افسانه ماهیان، که پیش‌تر در آثاری که کارگردانی کرده به واکاوی جهان زنانه پرداخته، این بار با روی صحنه‌بردن «کوکوی کبوتران حرم» نوشته علیرضا نادری، در پی بازنمایی اجتماع از دریچه دغدغه‌های زنانه است. در این نمایش ١٤٠دقیقه‌ای که در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه می‌رود، مرضیه بدرقه، بهناز جعفری، ناهید مسلمی، مسیح کاظمی، عاطفه رضوی، فروغ قجابگلی، مرضیه وفامهر، یلدا عباسی، فرزانه سهیلی، گیتی قاسمی، شقایق دهقان و شیدا خلیق به ایفای نقش می‌پردازند و ناهید مسلمی و بهناز جعفری از اجرای سال‌ها قبل علیرضا نادری به این اجرا آمده‌اند. با افسانه ماهیان که بازیگر آن اجرای قدیم بوده و حالا با طراحی و ایده‌هایی تازه این متن را کارگردانی کرده است، درباره جهان اثرش گفت‌وگو کردیم.

 

پایگاه خبری تئاتر- روزنامه شرق: شما در اجرای ١٠ سال قبل علیرضا نادری از این متن، بازی می‌کردید. چه انگیزه‌ای سبب شد متنی که روزی بازیگر آن بودید را کارگردانی کنید؟
بله، من در اجرای ١٠ سال قبل این نمایش بازی می‌کردم اما دلیل اینکه چرا تصمیم به کارگردانی همین متن گرفتم، غنای ادبی متن علیرضا نادری و جریان‌سازبودن او در تئاتر ایران است. این مهم‌ترین دلیل برای من است. ضمن اینکه من شاهد رنج‌هایی که علیرضا نادری برای اجرای «کوکوی کبوتران حرم» کشید،  بودم یعنی شاهد این بودم که علیرضا نادری چقدر زیر تیغ سانسور قرار گرفت و این نمایش‌نامه سال‌ها اجازه اجرا نداشت و درنهایت در یک شرایطی، در یک بازه زمانی فشرده که اتفاقا خیلی به آقای نادری اصرار می‌کردم این نمایش‌نامه را اجرا کنید، او می‌گفت خسته‌ام، علیرضا نادری از پس سانسورهای خیلی زیاد نمایش‌نامه «کوکوی کبوتران حرم» را اجرا کرد. این نمایش‌نامه جزء یکی از نمایش‌نامه‌های مهم تاریخ ادبیات نمایشی ایران است، درنتیجه بیست‌وچند اجرا در سالن چارسو برایش کم بود. این نمایش‌نامه باید بیش از اینها دیده می‌شد اما نویسنده‌اش خسته شد از بس سال‌ها توضیح داد این نمایش‌نامه چه چیزی نیست! درنتیجه من فقط در آن کار به عنوان بازیگر حضور نداشتم و به عنوان کسی که درک می‌کردم جان نمایش‌نامه را و حرفی که می‌زند و رنج نویسنده‌اش را، در نتیجه وقتی وارد عرصه کارگردانی شدم، از لحظه اول فکر کردم می‌خواهم آن را کارگردانی کنم. خلاصه که علیرضا نادری را که یکی از نمایش‌نامه‌نویسان جریان‌ساز تاریخ تئاتر ایران است خسته کردند و قدرش آن‌طور که باید دانسته نشد، این مهم‌ترین دلیل برای من بود و دلیل دیگرم هم علاقه‌ای بود که به جهان‌بینی علیرضا نادری داشتم. من نمی‌خواستم ورژن دیگری از این نمایش را به اجرا درآورم، بلکه دلیل اصلی من قدرت تفکر و کارگردانی علیرضا نادری است.

