«غریزه»، تازه‌ترین اثر سینمایی، با روایت عاشقانه‌ای سوزان و آتشین در دهه‌ چهل شمسی، به عنوان فیلمی از جنس سینمای ناب و خوش‌ساخت ارزیابی شده است. این فیلم به دلیل فضای نوستالژیک و ارجاعات پنهان، مخاطب را به یاد آثاری چون «سینما پارادیزو» و دوران اوج سینمای مسعود کیمیایی می‌اندازد.
چارسو پرس: جدا از قوت و ضعف‌هایش، «غریزه» خودِ سینماست. فیلمی که فضای نوستالژیک آن مخاطب را به دنیای «سینما پارادیزو» و حتی برخی از آثار ماندگار مسعود کیمیایی می‌برد. عاشقانه‌ای که داستانش در دهه‌ی چهل شمسی روایت می‌شود اما نوعی ناکجایی و بی‌مکانی نیز در آن به چشم می‌خورد؛ نوعی متعلق نبودن به مکانی خاص که باعث می‌شود فیلم در جغرافیای گسترده‌تری پذیرفته شود.

«غریزه» فیلمی‌ست که در آن توانمندی و خلاقیت کارگردان به اوج خود می‌رسد. عاشقانه‌ای که به‌دنبال بهره‌گیری از فرم و وجوه بصری عجیب‌وغریب و نامتعارف نیست و با این‌حال در چارچوب همان اسلوب‌های ژانری و سبکِ روایی کلاسیکش به لحاظ بصری نیز کم‌نقص و باورپذیر است.

فیلم، قابلیت بسزایی برای تعقیب کردن دارد، ریتم و تمپو تا پایان حفظ می‌شوند، خبری از پلان‌های زائد و اضافه‌گویی نیست و ضمن ساختار کلاسیک فیلمنامه، محتوا نیز به‌ شکلی موثر و کاربردی بر فرم غالب است.

نقد فیلم «غریزه»؛ فیلمی از جنس سینمای ناب، با ادای دین به «سینما پارادیزو» و دوران اوج کیمیایی

قصه‌ی عشق سوزان و آتشین دو نوجوان، در سالیان دور، نقش خانواده‌ها در شکل‌گیری بستر این love story و جزئیات درگیرکننده‌ای که به ملموس و باورپذیر شدن هرچه بیش‌تر وقایع داستان کمک می‌کنند بی‌شک هر مخاطبی را به تماشای فیلم وسوسه می‌کند. فیلم می‌توانست یک داستان‌عشقی ساده و معمولی باشد اما این‌گونه نیست. کارگردانی و دیالوگ‌نویسی کار امتیاز اصلی آن هستند و در متن اثر روندی طی می‌شود. از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر می‌رسد و این سیر را اتفاقاتی درست و پیش‌برنده شکل می‌دهند.

اگر داستان یک‌خطی کار را بخوانیم بی‌شباهت به بسیاری از فیلم‌های پیش از انقلاب نیست که در آن‌ها مضامینی چون جوانمردی، خیرخواهی، عشق‌های پاک و … برجسته بودند و اتفاقاً کار، داستان چندان پیچیده‌ای هم ندارد و شاید پیرنگ اصلی‌اش وام‌گرفته از بسیاری از همان فیلمفارسی‌ها باشد اما پرداخت متفاوت به خمیرمایه‌ی خام اولیه، روایت‌پردازی منسجم و صبورانه و هویت‌مندی منحصر به فرد، آن را تا مرتبه‌ی فیلمی خوش‌ساخت، عالی و با گره‌ها و چفت‌وبست‌های متناسب بالا برده است.

بدیهی‌ست که فیلمنامه می‌توانست به شکل دیگری هم پیش برود. درواقع اگر منطق روایی اثر تغییر می‌کرد یا حتی کاراکترها تصمیمات دیگری می‌گرفتند فضای تنش‌آلود اثر نیز کم‌رنگ می‌شد. به‌عنوان مثال اگر با توجه به تعرض صورت‌گرفته، دختر تصمیم به سقط جنین می‌گرفت آن‌وقت دیگری نیازی به فداکاری رسول‌خان (امین حیایی) نمی‌بود، آن‌وقت داستان عاشقانه مسیر دیگری را طی می‌کرد، اما تصمیم کاراکتر این نیست و داستان نیز بر مبنای تصمیم کاراکتر پیش می‌رود و نه ما.

