شطرنج باد یادآور استعداد اوست و به نوعی ادای احترام گیتا اصلانی به میراث پدرش است. گیتا میگوید: «وقتی پدرم نسخه ترمیم شده را دید گفت مثل ملاقات با روانکاوی است که به او یادآوری کرده اصلا چرا میخواسته فیلمساز شود. او واقعا خوشحال بود. پدرم از هیچ چیز پشیمان نیست. این فیلم مانند فرزندی است که گم کرده و اکنون آنها دوباره به هم رسیدهاند.»
سخنان اخیر نایبرئیس هیئتمدیره نماوا بخشهای مختلفی داشت که برخی از آنها غلط نبودند [و ناخواسته آدرسهای درستی میدادند] اما با لحن تند و صریحی بیان شدند و به چشم آمدند. واقعیت این است که دو پلتفرم فیلیمو و فیلمنت آغازگر اختلال در مناسبات حرفهای و قواعد اقتصادی سینما بودند و اگر قرار است در دعوای اخیر، به دنبال مقصر بگردیم، شاید بهتر و ضروری باشد تحقیق و تفحص لازم درباره همه مصادیق مطرح شده صورت بگیرد...
عدهای از فیلمسازان این روزها سخت مشغول ساخت کمدیهای گیشهپسندی هستند که از این راه فروش خوبی نیز به دست آوردهاند. در این میان نکته قابلتوجه این است که گیشه سینمای ایران چند سالی است که با فیلمهای کمدی و طنز اشغال شده است. برای اثبات این مدعی کافی است نگاهی به لیست پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران بیاندازیم که تا رتبه پانزدهم آن، که متعلق به فیلم «ملاقات خصوصی» است، خبری از گونههای دیگری از سینما نیست.
اینکه فیلمها چرا و چگونه در ماهوارهها و شبکههای فارسی زبان تبلیغ میکنند اصلا موضوع این نوشته نیست ، آنچه قابل تحلیل است مبلغ هنگفتی است که پشت فروش هزار و دویست میلیاردی سود سینمای ایران نهفته است و اینکه سال گذشته پخشکنندهها برای تبلیغ فیلمشان هزینههای بالایی به ماهواره دادند تا فیلمشان دیده شود و مخاطب از آن استقبال کند.
یکسالی از مرگ کیومرث پوراحمد فیلمساز مهم میگذرد؛ فیلمسازی که میتوان در میراث سینماییای که از خود بهجا گذاشت، درسهای ارزشمندی آموخت اما دراینمیان شاید مهمترین آنها دغدغه داشتن نسبت به ایران و هویت ایرانی بود؛ فیلمسازی که میخواست ایرانی باشد و بماند؛ یادش ماندگار.
دونده شاهکار کالت و تماشایی امیرنادری چهل ساله شد.
انسان در وجودش مملو از ویژگیهای متناقض است که هر کدام او را به سویی میکشد. چگونه میشود در یک پیکر نیروهای کاملا متضاد وجود داشته باشد و هر کدام از این نیروها این پیکر بیچاره را به سمت خود سوق دهد. دوگانگی یا چندگانگی ویژگیهای انسان زمانی مانند اژدهای چند سر نمود بیرونی پیدا كرده و فرد در مواجهه با خویشتنش دچار بهت و حیرت میشود.
کممایهبودن چاشنی داستانی فیلم از مشکلات آشکار کلیت فیلم است که تقریبا در تمام طول اثر به کندی ضرباهنگ و کش دادهشدن موقعیتهایی که پس از دو سه دقیقه اول دیگر دستاورد دراماتیکی برای بیننده ندارند انجامیده است، ولی زمانی که از میدان دید بازتری به داستان نگاه شود فصل فرار دو قهرمان علاوه بر آکندگی از کش دادهشدنهای سرتاسر داستان که به این فصل هم سرایت کرده، در نگاهی کلیتر یک بیتوازنی و بیتعادلی فاحش را هم به فیلم تحمیل کرده است تا انسجام میان سه پرده فیلم کاملا مخدوش شود.
قصاص نفس و ماجرای بخشش، سالهاست دستمایه تولیدات سینمایی بسیاری شدهاست اما در کنار به تصویر کشیدن این مفهوم گاهی گریزی به مسائل اجتماعی دیگری هم زده میشد.