اجرای شما از این متن بسیار متفاوت از اجرای سال ۸۷ علیرضا نادری‌ است. البته شباهت‌هایی هم وجود دارد. این تفاوت‌ها و شباهت‌ها چقدر تعمدی بوده و چقدر ناآگاهانه حادث شده است؟
اجرای من تفاوت‌هایی دارد و این طبیعی است. اما اگر شباهتی هم هست، در تحلیل است. من هم با همان نمایش‌نامه با همان جزئیات روبه‌رو بودم و حتی به تک‌تک آواهای آن وفادار ماندم. منظورم از آوا، یک حرف و کلمه است که حتی اهمیت بنیادین دارد. من تحلیل‌های علیرضا نادری را حین اجرای این نمایش شنیده بودم و توشه من پر بود از شنیده‌های مؤلف این نمایش‌نامه. علیرضا نادری در دورانی که خودش «کوکوی...» را کارگردانی می‌کرد، چشم‌هایش را می‌بست و به صدای ما بازیگران گوش می‌کرد و آواهای ما بازیگران را می‌شنید. من هم به بازیگرانم تأکید داشتم قبل از اینکه بخواهند دیالوگ‌هایشان را بگویند، خوب گوش کنند. گوش‌کردن رکن مهمی از این نمایش است. شباهتی اگر هم هست، لازم بوده که باشد و جهان‌بینی مؤلف اثر چنین اقتضایی داشته. ولی در فرم و شیوه اجرا قاعدتا هیچ‌گونه شباهتی وجود ندارد و شباهت‌ها در حوزه تحلیل متن است. در آن اجرا علیرضا نادری بر یواشکی‌شنیدن گفت‌وگوهای زنانه از پشت شیشه‌ها تأکید داشت ولی من الان بر این یواشکی‌شنیدن، در کلیت نمایش‌نامه و جهان‌بینی آن و نه در فرم اجرائی‌ام تأکید دارم. در بروشور نمایش هم توضیح دادم که «این نمایش در ستایش گوش است، که هوش ببخشد». این نکته خیلی‌خیلی مهمی است از این جهت که این شنیدن برای فهمیدن و هوشیاری و آگاهی‌بخشی است. درنتیجه این شنیدن در ذات نمایش‌نامه هست، نیاز به گفتن و شنیدن و هوشیاری، در جهان این متن وجود دارد. شاید به‌همین‌دلیل آقای نادری در اجرای خودشان از هدفون استفاده کردند چون می‌خواستند بر این گوش‌سپاری تأکید کنند.

 شما در اجراهای پیشین‌تان اغلب واکاوی جهان زنانه را مورد توجه قرار دادید. «کوکوی کبوتران حرم» و جهان زنانه‌ای که ترسیم می‌کند واجد چه ویژگی‌هایی بود که تصمیم به اجرای آن در این دوران گرفتید؟
من در اجراهای قبلی‌ام به واکاوی جهان زنانه پرداختم و نمونه بارز آن اجرای نمایش «هم‌هوایی» است. قبل از اینکه بخواهم به موضوع زنانه بپردازم، خود موضوع برایم در درجه اول اهمیت دارد، نه زنانه‌بودنش. دغدغه من تم نمایش‌نامه است، فارغ از جنسیت کاراکترها. حتی روزی دوست داشتم نمایش «پچ‌پچه‌های پشت خط نبرد» را کار کنم، با اینکه همه شخصیت‌های این نمایش مرد هستند. بخش انسانی نمایش‌نامه‌ها مورد توجه من است و نه بحث دغدغه‌های جنسیتی. اما چرا تصمیم گرفتم «کوکوی کبوتران حرم» را در این دوران اجرا کنم؟ به خاطر خود نمایش‌نامه، چون این نمایش‌نامه ابدا تاریخ‌مصرف ندارد. این نمایش‌نامه به این دلیل مهم است که عمیق و سیاسی – اجتماعی است. نمایش‌نامه‌های جهانی را وقتی می‌خوانید، می‌بینید تم‌های بزرگ سیاسی، مذهبی، عقیدتی و اجتماعی را دربر می‌گیرند. «کوکوی...» هم همین ویژگی را دارد چون نمایش‌نامه‌ای برای همه دوران‌هاست. ویژگی نمایش‌نامه قوی و قدرتمند این است که تاریخ‌مصرف ندارد. این نمایش‌نامه درباره بنیان خانواده است؛ موضوعی فراگیر و جهان‌شمول. «کوکوی کبوتران حرم» برای من عظمتی همچون آثار چخوف مثل «مرغ دریایی» و «باغ آلبالو» دارد. مگر می‌توان «باغ آلبالو» را صرفا یک درام خانوادگی دانست؟ ابدا. «کوکوی کبوتران حرم» هم دقیقا برای من فراتر از اینهاست. روایت مسائل و مصائب یک جامعه است و اهمیتش برای من در همین نکته است. برای من مهم بود تفکری معاصر را با مردم به اشتراک بگذارم.

متن «کوکوی کبوتران حرم» نمایش‌نامه‌ای با پرسوناژهای زن است که یک مرد آن را نوشته. شما به‌عنوان یک کارگردان زن، چقدر تلاش کردید روایت مردانه علیرضا نادری از جهان زنانه را در اجرای خودتان تغییر دهید؟
نویسنده این نمایش یک مرد است و هرکس نمایش را ببیند، از اینکه یک مرد آن را نوشته تعجب خواهد کرد. درواقع او به‌قدری جهان زنانه را می‌شناسد که آن را بسیط و روان‌کاوانه به رشته تحریر درآورده است. به دلیل اشراف علیرضا نادری به وضعیت زنان و مردان جامعه ایرانی، روایت او بسیار دقیق است. علیرضا نادری پیش از آنکه یک نمایش‌نامه‌نویس باشد، یک معلم است. یعنی کسی که سال‌ها تدریس  و خوب تماشا کرده است. درنتیجه این معلم‌بودن و روان‌شناسی بچه‌ها در پشت میز مدرسه به او خیلی کمک کرده است. نیازی به تغییر و تعدیل نگاه علیرضا نادری نبوده چون او نگاهی دقیق و موشکافانه داشته است و حتی من نگرانم جهان زنانه‌ای که نویسنده ترسیم کرده، کامل در اجرای من منتقل نشده باشد.