نقد فیلم «غریزه»؛ فیلمی از جنس سینمای ناب، با ادای دین به «سینما پارادیزو» و دوران اوج کیمیایی

همچنین معتقدم پایان‌بندی اثر می‌توانست کوبنده‌تر باشد؛ حتی کوبنده‌تر از نسخه‌ی فعلی. شاید در آن ‌صورت کار به شکلی کامل به نمونه‌ی بی‌نقصی از آثار دوران اوج کیمیایی چون «قیصر» و «غزل» بدل می‌شد، اما باز هم این اتفاق رخ نمی‌دهد و به باور نگارنده، قصه پایانی تلطیف‌شده و به دور از خون و خون‌ریزی‌های احتمالی است. درواقع این پایان‌بندی به نحوی حدسیات مخاطب را نیز دور می‌زند و او را غافلگیر می‌کند. کارگردان شاید خودش هم دلش نمی‌آید این قاب‌های خوش‌رنگ و مملو از زندگی را با تلخی‌های خشونت‌آمیز عجین کند.

نقد فیلم های ایرانی


موسیقی متن فیلم پر و کامل است. قدم به قدم با پلان به پلان درام جلو می‌آید و ترجمانی‌ست بر فضای نوستالژیک و شگفت‌انگیز آن. فیلم بارها، نقب می‌زند به موسیقی‌های به‌یادماندنی آثار کلاسیک سینمای ایران و جهان و به‌ علت عشق‌فیلم بودن کاراکتر اصلی، نقش و جایگاه و اهمیت تمامی این فیلم‌های مهم تاریخ سینما و قطعات موسیقی خاطره‌انگیزشان که در بطن اثر تبلور یافته نیز پررنگ و مهم می‌شود.

موسیقی متن خلاقانه و بیادماندنی فیلم، یکی از بهترین‌های فرزین قره‌گزلوست که بی‌شک در ذهن مخاطب ثبت می‌شود و مخاطب «غریزه» را با گنجینه‌ی درخشانی از قطعات موسیقیایی متن آن به یاد خواهد آورد.

نقد فیلم «غریزه»؛ فیلمی از جنس سینمای ناب، با ادای دین به «سینما پارادیزو» و دوران اوج کیمیایی

در کنار امین حیایی- با آن بازی حسی/تکنیکی درخشان، پانته‌آ پناهی‌ها با تسلطی بی‌پروا بر نقش، پردیس پورعابدینی که بهتر از همیشه ظاهر شده و ژاله صامتی که در همان تک‌سکانس تأثیرگذار و به‌اندازه ظاهر می‌شود، دو بازیگر جوان فیلم نیز، انتخاب‌هایی هوشمندانه‌اند که نقش‌هایشان را درک کرده و آن را از خود عبور می‌دهند و بازی‌هایی هم‌سطح با بازیگران حرفه‌ای کار از خود به جا می‌گذارند و اتفاقاً چه خوب که اسعدی برای این دو نقش کلیدی به سراغ بازیگران حرفه‌ای نرفته و دو چهره‌ی جدید را برگزیده است.

شاید اگر چنین فیلمی چند دهه‌ی قبل ساخته شده بود این‌چنین مورد استقبال و تشویق مخاطب و منتقدان قرار نمی‌گرفت، اما حالا و پس از اشباع ذائقه‌ی بسیاری از مخاطبان از درام‌های اجتماعی تلخ و سیاه و کمدی‌های بی‌مایه و لوده، تماشای فیلمی خوش رنگ و لعاب، از جنس سینمای ناب، درباره‌ی اولین عشق و اولین شکست عشقی و با ادای دین به تاریخ سینما، با کارگردانی باکیفیت، میزانسن‌های درخشان و دکوپاژی بی‌نقص و مجموعه‌ی بازیگرانی درست و متناسب حال مخاطب را جا می‌آورد و او را با حسی متفاوت از سالن سینما خارج می‌کند.

«غریزه» فیلمی‌ست که می‌توان آن را بارها تماشا کرد و هر بار از تماشایش لذت برد و در جهانی که ساخته است زیست.

منبع: سینماسینما

نویسنده: یاسمن خلیلی‌فرد