«گیجگاه» نه فیلم جذابی باشد نه به یادماندنی. نمیتواند در دسته کمدی هم قرار بگیرد. اصلاً در هیچ ژانری نمیتواند قرار بگیرد. نوستالژیبازی بی سر و تهی است با یک سری بازیگر چهره و بازیگران قدیمی که کمکی به جذب مخاطب نخواهند کرد؛ حتی اگر همچون تمام کمدیهای سینمایی و تلویزیونی سالهای اخیر (همان تلویزیونی) یک سکانس اکشن شبیه فیلمهای اکشن قدیمی با حضور افتخاری بازیگران قدیمی این ژانر بازسازی شود.
چشم انسان رنگهای گرم را نزدیکتر از واقعیت به خود میبیند و به همین دلیل است که در معماری داخلی از این دسته رنگها برای دنج نشان دادن اتاقها و سالنهای بزرگ خانه استفاده میشود. رنگهای گرم شادی، هیجان و امیدواری را در ذهن انسان باز تولید میکنند، سه عنصری که سینمای تجاری به جهت جذب و کشاندن تماشاگر بیشتر به سالنهای سینما به شدت به آن نیاز دارد.
روابط عمومی وزارت ارشاد توضیح داده «اشتباهی سهوی رخ داده چون منظور آقای اسماعیلی خانم پوران درخشنده بوده نه خانم رخشان بنیاعتماد.» اما کاش اضافه میشد البته هر دو بانو در سینمای ایران درخشیدهاند...
هوشنگ گلمکانی نوشت: ویژگی اصلی فیلم «شب داخلی دیوار »مضمونش نیست، بلکه فرم روایتش است که البته مضمون را تأثیرگذارتر میکند.
فیلمی مثل «تارا» فقط حوصلهاش را سر میبرد و گاهی حتی به خنده میاندازد. تلاش کارگردان برای ساخت چنین فیلمی در چنین وضعیت در سینما و عرصه فرهنگی هنری ایران قابل تحسین است اما به هیچ وجه کافی نیست.
موفقترین عنوان اکران نوروزی ۱۴۰۳، اولین تجربه کارگردانی جواد عزتی است؛ فیلمی کمدی با مایههای پررنگ اکشن که در اجرا قابل توجه، در بازیگری متوسط و در قصه ضعیف است.
امروز 24سال از مرگ محمدعلی فردین میگذرد. بازیگری که چهار دهه پس از اینکه دیگر نتوانست بر پرده سینماها ظاهر شود، اما مراسم تشییع جنارهاش یکی از شلوغترین بدرقههای هنرمندان بود که همه را شگفتزده کرد. هنوز هم وقتی به قطعه هنرمندان در بهشت زهرا سر بزنید، شلوغترین مزاری که مردم دورش مینشینند یا میایستند، مزار اوست. بدون شک او یکی از محبوبترین بازیگران تاریخ سینمای ایران است که گرچه از حیث بازیگری نمیتوان او را در ذیل بازیگران حرفهای قرار داد، اما ماندگار است. راز این ماندگاری در چیست؟
در سینمای ایران خاطره خوبی از فعالیت هنری هنرمندان سالخورده نداریم، گزیده کاری و عدم فعالیت بزرگانی مانند عزتالله انتظامی نه تنها سبب فراموش شدن آنها نشد بلکه وجهه و کلاس هنری ایشان را نیز برای همیشه حفظ کرد. به غیر از موارد استثنایی و انگشت شمار، مرور آثار غولهای سینمای جهان نیز موید این مطلب است که اوج فصل کاری سینماگران تا دوران پیش از سالخوردگی است.
برای مخاطب سختگیر این سالها که این ویلا خوشنشین نبود؛ ولی مخاطب گذری سینما دقایقی خندید! ما که باشیم بابت این لحظههای شاد بخل بورزیم! ارزانیشان باد!
مساله اینجاست که فیلمساز نه شرایط قبل انقلاب را به درستی درک کرده و نه از بعد انقلاب اطلاع دقیقی دارد. با حرفهایی که از مردم کوچه و بازار شنیده، قصد دارد سیمای تاریخ پیش و پس از انقلاب را اغراق شده ترسیم کند تا مخاطب را برای خریدن بلیت ترغیب کند.
روابط مجید و بیبی که از همدلی تا کشمکش را دربرمیگرفت، ضمن اینکه روایتی از تضاد نسلی بود به نوعی تقابل جهان سنت یا جهان مدرن را هم بازنمایی میکرد...
«بیبدن» فیلمی متوسط است که میتوانست از پتانسیل درونی موضوع پرچالش و منحصر به فرد خود چه در اجرا و چه در روایتپردازی بهرهی بهتری بگیرد. با این حال همچنان فیلم بهتری نسبت به بسیاری از فیلمهای ضعیف فجر سال گذشته است و عدم حضورش در بخش رقابتی جشنواره جای سوال دارد!