنا و هویت خود را از دست دادهاند. تلاش یک پدر برای برقراری ارتباط با دخترش، بارقهای از امید برای بازیابی انسانیت در دل جامعهای فراموشکار را روایت میکند.
در جهانی که سایههای اقتدارگرایی بر دموکراسی سنگینی میکند، سینما بیش از همیشه نقش خود را به عنوان ابزار آگاهی، مقاومت و روایت حقیقت ایفا میکند. از Z کوستا گاوراس تا وی مثل وندتا، فیلمها نهتنها هشدار میدهند، بلکه راهی برای اندیشیدن و ایستادگی در برابر سرکوب به ما نشان میدهند.
یکی از مشکلات اساسی سینمای ایران، نابرابری در اکران فیلمهاست. سازندگان فیلمهای اجتماعی همواره از عدم دسترسی به سالنهای مناسب و سانسهای خوب گلایه دارند، در حالی که سالنها بیشتر به فیلمهای کمدی اختصاص داده شدهاند. این موضوع باعث شده تا فرصت نمایش آثار با کیفیت اجتماعی محدود شود و سینما به محلی برای تجارت و کسب درآمد تبدیل شود.
فیلم «رها» به کارگردانی حسام فرهمند، با هدف نمایش واقعیتهای تلخ جامعه پا به عرصه سینما گذاشته است، اما در مسیر روایت خود، بهجای ترسیم تجربهای انسانی و ملموس از فقر و بحران، به مجموعهای از کلیشهها و تمهیدات سطحی تن میدهد. این فیلم، با وجود سکانسی آغازین پرظرفیت و موضوعی قابلتوجه، در ادامه اسیر آشفتگی روایی و ضعف در شخصیتپردازی میشود.
فیلم «قاتل و وحشی» حمید نعمتالله با وجود وعدههای اکران، باز هم توقیف شد. چرا این فیلم مجوز نگرفت؟ بررسی دلایل، حواشی، و سکوت مسئولان سینمایی را اینجا بخوانید.
شاید اگر روستایی حجم استقبال از متری شیش و نیم را تجربه نمیکرد، به مانند جعفر پناهی و رسولاف بار سفر از کشور را میبست، اما مسئله اینجاست که به نظر میرسد روستایی فیلمساز زیرزمینی نیست. روستایی میداند که اگر میخواهد سینمایش دیده شود، الان وقت خوبی برای حضور در اروپا نیست.
فیلم «کاناپه» ساخته کیانوش عیاری، در ظاهر روایتی ساده از یک ماجرای خانوادگی است: پدری که برای حفظ آبروی خانوادهاش، تلاش میکند کاناپهای کهنه اما قابل استفاده را به خانه بیاورد تا مبادا در جلسه خواستگاری دخترش، نبود این وسیله رایج، مایهی شرم شود.
بهرهبرداری افراطی از تکنیک مجازی و فیلمبرداری در استودیو باعث شده فیلم موسی کلیمالله تصنعی و در برخی از صحنهها شبیه لایواکشن و انیمیشن شود. در نمای اکستریم لانگ شات از مصر باستان، رود بزرگ نیل، اهرام مصر، کاخ فرعون و… فضا و لوکیشن شبیه کارتون شده است.
انیمیشن شروع طوفانی دارد. شیشههای شکستهی چسب خورده برای ما یادآور جنگ است اما جلوتر متوجه میشویم که دشمن اینبار بیرونی نیست. این شکستگیها نتیجهی حملهی یک دشمن بیرونی در گذشته است که به نبردی درونی تبدیل شده.
محسن سلیمانی فاخر (منتقد سینما) در یادداشتی از منظر جامعهشناختی فیلم سینمایی «رها» که این روزها بر پرده سینماها در حال اکران است را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
اگر عیاری با هوشمندی بیشتری «کاناپه» را جلو دوربین میبرد و بهانه دست ممیزان سرسخت وزارت ارشاد نمیداد، این فیلم بدون هیچ مشکلی در زمان خود به اکران درمیآمد و میتوانست در گیشه هم تا اندازهای موفق باشد.
علیرضا داودنژاد کارگردان سینما، روایتی از مکالمهاش با هوش مصنوعی را که به یک مانیفست منجر شده است، منتشر کرد.
همانقدر که سینمای عارف مسلک علی حاتمی با نمایهها و نمودهای عاشقانه و شاعرانهاش، همچنان در گذر سالها بیتکرار باقی مانده است، بیاغراق سبک بازیگری یادگار او را نیز در قیاس با بسیاری از همتایانش میتوان خاص و منحصر به فرد دانست.
سعید روستایی این روزها در تدارک جدیدترین ساخته خود است. فیلمی که برخی رسانههای سینمایی جهان از آن بهعنوان یکی از آثار حاضر در کن ۲۰۲۵ نام میبرند. پیشبینیای که حتی اگر در کن هم محقق نشود، با این میزان انتظار جهانی، اتفاقهای خوبی را طی سال آینده برای روستایی، سینمای ایران و البته مخاطبان رقم خواهد زn.
یکی از معضلات عمده سینمای ایران در سالهای اخیر، فقر مضمونی و تکرار بیرویه الگوهای داستانی است. بسیاری از فیلمها، چه در ژانر اجتماعی، چه در حوزه کمدی و حتی سینمای هنری، گرفتار کلیشههایی هستند که در گذر زمان، جذابیت خود را از دست دادهاند.
فیلمهای این دوره نه در جلب نظر آنها موفق بودند و نه در جذب مخاطب و اینترنشنال نیز سعی کرد به شیوه بزرگنمایی، ایرادات و انتقادات عادی این دوره را بهطور فزایندهای بزرگ نشان دهد. حال واقعیت چهل و سومین جشنواره فیلم فجر چه بود و چه ویژگیهای مثبت و منفی داشت؟
فریدون گُله اثری را ساخته که تنها می توان آن را از منظر فُرم و ساختار مورد بررسی قرار داد، بلکه می توان آن را از لحاظ جامعه شناسانه و درک مناسبات اجتماعی حاکم بر آن برهه تاریخی بررسی کرد و این خود منجر می شود که فیلم «کندو» در نظر من در دسته آثار ماندگار سینمای ایران قرار گیرد.