نمایش مارمولک از شبکه چهار که اساسا دخلی به تغییر نگرش کلی مدیران رسانه ملی ندارد و در واقعیت امر آنچه میتوان به دلایل و انگیزه پخش فیلم اشاره کرد، بیشتر معطوف به نگرانی از بایکوت رسانه ملی از طرف مردم و در خوشبینانهترین حالت تغییر نگرش مدیران فعلی نسبت به پیام فیلم و به تعبیری تلاش برای بازسازی اعتبار و اعتماد عمومی از روحانیت است که در ذهنیت مردم به درست یا غلط مسبب معضلات و مشکلات و بحرانهای ریز و درشت اجتماعی و سیاسی میدانند.
محسن سلیمانی فاخر (منتقد سینما) در یادداشتی از منظر جامعهشناختی فیلم سینمایی «رها» که این روزها بر پرده سینماها در حال اکران است را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
اگر عیاری با هوشمندی بیشتری «کاناپه» را جلو دوربین میبرد و بهانه دست ممیزان سرسخت وزارت ارشاد نمیداد، این فیلم بدون هیچ مشکلی در زمان خود به اکران درمیآمد و میتوانست در گیشه هم تا اندازهای موفق باشد.
علیرضا داودنژاد کارگردان سینما، روایتی از مکالمهاش با هوش مصنوعی را که به یک مانیفست منجر شده است، منتشر کرد.
همانقدر که سینمای عارف مسلک علی حاتمی با نمایهها و نمودهای عاشقانه و شاعرانهاش، همچنان در گذر سالها بیتکرار باقی مانده است، بیاغراق سبک بازیگری یادگار او را نیز در قیاس با بسیاری از همتایانش میتوان خاص و منحصر به فرد دانست.
سعید روستایی این روزها در تدارک جدیدترین ساخته خود است. فیلمی که برخی رسانههای سینمایی جهان از آن بهعنوان یکی از آثار حاضر در کن ۲۰۲۵ نام میبرند. پیشبینیای که حتی اگر در کن هم محقق نشود، با این میزان انتظار جهانی، اتفاقهای خوبی را طی سال آینده برای روستایی، سینمای ایران و البته مخاطبان رقم خواهد زn.
یکی از معضلات عمده سینمای ایران در سالهای اخیر، فقر مضمونی و تکرار بیرویه الگوهای داستانی است. بسیاری از فیلمها، چه در ژانر اجتماعی، چه در حوزه کمدی و حتی سینمای هنری، گرفتار کلیشههایی هستند که در گذر زمان، جذابیت خود را از دست دادهاند.
فیلمهای این دوره نه در جلب نظر آنها موفق بودند و نه در جذب مخاطب و اینترنشنال نیز سعی کرد به شیوه بزرگنمایی، ایرادات و انتقادات عادی این دوره را بهطور فزایندهای بزرگ نشان دهد. حال واقعیت چهل و سومین جشنواره فیلم فجر چه بود و چه ویژگیهای مثبت و منفی داشت؟
فریدون گُله اثری را ساخته که تنها می توان آن را از منظر فُرم و ساختار مورد بررسی قرار داد، بلکه می توان آن را از لحاظ جامعه شناسانه و درک مناسبات اجتماعی حاکم بر آن برهه تاریخی بررسی کرد و این خود منجر می شود که فیلم «کندو» در نظر من در دسته آثار ماندگار سینمای ایران قرار گیرد.
سالهای اخیر و خصوصاً دوران پساکرونا را میتوان دوران به قهقرا رفتن سینمای مستقل اجتماعی ایران نامید؛ دورهای که در آن تولید و اکران این دسته از فیلمها به شکل رسمی و قانونی و غیرزیرزمینی به نازلترین میزان ممکن رسیده است.
«در سایه سرو» تلاش چشمگیری است که بیش از هر چیز، اهمیت دغدغهمندی و سادگی در قصهگویی را در میان انیمیشنهای پرزرقوبرق به رخ میکشد و به یاد هنرمندان میآورد که تازه پس از جنگ باید بیدار شد و اثرات آن را روایت کرد.
اینکه بلیت سینما افزایش پیدا کرده برای سال جدید؛ باتوجه به وضع اقتصادی این روزهای جامعه، امر دور از ذهنی نبود و نیست. اعتراض بدان نیز تا حدود زیادی درست نیست. سادهترین دلیل آن، گرانی همه شئونات زندگی است. بحث اما بر سر آن است که فرهنگ و دنبالههای آن نباید آنچنان گران شود که عده زیادی از مردم دور آن خط بکشند.
آیا زمان آن نرسیده که سینمای کمدی ایران دوباره به ریشههای اصیل خود بازگردد و همانند «لیلی با من است»، بار دیگر ترکیبی از طنز، تفکر و نقد اجتماعی را ارائه دهد؟
در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر هنگامی که فیلم اعجاببرانگیز «پیرپسر» اُکتای براهنی پس از چند سال توقیف در سالن همایشهای برج میلاد فقط در یک سانس برای اهالی مطبوعات به نمایش در آمده بود، بار دیگر این پرسش پیش آمد که آیا همان ساز و کار برای رنجاندن و رماندن هنرمندان اینبار نیز درصدد دور کردن هنرمند نخبهای دیگر است؟
غلام باستانی گویا قدمتی دیرینه در نهان همهمان داشت. حال نه به شدتی که دیدهایم. شاید گوشهای از نادرستیهایش را همگان دارا باشیم. حال در مقام پدر یا انسان امروزی. حسن پورشیرازی این آیینه کدر را زدود.
مساله مهم دیگر به خارج کردن فیلمهای قابل توجه و باکیفیت از بخش مسابقه و نمایش آن در بخش خارج از مسابقه مربوط بود به نحوی که به استناد جمعیت حاضر در سالن نمایشهای میلاد، فیلمهای خارج مسابقه به مراتب از فیلمهای حاضر در بخش سودای سیمرغ موفقتر و شلوغتر شدند.
منطقیاش این است که سرمایهگذاری فیلم را بسازد و بعدتر در فرایند اکران عمومی و حواشی آن از فیلم درآمدزایی کند. اما در عمده موارد برای فیلمهای ایرانی قضیه اینطوری پیش نمیرود. سینمای ایران بهشدت به بودجههای دولتی وابسته است.
در این مطلب به نقد فیلم «شاهنقش» به کارگردانی شاهد احمدلو پرداختیم.
فیلم «زیبا صدایم کن» به کارگردانی رسول صدرعاملی، پس از سالها دوری او از سینمای ملودرام، بازگشتی تحسینبرانگیز به این ژانر است. این اثر، با اقتباس از رمان نوجوانانهای به همین نام نوشته فرهاد حسنزاده، داستانی پدر-دختری را در یک روز در تهران روایت میکند.
فیلم «صبحانه با زرافهها» ساخته سروش صحت به نظر میرسد یک اثر پیچیده و فانتزی باشد که میخواهد با شیوهای خاص به دنیای درونی شخصیتهایش بپردازد.
یکی از نقاط قوت فیلم، تغییر تدریجی ژانر آن است. در ابتدا، فیلم به نظر میرسد که صرفاً یک درام خانوادگی تلخ است، اما کمکم تبدیل به تریلری روانشناختی میشود که مخاطب را درگیر کرده و در نهایت با پایانی تراژیک، او را مبهوت رها میکند.