مخملباف اگر چه رفتارش در قیاس با آوینی، قدری عوامانه بود. اما هر دو، تقریبا در یک دوران، و از یک منظر، به یک هنرمندروشنفکر - مهرجویی- تاخته بودند. آن دو، در آن روزگار دغدغههایی شبیه به هم داشتند .
همه چیز در «زودپز»، خیلی زود از روی اجاق برداشته شده و ناپخته است؛ از موقعیتهایی که با شتابزدگی موشکهای درون فیلم پشت سر هم ردیف میشوند تا خلق رابطه بین دو کاراکتر اصلی که بار آن را به تمامی، خودِ تنابنده به دوش میکشد.
طی چند سال اخیر آنچه از محصولات ارزشی این دلواپسان فرهنگی در حوزه سینما دیدیم همه لودگی و ابتذال بود و آنچه ندیدیم کمترین دلواپسی جماعتی که در گذشته به طرفهالعینی خونشان به جوش میآمد که حتی نه تنها لب به گلایه باز نکردند که خود به نوعی تبدیل به چیزی شدند که عمله طرب خطاب میکردند.
برای مخاطبان حرفهای سینما که کارنامه محسن امیر یوسفی، سعید ملکان و رضا عطاران را میدانند چنین ترکیبی از سازندگان نویدبخش یک اثر خاص و خلاقانه بود و از ماهها پیش خبرهای تولید و اکران آن را دنبال میکردند، انتظاری که با تماشای فیلم به غافلگیری تبدیل شد، رشد برقآسای فروش در روزهای اول پخش و سقوط ناگهانی گیشه نتیجه همین غافلگیری است.
محمود گبرلو: انتخاب منوچهر شاهسواری بهعنوان دبیر جشنواره فیلم فجر یک انتخاب درست و با تدبیر و درایت برای احیای ماهیت دوباره جشنواره فیلم فجر است.
پول و پارتی بیش از آنکه فیلم باکیفیت و ماندگاری باشد، فیلم مهم و قابلتاملی است. اهمیت این فیلم بدان جهت است که نشان میدهد تا چه اندازه روح فیلمفارسی در سینمای این سالهای ایران زنده است.
بخش قابل توجهی از فضای فیلمهای رسولاف و بهطور ویژه فیلم دانه انجیر معابد به نمادگراییها و فضای استعاری مربوط میشود. از قضا، این تمهید فیلمساز به مذاق بسیاری از هواداران فیلم خوش آمده و آن را یکی از امتیازات هنری و ادبی بودن آن عنوان میکنند و از سویی به اعتباری برای فیلم بدل شده، اما آنچه مشخص است، این است که کارکرد دراماتیک این نمادگرایی چقدر بوده و تا چه حد توانسته به درک بهتر و ماندگاری آن کمک کند؟
فیلم رامبد جوان نمیتواند رسالت و هدف اصلی خود را به عنوان یك اثر كمدی به انجام برساند.
ظرافت، گمشده اصلی سینمای کمدی ماست. فیلمهای کمدی ایرانی عمدتا زمختاند و برای خنداندن به دمدستیترین چیزها متوسل میشوند.
یک کارشناس سینما خطاب به پولدارها و پولسازان سینما گفت: مسئولیت اجتماعی شما در این برهه تاریخی سینما، حمایت و کمک به سینمایی است که اگر چراغی در آن همچنان روشن است مرهون همان سینمای متفکر است.
در بعضی از داوریها و قضاوتها ترازوی عدالت برابر نیست. به سمت همخونان، همبستگان، همپیالهها، همراهان، همحزبیها و هم… سنگینتر شده است. گمانم این مورد اخیر میتواند آغازی برای بازنگری در روند و روش و منشی باشد که آگاهانه و ناآگاهانه به باور مردم، روش قضاوت، مسیر درست و… ضربه سختی زده است.
«کیک محبوب من» یک تیزر تبلیغاتی کش آمده است. فیلمی که حتی در انتخاب شخصیت اصلیاش دچار اشتباه فاحش شده است. پیرزنی که به شکلی مفروض احساس تنهایی میکند، با پیرمردی آشنا میشود و در شب وصالشان، مرد بر اثر تداخل دارویی شراب و قرص ویاگرا میمیرد.
فیلمی مانند «شهر خاموش» احمد بهرامی برآیند این درهمآمیختگی انسان و محیط و نمونهای جذاب و منحصر بهفرد از عجینشدگی شخصیتهای درام با مکان رخداد است.
«کاناپه»ی عیاری در برزخ میان زیست رسمی و غیررسمی سینمای ایران گرفتار شده است. تنها اندکی شجاعت و عقلانیت مدیران سینمایی لازم است تا این فیلم بتواند در ایران به نمایش عمومی درآید و جایگاهی که شایستهی آن است هرچند با تأخیر، در تاریخ سینمای ایران کسب کند. تاریخ نشان داده که فیلمها بالاخره راه خود را به سوی مخاطب پیدا میکنند، اما امیدوارم این گشایش بدون تضییع حقوق مادی و معنوی عوامل فیلم رخ دهد.
نوستالژی یک مرهم یا مکانیسم دفاعی در برابر اختلالات روانی و مسکنی برای آرام شدن دلهای نگران است. آنها که نمیتوانند گره از مشکلات خود در دنیای کنونی باز کنند به حریم امن نوستالژی پناه میبرند تا به خیال خویش از گزند حادثه دور بمانند و با دل دادن به لحظات خوش گذشته در خوابی عمیق و لذتبخش فرو بروند.
مرور تاریخ تاسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی (در ابتدا ستاد انقلاب فرهنگی) نشان میدهد این مجموعه مانند سایر نهادهای برآمده از انقلاب، بنا به ضرورتهایی تاسیس شده و شاید بیتوجه به اینکه آیا آن ضرورت به طور کامل همچنان وجود دارد یا نه، ادامه یافته است.
حسین انتظامی بر رها کردن ماموریت تصدیگری برگزاری جشنوارهها توسط سازمانهای دولتی تاکید کرد و سپردن این مسوولیت به تشکلهای فراگیر صنفی را قابل انجام دانست.
مفت بر را در هیچ دستهای نمیتوان گنجاند نه کمدی، نه درام، نه اجتماعی و نه سرگرمکننده. شاید بهتر است گفت یک کپی نازل از عاشقانههای آبگوشتی دهه ۴۰ و ۵۰ که حتی در نوستالژی هم ضعیف عمل کرده است.
“رائد فریدزاده”، رئیس جدید سازمان سینمایی با چالشهای بزرگی روبهرو است.
تصویر کلی مهرجویی در این دوران از شهر و روستا هر دو منفی است. نزد مهرجویی، روستا در سایه بلاهت، انفعال در برابر مدرنیزاسیون و ترس از «دیگری مخوف» فرو رفته است. در آن، نشانی از نظم اخلاقی یافت نمیشود.
سفره و غذا در آثار داریوش مهرجویی همچون ابزار بیان سینمایی عمل میکنند و نشانههای ارجاعی و دلالتهای فرهنگی خوراک در یک نظام بنیادی نشانهای خوراکشناسانه باتوجه به قالب و محتوای اتخاذشده برای هر فیلم، کارکردهای دراماتیک متناسب با آن بیان هنری را به خود میگیرند و در راستای شخصیتپردازی، ایجاد موقعیت و فضاسازی، گرهافکنی، روایت داستان و طراحی میزانسن فیلم عمل میکنند.