علی حضرتی: یک فیلم ساخته میشود کیفیت خوب یا بد یک بحث است، بعد از ساخت اثر و نمایش در جشنواره، در اکران عمومی به شدت به نظر سینمادار و پخشکنندهها وابسته است و با فیلمهایی که در همان زمان اکران هستند، ارتباط دارد. نمایش فیلمهای کمدی در آن زمان سرنوشت یک فیلم را تغییر میدهند، زمانی که فیلم اکران میشود تداخل با مناسبتها سرنوشت فیلم را تغییر میدهند، حال جامعه در آن زمان مهم است، به عنوان مثال بعد از اتفاقات مهسا امینی اگر بهترین فیلمهای تاریخ سینما هم اکران میشد، مردم به فیلمها واکنش نشان نمیدادند.
«کت چرمی»، از اوایل ماه دی اکران آنلاین خود را آغاز کرده و همچون نمایش عمومی با استقبال مخاطبان مواجه شده است. همین مسئله بهانهای شد تا با حسین میرزامحمدی، کارگردان اثر، درباره سختیهای تولید اثر، شباهت فیلمسازیاش با محمدحسین مهدویان و حواشی پیرامون آن و... به گفتوگو بنشینیم که در ادامه میخوانید.
قبل از اینکه دولت احمدینژاد بیاید، از سرمایهداری دو تعریف داشتیم: سرمایهداری سنتی و سرمایهداری مدرن. بعد از دولت احمدینژاد یک سرمایهداری بیریشه و بیهویت داریم؛ من که تعریفی برای این سرمایهداری که بعد از احمدینژاد شکل میگیرد، پیدا نمیکنم، چون دولت احمدینژاد دولت عدالت اجتماعی بود که تعریف عدالت اجتماعی کرد ولی از دل این دولت یک سرمایهداری بیهویت بیرون آمد.
کمال تبریزی: بزرگترین عنصر یا سیستمی که علیه جمهوری اسلامی تبلیغ میکند، خود جمهوری اسلامی است. واقعا حرکت یا رفتاری میکند که بیش از آنکه به نفع خودش باشد به ضررش است. این مساله آنقدر زوایای پیچیدهای دارد و تاثیرش روی مخاطب دقیق است که باید حسابشده باشد و این کار هر کسی نیست و از هر کسی برنمیآید که متوجه اصول تبلیغات غیرمستقیم باشد.
میتوانم فیلمسازان مردی را نام ببرم که مشمول ممنوعیت شدهاند در بحث فیلمسازی یعنی عملا اجازه نمیدهند کار کنند و این چیزی که متاسفانه باعث مهاجرت بسیاری از اساتید ما شده مگر چیست؟ سانسور غیرمستقیم و تحمیل آنچه خودشان میخواهند به فیلمسازانی که نمیخواهند به چنین چیزی تن بدهند؛ بنابراین ما پر هستیم از مهاجرتهای اساتیدمان مثل آقای بیضایی یا کسانی که کمتر کار کردند در حوزه تئاتر مثل دکتر رفیعی و آقای رحمانیان. در سینما هم که خیلیها هستند.
ستاره اسکندری با اشاره به اینکه در سینما و تلویزیون ما همواره نگاهی خشن از سیستان و بلوچستان ارائه شده است، تأکید کرد: «خورشید آن ماه» تصویر متفاوتی از سیستان و بلوچستان ارائه میدهد.
در حال حاضر سه، چهار تا آدم دستچین شدند و کار میکنند، باقی هم باید بروند بمیرند اهمیتی ندارد، شکلی که وجود دارد در شرایط فعلی مدیرانی که هستند مثل بقیه سطوح سینما برایشان مهم باشد که نیست. فقط با فروش چند فیلم آمار میدهند و دیگر با خیل بیکاران کاری ندارند. اینها ماموریت دارند که نشان دهند همهچیز خوب است و ما چقدر خوشبختیم و ملالی نیست.
حمیدرضا نعیمی که این روزها در حال اجرای نمایشی با عنوان «فردریک» است، میگوید: «در آستانهی شروع تمرین، ناگهان بازیگر اصلی ما به دلیل حضور در یک پروژهی تصویری، از بازی در نمایش انصراف داد. با رفتن او، اسپانسرها و تهیهکننده هم از همکاری و تهیه و تولید کنار رفتند. حالا من بودم و نمایشی که از سالها پیش رؤیای اجرای آن را داشتم. تصمیم گرفتم بزرگترین ریسک این روزهای زندگیام را انجام بدهم و خودم نقش «فردریک» را بازی کنم.»
شهرام مکری: با خودم فكر میكنم چرا هیچ وقت كارگردانها و سینماگرها و خانه سینما دور همدیگر جمع نمیشوند تا فكر كنند ما میخواهیم در مورد یك مساله یا یك گیت مثل پروانه ساخت قدم برداریم و فكر كنیم، میخواهیم با آدمهای تصمیمگیرنده در دولت- در هر جایی كه هستند- بنشینیم و حرف بزنیم و بگوییم بنا به این دلایل منطقی، بنا به این دلایل فكری و فلسفی به نظر ما پروانه ساخت ایده اشتباهی است؛ منظورم این است كه تا وقتی خودم قدمی در این راه برنداشتم، تا وقتی خودم ایدهای در این مورد ارایه ندادم، نمیخواهم كل درها را روی خودم بسته ببینم و فكر كنم كه این امكان وجود ندارد.