نمایش در فضایی سیاه و سفید می‌گذرد. چطور با منوچهر شجاع به این طراحی رسیدید؟
من معمولا احساسم درباره کار را به طراح توضیح می‌دهم و فضای ذهنی‌ام را با او در میان می‌گذارم. او هم درباره برداشت‌هایش توضیح می‌دهد و بعدتر به فرم و تکنیک می‌رسد. طراح و کارگردان مهم‌ترین عامل و عنصر هستند برای به صحنه‌آوردن یک اثر. همیشه فکر این دو نفر مکمل یکدیگر است و این دو بدون هم نمی‌توانند به برداشت درستی از اثر برسند. ممکن است خیلی کارگردان‌ها بدون حضور طراح میزانسن‌هایشان را بچینند اما من معتقدم بدون حضور طراح، کارگردانی‌کردن ممکن نیست. مثل ترکیب دو رنگ که به رنگ سوم منجر می‌شود. مودی که کارگردان قرار است برای اثر بسازد، بر اساس مود طراحی اثر شکل می‌گیرد. درواقع جهان فکری طراح یک اثر، مکمل نگاه و جهان کارگردان است. کار منوچهر شجاع به عنوان طراح صحنه، لباس و نور، بخش‌هایی جدا از هم نیست، بلکه مجموعا طراحی هنری اثر را دربر می‌گیرد. طراح و کارگردان در شکل‌گیری یک تئاتر، به نظر من به یک اندازه سهیم‌اند و درباره جهان اثر باید به یک ويژن مشترک برسند. نکته دیگری که درباره طراحی‌ها مایلم به آن اشاره کنم، ما تلاش کردیم جدا از فضای ناتورالیستی حاکم بر صحنه، به فرم تازه‌ای در طراحی و اجرا برسیم.

متن علیرضا نادری که ١٦ سال  قبل نوشته شده، می‌توانست امروز با دراماتورژی مجدد و موجزتر روی صحنه بیاید. حتی حذف برخی پرسوناژها می‌توانست به ریتم و روند کار کمک کند. چرا تصمیم گرفتید متن نادری را همان‌طور که هست اجرا کنید و دست به جرح و حذف و دراماتورژی مجدد نزدید؟
دراماتورژی کلا اشتباه گرفته می‌شود، به معنای حذف و جرح یا بازخوانی نیست. دراماتورژی برداشتی متفاوت از اثر است که در اجرای من هم همین اتفاق افتاده. دراماتورژی در فرم این اثر رخ داده است، ولی چه لزومی داشت من متن را کوتاه کنم؟ وقتی «مرغ دریایی» می‌بینید مگر متن آن حتما باید کوتاه شود؟ بله، «هملت» یک‌ساعته هم وجود دارد اما این اتفاقی نیست که ملزم به آن باشیم. چرا باید پرسوناژها حذف شوند؟ ما داریم به جامعه‌شناسی می‌رسیم با شخصیت تک‌تک زن‌ها؟ چرا باید برای ریتم کار، خلاصه می‌کردم. اگر ریتم این اثر کند است، که به نظر من نیست، به کارگردانی اثر مربوط است وگرنه به متن کاری ندارد. کوتاه‌کردن این نمایش‌نامه، خیانت به جزئیاتی است که جهان پرسوناژهای این نمایش را ساخته است. تماشاچی این سبک از تئاتر موظف است که بنشیند و به‌دقت گوش کند. خیلی وقت‌ها تماشاچی‌ها سهل‌پسند شده‌اند و وظیفه ماست که سلیقه او را ارتقا ببخشیم. سؤالم در درجه اول از خودم این است که ریتم تند و تلخیص به چه علت باید اتفاق بیفتد؟ واقعا برای آن جوابی ندارم جز راحت‌طلبی مخاطب. که هدف من کمک به شکستن این عادت به‌اشتباه جاافتاده است. من می‌توانم یک نمایش‌نامه کوتاه سرگرم‌کننده هم روی صحنه ببرم، ولی این کار را نمی‌کنم چون اهل سرهم‌بندی نیستم.






صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام

https://telegram.me/onlytheater