پایگاه خبری تئاتر-گروه تئاتر اگزیت-اردشیر شیرخدایی: بیپدر، گروتسکی کانیبال(همجنسخوار)، معماگونهای خونآلود با روایت آشنازدایی شده از داستان کودکانهی شنگول و منگول و.. بر صندلی سالن قشقایی میخکوبتان میکند.
نمایش با فشار و تمهیدات هوشمندانه و کش آوردن تعمدی مدت زمان مکث ها و طول مدت نمایش، مخاطب را در معرض آزار شدید خودآگاهی فکورانه قرار میدهد تا از تحیر تماشای خشونت عریان لذت کافی و سرگرم کننده نبرد و به سطح دیگری از مواجهه با خشونت(ها) والایش یابد و در مورد سازوکار به ظاهر سادهای که میبیند به شدت فکر کند. از این جهت با خشونت مک دونایی رایج شده فاصله میگیرد و نسبت به آن استعلا مییابد. مانند کاری که میشل هانکه در سینما به تاثیر از پیرپائلو پازولینی فیلمساز رادیکال ایتالیایی درباره خشونت انجام میدهد و وجه سرگرمکننده و تفریحی آن را میگیرد و مستقیم و آزاردهنده حضور بیرحمش را برملا میکند تا برعلیهاش خیزش و مبارزهای دربگیرد.
بیپدر بی آنکه حرفها و دیالوگهای فلسفی و پیچیده و متکلف بگوید یا از نمادپردازی کارکردی و پرکاری استفاده ببرد، ذهن مخاطبانش را از همان دقایق ابتدایی اجرا با تمهیدات و طراحیهای زیرکانه، درگیر مسایل فلسفی، روانشناختی، اجتماعی و... می سازد.
بازی با واقعیت یا معرفی شکلهای متغیر واقعیت در دسترس از یک رویداد و فقدان حقیقت واحد (کشته شدن شنگول و پیدا کردن قاتل او و دلایل اتهام)، غریزه و مسالهی چالشی ذاتی و عرضی بودن در رویارویی با امر اخلاقی (گوشت خوردن گرگها و (فکر) حمله گرگک و پدرش به بزها...)، تجاوز به کودکان در محیط خانه، تغییر ماهیت بر خلاف جریان ذات، به پرسش گرفتن امر ذاتی و امکان بروز سبعیت دهشتبار حتی ذات مادری (صحنه فاجعهبار پایانی و خوردن گوشت شنگول حتی توسط مامان بزی)، بازگشت به خویشتن و نتیجهی تراژیک و مهلک این تصمیم در شرایط کنونی (تصمیم شنگول برای بز-ماندگی!)، به سخره گرفتن پورنوگرافی خشونت در قالب سرگرمی، آسیبهای خانواده (ناهنجار) و پرسش مناقشه برانگیز (و البته ناشی از نگرانی بسیار) از این نهاد به عنوان بستری مسالهساز برای ریشهدوانی و شیوع انواع ناهنجاریهای ویران کننده و آخرالزمانی....
شاید به دلیل محدودیتهای اجرایی و آزادی عمل بیشتر بازیگران، همه نقشها از جمله مامان بزی و دخترش حبه انگور را مردان بازی میکنند. همسری مامان بزی و آقاگرگه با بازیگران همجنس،(چه بسا خارج از خواست واقعی طراح وکارگردان) منجر به قرائت های کنایهآمیز در مورد مباحث امروز جهان دربارهی شکلهای مختلف خانواده و کارکرد آنها در جهت تثبیت احتمالی نظام سرمایهداری و البته مناقشات اخلاقی پیرامون آن نیز میشود..
در پایان فاجعهبار و جهنمی نمایش ،ظاهرا ما با رستاخیز گرگ-پدر به عنوان یک آرزو مواجهیم…. او از جمع همخواران حتی مادری که از لاشه فرزندش میخورد، جدا میشود و دوباره شروع به زوزه کشیدن میکند گویی این نشانهای برای بازگرداندن نظم هستی به سیاق قبل از این آشوب خونبار انجام میشود یعنی گرگ بودگی گرگ. این نگاه موکد بر اعطای ارزش بیبدیل و سرنوشت ساز در حیات و هستی به دال پدر (هستی مذکر) بدون اعتباربخشی به هستی زنانه مادر، ناشی از نوعی مردسالاری درونی شده در نگاه این استعداد بزرگ تاتر امروز ایران است و البته نیازمند بازنگری و ترمیم...
طراحیهای صحنه ، نور و... در این نمایش کارکردی و فضاساز و معنارسان است. خونریزی دیوارها در انتهای نمایش یک ایده زیباییشناسی خیره کننده بود.
نمایش بیپدر به شدت با تعاریف تئاتر به مثابه یک ضرورت همخوانی دارد... ضرورت بیان تضادها و کشمکشهای درون... ضرورت داشتن وسیلهای برای تاثیرگذاری بر جهان و زایاندن انسان نو (یا دستکم ایجاد تحریک به تامل و خواست ایجاد آن) به واسطه بیرحمیها و شقاوت های موجود.
صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام
https://telegram.me/onlytheater
دوره دوم ورکشاپ بازیگری و کارگردانی در تماشاخانه باران برگزار میشود
آکادمی بازیگری سمندریان فراخوان داد
«بانوی نامه ها» با آنا نعمتی روی صحنه می رود
تئاتر مستقل میزبان نمایشنامه نویسان مطرح تئاتر ایران می شود
اجرای تولید مشترک موسسه فانوس هنر پارس و کمپانی نف در پاریس
اجرای نمایشی ایتالیایی ویژه بانوان در تهران
یادداشت مهرداد خامنه اى برای نمایش بوف کور/ امشب حالم خوبه...