مهرداد خوشبخت با انتقاد از شرایط اکران در سینمای ایران گفت: اگر تخلفات در اکران صورت نمیگرفت و اگر حمایتهای قانونی و عرفی در اکران وجود داشت قطعاً تمام فیلمهای غیر کمدی میتوانستند عرض اندام کنند و مردم هم استقبال میکردند.
مستانه مهاجر را همواره بهعنوان یکی از بهترین تدوینگران زن سینمای ایران میشناختیم که کارنامه پرباری در همکاری با فیلمسازانی مثل عباس کیارستمی تا مانی حقیقی دارد. او در نخستین تجربه فیلمسازی خود به کارگردانی فیلم «جوجه تیغی» دست زده که میتوان آن را در ذیل کمدی سیاسی قرار داد. قصه زنی که میخواهد رئیسجمهور شود. در گفتوگو با او درباره این تجربه، چرایی ساخت این فیلم و ژانر و روایت آن حرف زدیم.
کمال تبریزی: الان نه خیابان، نه رستوران و نه شهر قابل نمایش در تلویزیون که اصلا نیست، قابل نمایش در سینما هم نیست؛ یعنی خیابان تغییر کرده و رستوران تغییر کرده. ببینید تلویزیون موسیقی پخش نمیکند، اصلا ساز نشان نمیدهد، اما شما اگر سوار تاکسی بشوید، به رستوران و کافیشاپ بروید، در همه جا همه ترانهها هست. قبلا اگر در دهه ۶۰ میرفتی رستوران، بهشان گفته بودند ترانه پخش نکنید و از این نوارهای موسیقی بدون کلام پخش میکردند، اما الان ترانه داریوش پخش میشود همه ترانهها پخش میشود. در همه مراسمها هست، اما تلویزیون ساز نشان نمیدهد و موسیقی ندارد.
بیراه نیست اگر «سرزمین مادری» را یکی از جنجالیترین سریالهای سالهای اخیر تلویزیون بدانیم. مجموعهای که یک دهه از پخش آن خودداری شد و حالا مدتی است هر هفته از تلویزیون پخش میشود. هرچند این سریال ابتدا از تلوبیون پخش شد و بعد جایی در آنتن شبکه سه سیما پیدا کرد. طبیعی است که پخش دوباره این سریال پس از سالها با وجود تمام مخالفتها ساده نبود و مدیران تلویزیون هم راه کمخطرتر را برای پخش مجدد آن انتخاب کردند.
علیرضا معتمدی با انتقاد از شرایط اکران فیلم سینمایی «چرا گریه نمیکنی؟» تاکید کرد: همه سازوکارها و آدمهای بانفوذ سینما علیه سینمای مستقل هستند.
مستانه مهاجر با اشاره به اینکه مطالبهگری یکی از مهمترین مضامین فیلم «جوجه تیغی» است، تأکید کرد که «جوجه تیغی» موضوعی جهانشمول دارد که مطالبه مطرح شده در آن همچنان در همهی جوامع وجود دارد.
عیاری در کارنامهاش فیلمهای مطرحی مانند «شبح کژدم»، «آبادانیها»، «تنوره دیو»، «خانه پدری»، سریال «روزگار قریب» و... را دارد؛ آثاری که مرور هر کدام از آنها داستانی پر از آب چشم است و اغلب آنها چه در ساخت و چه در اکران با مشکلاتی مواجه شدهاند و همچنان «کاناپه»اش توقیف است.
در سینما کم آسیب ندیدم، اما همین آسیبها مرا ساخت. خیلی دوست داشتم در کشور خودم مورد تشویق قرار بگیرم، این اسمش گلایه نیست چرا که همه آدمها دوست دارند دیده شوند اما آن طرف آب بیشتر حمایت شدم.
من تمام این صحنهها را یکبار پیشازاین، زندگی کرده بودم. درواقع همه آن چیزهایی که به سختی و تلخی پشتسر گذاشته بودم، بار دیگر باید در صحنه، بازی و تکرار میکردم. ضمن اینکه برخی موقعیتها مثلاً حرفهایی که در تراپی میزدم، در خلوت خودم هم به خودم نمیگفتم و بیان آنها ضمن اینکه نوعی تداعی آن شرایط دشوار بود، کمک میکرد تا نسبت به تجربهای که از سر گذراندم، به یک خودآگاهی و شناخت بیشتری برسم.
لیلی عاج: من هیچوقت در سینما نبودم، بلکه فقط هنرجوی سینمای جوان بودم و یکی، دو فیلم کوتاه وقتی آقای آفریده در انجمن بودند ساخته بودم. یک فیلم روی نوار بتاکم، یک نگاتیو ۱۶ و یک دیویکم. در بطن سینما نبودم، هرچند بهشدت علاقهمند به سینما و تماشاگر پیگیری بودم. در شرایطی که قصد داشتم در مسیر رشد در سینما قرار بگیرم و تحصیلات آکادمیک در رشته سینما داشته باشم، این اتفاق نیفتاد و من تئاتر خواندم.
مهرداد کوروشنیا با اشاره به اینکه «یادگار» نمایشی جنگی، ذهنی و انتزاعی است، میگوید: بررسی حماسهها و مصایب جنگ موضوعات مهمی هستند که نباید از آنها غافل باشیم. اینکه انسانها چگونه برای حفظ ارزشهای خودشان و حفظ کیان کشورشان حماسه تولید میکنند؛ موضوع با اهمیتی است. ما با مجموع همه اینها؛ بررسی پدیدهای «مذموم» به نام جنگ، و پدیدهای «ممدوح» به نام دفاع از ارزشها و دفاع از کیان کشور را داریم که در طول تاریخ مطرح بوده است.