نویسنده و کارگردان نمایش هایلایت با بیان اینکه «امروز زنان هم به اندازه مردان نان‌آور خانواده محسوب می‌شوند» گفت: چرا در هر تصویری که ما در تلویزیون می‌بینیم زن باید در آشپزخانه باشد. شراکت زن و مرد باید زندگی را پیش ببرد و بچه را بزرگ کند و شرایطی که جز این است می‌شود نابرابری‌های اجتماعی.

 

پایگاه خبری تئاتر- ایلنا: سوسن پرور با اشاره به صحبت‌هایی که با مردم داشته تا بتواند درباره بحران‌های عاطفی که در نمایش «هایلایت» به آنها می‌پردازد تحقیق کند، گفت: اغلب گفتگوها این‌گونه پیش نمی‌رفت که سوال کنم چرا این‌طور شد. من فقط اطلاعات می‌گرفتم. هر زندگی یک چرایی برایش وجود دارد. خیلی‌ها به این اعتقاد داشتند که همین است که هست. مثل دیالوگی که در کار وجود دارد که می‌گوید: «قسمت است»، این‌ها می‌پذیرفتند که زندگی این است و در هر حال قرار نیست اتفاق متفاوتی رخ دهد. اما من غیرمستقیم به این نتیجه رسیدم، هنوز هم نمی‌دانم که درست است یا نه و مثل یک فرضیه مطرحش می‌کنم.

پرور ادامه داد: ما آموزش ندیدیم برای دوست داشتن و دوست داشته شدن. ما آموزش ندیدیم برای این‌که یک زمانی باید برویم با یک آدمی زندگی کنیم که در کنار خوشبختیِ او، خوشبخت باشیم.  ما این‌گونه آموزش دیدیم که موظفیم کسی را خوشبخت کنیم، به همین دلیل از خواسته‌های خودمان می‌زنیم و آن آدم خوشبخت می‌شود و اما ما احساس خوشبختی نداریم، شکل ظاهر زندگی‌مان هم درست است و شاید اصلاً کسی نپذیرد که خوشبخت نیستیم. اما ته دل‌مان حس خوشحالی وجود ندارد. این آموزش ندیدن ما یک نکته است، نکته دیگر این است که جامعه ما نه سنتی است، نه مدرن به همین دلیل ما در روابط‌مان دچار یک بلاتکلیفی هستیم.

او با اشاره به تمرکز این نمایش بر موضوع زنان گفت: در دنیای امروز اگر زن و مرد همپای هم کار نکنند شرایط اقتصادی نمی‌چرخد. یعنی وقتی کسی بچه دارد و باید شهریه مدرسه بچه‌اش را بدهد، حتماً باید دو نفر کار کنند. مخارج روزمره چنان سنگین است که مرد خانواده به  تنهایی نمی‌تواند از پس آن بربیاید.

کارگردان نمایش «هایلایت» ادامه داد: امروزه زنان هم به اندازه مردان نان‌آور خانواده محسوب می‌شوند اما چه میزان از مسئولیت‌های زنانه‌ای که در عرف ما تعریف شده، تغییر کرده است؟ یعنی مثلاً وقتی بچه شب نمی‌خوابد و گریه می‌کند، چه کسی باید بیدار بماند. یعنی اگر که یک مرد بیدار بماند، ما فکر می کنیم که باید از او تشکر کنیم که بیدار مانده، ولی اگر یک زن بیدار بماند معتقدیم که وظیفه‌اش را انجام می‌دهد و اتفاق عادی‌است. شاید در اغلب موارد به این فکر نمی‌کنیم که آن زن هم فردا باید سر کار برود. این بی‌تکلیفی باعث می‌شود که یکسری خسته نباشید‌ها گفته نشود. یکسری دستت درد نکند‌ها گفته نمی‌شود. و این هم مزید بر علت می‌شود که ما نسبت به زندگی خشمگین باشیم.

پرور یادآور شد: چرا در هر تصویری که ما در تلویزیون می‌بینیم زن باید در آشپزخانه باشد. شاید مادر بودن تا همین‌جا که فرزندی را 9 ماه در شکمش نگه‌ می‌دارد و از شیره جان خودش به آن می‌دهد، کافی‌است. از این‌جا به بعد شراکت زن و مرد باید زندگی را پیش ببرد و بچه را بزرگ کند و شرایطی که جز این است، می‌شود نابرابری‌های اجتماعی.

او با بیان اینکه این نابرابری‌های اجتماعی مصداق دارد، گفت: مثلا این‌که وقتی آدم ازدواج کند همسرش می‌تواند به او بگوید که تو نمی‌توانی دیگر کار کنی. فرض کنید شخصی مثل من ازدواج کنم،‌ من یک پیشینه‌ای برای خودم ساختم و برای خودم ریشه‌ای ساختم. این‌که بعد از ازدواج کسی از من بخواهد که کارم را کنار بگذارم یعنی مرا از ریشه بیرون آورده،‌ همین اتفاق در زن ایجاد ترس و وحشت می‌کند و ناخودآگاه به سمتی می‌رود که مبادا این حرف زده شود. یا هر زنی که الان می‌خواهد ازدواج کند به او می‌گویند برو حق ها را بگیر. مثلاً حق مسکن، حق طلاق. خود این حق را گرفتن یعنی این که یک چیزی نیست و حق توست و تو برو بگیرش. یعنی یک چیزی که روتین برای مرد هست چرا برای زن نباید باشد. یا خیلی چیزهای دیگر که من متاسفانه در قصه‌ام نتوانستم به آنها پرداخت کنم.

پرور تصریح کرد: می‌خواهم بگویم که این موضوعات دست به دست هم می‌دهد که حال رابطه زیاد خوب نباشد و ما بلد نیستیم که عاطفه‌مان را آب بدهیم که گُل دهد و تکثیرش کنیم. ما همین که بتوانیم یک برگ سبز رویش نگه داریم، می‌گوییم خوب است و هنوز زنده است.










صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام

https://telegram.me/onlytheater