در چهارمین فیلم بلندش، سعید روستایی تصویری تلخ، پرتنش و در مواردی گیج‌کننده از مادری تنها در برابر جامعه‌ای مردسالار ارائه می‌دهد؛ تصویری که هرچند با جسارت آغاز می‌شود، در نهایت در بن‌بست‌های روان‌شناختی و روایت غیرمنسجم گیر می‌افتد.

چارسو پرس در بسیاری از فیلم‌های غیرغربی، تماشاگر غربی به دنبال یافتن نقاط اشتراک انسانی‌ست؛ دردها، آرزوها و انتخاب‌هایی که مرزها را می‌شکنند و دل‌ها را به هم نزدیک می‌کنند. اما گاهی اوقات، این تجربه برعکس می‌شود: رفتارها نامفهوم‌اند، تصمیم‌ها غیرمنطقی و منطق درونی جهان فیلم بی‌پاسخ می‌ماند. «زن و بچه» از سعید روستایی دقیقاً چنین فیلمی‌ست؛ ساخته‌ای که به‌جای ایجاد هم‌دلی، بیشتر سردرگمی می‌آفریند.


روستایی، پس از فیلم جنجالی «برادران لیلا» و محکومیت شش‌ماهه‌اش، با جسارت به کن بازگشته است. اما برخلاف انتظارات، «زن و بچه» نه‌تنها قدمی رو به جلو نیست، بلکه در مقایسه با آثار قبلی او نظیر «متری شیش‌ونیم» یا «ابد و یک روز»، نوعی عقب‌گرد به‌شمار می‌رود؛ هم در ساختار روایی، هم در شخصیت‌پردازی.


اخبار، نقد و مطالب جشنواره فیلم کن (کلیک کنید)


فیلم حول محور «مهناز» (با بازی پریناز ایزدیار) می‌چرخد؛ پرستاری بیوه که درگیر تربیت فرزندانش، فشارهای کاری، و رابطه‌ای نه‌چندان عاشقانه با راننده آمبولانس، حمید (با بازی پیمان معادی) است. اما برخلاف زنان مستقل آثار قبلی روستایی، مهناز نه مقاوم که واکنشی، نه معترض که پرخاشگر، و نه پیچیده که گیج‌کننده است. رفتارهای او، به‌ویژه پس از حادثه‌ای برای پسر نوجوانش، چنان افراطی و دور از منطق‌اند که تماشاگر را از خود دور می‌کند: از کوبیدن ماشین به مدیر مدرسه گرفته تا تهدید به نابودی زندگی شریک عاطفی‌اش.


در صحنه‌ای که می‌توان آن را اوج خشم ضدپدرسالاری دانست، مهناز به پدرشوهرش حمله‌ور می‌شود، چون او پسرش را تنبیه بدنی کرده است. این سکانس، هرچند از نظر سیاسی و اجتماعی جسورانه است، اما از نظر روایت و شخصیت‌پردازی بی‌ریشه جلوه می‌کند.


مشکل اساسی «زن و بچه» این است که نه جهان اخلاقی مشخصی برای مخاطب می‌سازد، نه قواعد اجتماعی‌اش را توضیح می‌دهد. آیا مهناز باید از پدرشوهرش مراقبت کند یا برعکس؟ آیا ازدواج مجدد او تابوست؟ چرا هیچ‌یک از تصمیم‌های او به بهبود وضعیت منجر نمی‌شود؟ در نبود پاسخ‌هایی قابل درک، فیلم به مجموعه‌ای از بحران‌ها و انفجارهای هیجانی تقلیل می‌یابد.


بیشتر بخوانید: مطالب و اخبار سینمای ایران


سینمای روستایی همیشه با دوربین پویا، تدوین ضرباهنگ‌دار و روایت داستان‌محورش از بقیه کارگردانان موج نو ایران متمایز بوده است؛ سبکی که به سینمای آمریکا نزدیک‌تر است تا نمونه‌های نمادگرای هم‌وطنانش. اما این‌بار، هرچند فرم همچنان قدرتمند است، روان‌شناسی شخصیت‌ها زیر بار شعار و اغراق فرو می‌ریزد.


پایان فیلم، اگرچه تسکینی موقتی ارائه می‌دهد، اما نه راه‌حلی واقعی پیشنهاد می‌کند و نه بیننده را با احساس درک یا هم‌دردی ترک می‌کند. «زن و فرزند» تلاشی‌ست برای بازنمایی زنِ معترض در برابر مردانِ سلطه‌جو، اما تصویری که از زن ارائه می‌دهد، نه قهرمانانه است، نه منطقی؛ بلکه گاه مخرب و بی‌جهت به‌نظر می‌رسد.


منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند